۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

Cult Of Luna



بعضی از بندها هستند که کاری به کار هیچ چیز ندارن،یعنی کاری ندارن که "کلیشه" داره به کجا می ره و کاری ندارن که گروه های هم سبک "کلیشه رو چطور دنبال می کنند".این دسته از بندها خود صاحب کلیشه هستند و کلیشه ای رو که دنبال می کنند خودشون ساختند، اگر این "خود کلیشه سازی" خیلی گسترده باشه تبدیل به یه سبک می شه مثل گروه death که اسم گروه به اسم سبکی تبدیل شد که الان درش بحثی نیست.
ولی اگر این "خود کلیشه سازی" تا حد محدودتری جلو بره تبدیل به خلاقیت می شه و گروه خلاق همون بند متفاوتی می شه که قابل قبول و قابل تحسین هست و کارهایی رو ارائه می ده که هر ترکش نمایانگر فرسنگ ها جلوتر بودنش از هم سبکهای خودشه.

این موضوع در بین تمامی هنرها مشترکه، اگر در موسیقی باشه به عنوان یک آلبوم "متفاوت" ، در نقاشی در قالب یک نمایشگاه "متفاوت" ، در سینما در قالب یک فیلم "متفاوت" ; و در هر هنری به شیوه خودش نمایش داده می شه.

چیزی که باعث به وجود آمدن آثاری متفاوت می شه گاهی نفرت و گاهی خسته شدن و یا ارضا نشدن از سبکیست که هنرمند درش فعالیت می کنه.
و جالبه که همه این خصوصیات بسته به شخصیت خالق اثر داره و در هر سه مورد می شه دید باز و بلند نظری هنرمند یا هنرمندان رو دید.

در این بین باید به این نکته ی مهم توجه داشت که "تفاوت هر چیز" ، "دلیل بر خوب بودنش نیست" .
و "هر نوع تفاوتی یا تفاوت به هر قیمتی" زیبا نیست.

Cult Of Luna از جمله این بندهاست. یعنی راهی رو برای خودش ساخته و بر روی اون راه حرکت می کنه و این یعنی خلاقیت و تفاوت.

سبک :
سبک گروه واقعا ارزشمند و از جمله سبکهاییست که روش کم کار شده ودوران نوپایی رو طی می کنه ، cult of luna سبکی رو دنبال می کنه که درش "خوب بودن سخته" ، شایدهم تا حدی غیر ممکن.

سبک گروه Atmospheric Sludge/Progressive/Post-Hardcore هست.
عمده ی موسیقی گروه رو sludge تشکیل می ده به همراه فضاسازی های اتمسفریک.رگه های کمی از progressive تا حدودی درش حس می شه ولی تا حدی نیست که سبک اصلی (atmospheric sludge) رو کم رنگ کنه و مثل یک چاشنی اون حالت یکنواخت اسلاج رو به خوبی از بین برده.
وکال هم به سبک hardcore می خونه و post-hardcore هم به دلیل وجود فضای عجیب حاصل از ادغام اتمسفریت و وکال هاردکر هست.
در برخی از منابع doom\sludge هم به عنوان سبک بند درج شده ، خب همه می دونیم که sludge از زیر شاخه های مجزای سبک doom به شمار می ره ، از همین جهت نیازی به نام بردن doom در کنار اسلاج نیست ، همنطور که گفتم نیاز نیست ولی اگر doom sludge هم به عنوان سبک بند در نظر بگیریم اشتباه نیست ، ولی سبکی که اول بهش اشاره کردم خیلی دقیق تر و کامل تر می تونه برای کسی که تا به حال این بند رو نمی شناخته یه پیش فرض ذهنی درست ایجاد کنه ، و طبیعیه sludge که از دل دووم بیرون اومده شباهتهای زیادی به سبک پدرش داشته بشه .
فضاهای آهنگها به غیر از فضای قالب ابهام گونه یا مرموز گونه ، به دو دسته ی فضاهایی با عظمت شکوهمند و فضاهای غم انگیز تقسیم می شه.

می شه گفت که "ابهام" مشخصه اصلی گروهه،چیزی که من رو شیفته ی این گروه کرد.
ابهام نه تنها در خیلی از اشعار بلکه در موسیقی به طور واضح قابل لمس هست. cult of luna مهارت خاصی در ساختن و القا کردن فضای مورد نظرش داره.بعضی از آهنگها و قطعه ها که می خواد فضای شکوه و عظمت،غمگین و ... رو نشون بده به راحتی این کار رو انجام می ده و مخاطب هم خواسته یا ناخواسته با تمام وجود این فضا رو احساس می کنه.ولی وقتی که فضا رو رمزآلود، ابهام آور یا مضطرب نشون می ده واقعا هیچ مرزی رو نمی شه براش تعیین کرد،یعنی نمی شه گفت که این چه جور فضاییه که به هیچ چیز شبیه نیست و فقط یه حس غریب و معما حالت رو در آدم زنده می کنه، طوری که آدم معنی ابهام رو واقعا درک می کنه.
و در بعضی از اشعار هم این ابهام رو به طور شدید تر می بینیم.برای من انقدر شدید بود که فکرم به خیلی جاها رفت و یکسری سوالات جالب برام پیش اومد.باید بگم اگر کسی هستید که علاقه خاصی به فکر کردن بیش از حد دارید ، یا برعکس اصلا حال و حوصله فکر کردن رو ندارید، در هر دو صورت با اشعار cult of luna به فکر فرو می رید.این گروه دنیای عجیبی رو برای خودش ساخته.


اسم بند به معنی (آیین الهه ماه) هست.
Luna " نام الهه ماهیست که در افسانه ها از اون به عنوان قدرتی شفابخش و یاری دهنده نام برده می شه که با تمام موجودات جنگل و درختان و تمام عناصر طبیعت در ارتباط هستش و همچنین آیین اصلی موجودات افسانه ای "الف های شبانگاه" هستش."الف های شبانگاه" هم موجوداتی اند که در جنگل های انبوه زندگی می کنند و نیروی خودشون رو از محیط و موجودات جنگل می گیرند، با تمام موجودات جنگل ارتباط خوبی دارن و از عناصر اصلی طبیعت به عنوان قدرت و سلاح استفاده می کنند،مثل به کار گیری قدرت باد یا آب و همچنین توان صحبت کردن با درختان موجودات جنگل رو دارند و درختان جنگل رو مثل دوستانشان می شناسند و بر رو یا درون درختان خانه دارند.اژدها ها را سمبل قدرت می دانند و به جای پادشاه و یا حاکم "ملکه" ای رو برای خود انتخاب می کنند،همچنین بسیار قدبلند با پوستهایی آبی و قدرتمند به همراه نیرو های جادویی هستند.شاید توضیح خصوصیات الف ها زیاد لزوم نداشت ولی برای اطلاعات خوبه.

موسیقی گروه "واقعا" خاص خودشه، تعریف یا مثالی نمی شه براش آورد.فقط می شه گفت که اگر دنبال سرعت و تکنیک نوازندگی هستید ،اگر هم تعریف عجیب غریبی تو ذهنتون از خلاقیت ساختین یا اصلا کاری به خلاقیت ندارین از این بند خوشتون " نخواهد " اومد.

اگر دنبال بندی هستید که از هرجهت کاملا خاص باشه، و در عین حال خوب و متفاوت باشه،دنیا و فضای متفاوت داشته باشه و از همه مهمتر ""نوع نوینی از متال"" رو به نمایش گذاشته باشه ; Cult Of Luna قطعا انتخاب مناسبیه.

موسیقی ای همراه با فراز و نشیب های بسیار، درامی که ریتماش آدم رو گاهی یاد موسیقی شرقی میندازه ، گیتار باسی که نقش حیاتی رو در تمام ترک ها بازی می کنه ، گاهی با صدای خشک و گاهی با صدای سنگین و گاهی رویایی ، گیتارالکتریکی هم که در حال ملودی زدن هست ، صداش یه مواقعی من رو یاد تنبورهم می ندازه و گیتار ریتم هم معمولا پا به پای باس جلو می ره ؛ ولی معمولا تعویض ریتم آهنگ با خلاقیت های گیتار باس و درام شروع می شه.

Cult Of Luna طوری که دوست داره آهنگ می سازه ، می شه گفت که ساختار موزیک متال رو با توجه به سبکش کمی تغییر داده و اون رو با شخصیت خودش تلفیق کرده. دقیقا مثل سبک پست مدرنیسم در نقاشی . وقتی که شما به آثار مدرنیسم نگاه می کنید می بینید که به ساختار کلیشه و رایج نقاشی در هر سبک پیشین و یا در اصطلاح کلاسیک هیچ توجهی نشده ، هدف فقط ایجاد یه اثر خارق العاده بدون شباهت به سبک و یا اثری دیگر هست.

موسیقی رو نه از تمام جهات ، ولی از خیلی جهات می شه با هنر نقاشی مقایسه کرد ، من خودم به سبک های زیادی از نقاشی مثل امپرسیونیزم ، کوبیسم علاقه دارم ، ولی همیشه وقتی به یک اثر مدرنیسم یا پست مدرنیسم نگاه می کنم ، کلاس ، وقار و شخصیتی که در این آثار می بینم در هیچ سبک دیگه ای نمی بینم ، مثلا هنرمندان امپرسیونیست وقتی که هنوز امپرسیونیزمی وجود نداشت و این سبک داشت پایه ریزی می شد دسته جمعی به طبیعت می رفتند و با شیوه ابداعی خودشون که بعدها امپرسیونیزم نام گرفت به نقاشی و ثبت لحظه ای طبیعت می پرداختن ، بعد از اینکه به شهر بر می گشتن هم عموما به خاطر کار جدیدی که داشتند می کردند به تمسخر دیگر هنرمندان گرفته می شدن و کمی هم خودشون رو می باختن و این احساس در بعضی از آثارشون محسوس هست ، اما هنرمندان مدرنیسم و پست مدرنیسم عموما انسان های به دور از جمع و خونه نشینی بودند و علایق و تنفر خودشون رو با شخصیت خودشون هم جهت می کردن و به خلق آثاری "بدون کوچکترین تقلیدی از دیگران" می پرداختن که می شه به اون آثار مهر "هنر" رو زد.

و همیشه یادتون باشه ، هر سبکی در هر هنری با یک کلیشه شکنی به وجود میاد که اکثرا در اوایل مسخره و مضحک بهش نگاه می شه ، همه می دونیم که سبک کوبیسم ( کوبیسم علمی نه کوبیسم الکی) یکی از سبکهای قوی و پیچیده نقاشی به حساب میاد ، ولی همین سبک رو وقتی پیکاسو در اوایل کار و پایه ریزی می کرد با انتقادهای تمسخر آمیز زیادی هم از طرف عامه مردم و هم از طرف اهل هنر مواجه بود ، ولی پیکاسو کار خودش رو کرد ، به انتقادهای مسخره ای که ازش می کردن بی توجه بود ، نگاه نکرد که هنرمندان دیگه هنر رو چه طور دنبال می کنند و بدون کار داشتن به کار کسی به کارش ادامه داد و الان وقتی اسم پیکاسو میاد روح هنر به خودش می باله ، اینا هنرمندن نه کسایی که مثل ابله ها سالها به خودشون زحمت بیهوده می دادن تا بتونن مثلا یه درخت رو عین خودش بکشن ، درد نکنه دست دوربین عکاسی که ماهیت هدف مسخره اون هنرمندای بی هویت رو آشکار کرد.
(ناگفته نماند که پیکاسو در اوایل به زیبایی آثار رئالیسم زیبایی خلق کرده ، ولی فرقش اینجا بود که پیکاسو این مرحله رو گذروند و به مرحله بعدی(کوبیسم) رسید ولی دیگر هنرمندان تو همون رئالیسم گیر کردن و چون توان رفتن به مرحله بعدی رو نداشتن فقط خودشون رو قبول داشتن)

حرفهایی رو که در مورد هنر نقاشی زدم رو خودتون با موسیقی و مخصوصا بندهای متعدد متال مقایسه کنین ، آدم خودش فکر کنه به نتیجه های جالبتری می رسه که ماندگار تر هم هست.

این بند از جمله بندهاییست که از نظر خلاقیت واقعا حرفی رو باقی نذاشته، چه به این گروه علاقه مند شدین و چه نشدین، حتما یکی از آلبوم های گروه رو گوش کنید.چون یک نوع جدید از متال رو تجربه می کنید که تا حالا ازش محروم بودین.
اگر خواستین آلبومی رو از این بند گوش کنین آلبوم آخر یعنی eternal kingdom 2008 رو بهتون پیشنهاد می کنم ، واقعا آلبوم پخته و نمایانگر درک موسیقی بالای Cult Of Luna هستش.


Cult Of Luna در سال 1998 در سوئد تشکیل شد ، لیبل گروه earache records هست ، آلبوم های کامل بند تا به حال 5 تا بوده که همونطور که گفتم اول سال 2008 رو گوش کنین و بعد که خوشتون اومد تمام آلبوم ها رو گوش کنین ، همه آلبوم ها خوب و با کیفیت و از همه مهمتر سیر تکاملی دارن ، یعنی هر آلبوم بهتر از سال قبلیش هست و البته این به معنی بد بودن آلبوم های اول این بند نیست.

اعضای این بند 8 نفره :

Johannes Persson - Guitar, Vocals


Klas Rydberg - Vocals


Erik Olofsson - Guitars


Fredrik Kihlberg - Guitar, Vocals


Magnus Lindberg - Sound Engineering, Percussion, Guitar


Andreas Johansson - Bass


Anders Teglund - Sampler, Synthesizer


Thomas Hedlund - Drums



دیسکوگرافی :

Cult of Luna Switchblade Split-2000
Cult of Luna Single-2001
Cult of Luna Full-length-2001
The Beyond Full-length-2003
Salvation Full-length-2004
Bodies/Recluse Single-2006
Somewhere Along the Highway Full-length-2006
Eternal Kingdom Full-length-2008
Fire Was Born DVD-2009
Eviga riket DVD-2010




Eternal Kingdom


سلطنت جاودان



His throne is unthreatened.
سلطنتش غیر منتظره است


No man dare to challenge.
هیچ مردی توان مبارزه با او را ندارد


Emperor in stone, ruler in disguise.
امپراطوری در سنگ(نمایش داده نشده)،حاکمی در استتار


Take on life form, pass through the fields


شکل زندگی به خود می گیرد (حالت مادی به خود گرفتن)، از دشتها عبور می کند



Let kingdom come.
اجازه دهید امپراطور وارد شود


Eternal order done.
دستور ابدی انجام شود



Here they collect.
اکنون در اینجا گرد هم آمده اند


The oath of servants.
پیمان خادمان


By the mountain side.
از کناره ی کوه


Follow the pack


گروه پیشتاز(افراد راهنمای گروه کوهنوردی) را دنبال کنید



Caveman trapped inside.
غارنشین به دام می اندازدش


Trees and beings come to life.
درختان و موجودات به زندگی می آیند


Emperor in fire, ruler in disguise.
امپراطوری در آتش، حاکمی در استتار


Take on life form, caught in the fields


شکل زندگی به خود می گیرد، در دشتها گرفتار می شود



Let kingdom come.
اجازه دهید امپراطور وارد شود


Eternal order done.
دستور ابدی انجام شود



Come alive you sovereign.
فرمانروایت را زنده کن


Gather the herd and lead the way.
گروه جمع شده و پیش قدم می شود



راستی
چند روز پیش به یک نمایشگاه عکاسی/نقاشی رفته بودم ، یکی از تابلو ها کامل عکاسی بود ، یعنی روش هیچ ادیتی نشده بود ، اسم اون تابلو این بود :


باور مکن زیبایی را نشانت دهم



کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

۱۱ نظر:

Armin گفت...

انتظار داشتم وقتی میام تو وبلاگت درباره نقد آلبوم جدیدVOS بخونم چون قرار بود وقتی لیریکاش پخش شد دربارش بنویسی . بد قولی کردیاااا
درباره ی این پستتم باید بگم که اصلا این گروه رو نمی شناختم و خیلی خوشحالم که باش آشنا شدم بندی که توی سبکی مثل اسلاج فعالیت میکنه و خلاقیت و تفاوت رو توی اهنگ هاش نشون میده (البته همون طور که گفتی تفاوتی درست و حسابی نه الکی ) باید بند خوب و قابل ستایشی باشه البته من هنوز اهنگاشونو گوش نکردم اما با توجه به تعریف هایی که ازشون کردی باید خیلی به درد من بخورند.
لینکتم درست کردم.
منو با Folk Doom بلینک.
http://folk-doom.mihanblog.com

خاموش گفت...

آلبوم Eternal Kingdom رو گوش کردم... شاید الآن برای نظر دادن زود باشه و باید بیشتر گوش بدم تا نظر بدم!

محسن گفت...

(((( درود بر متال ))))
سلام، خوبي؟؟؟
بهت تبريك مي گم، وبت خيلي خوبه.
نظرت راجع به تبادل لينك چيه؟؟؟؟
اگه دوست داشتي، منو با اسم "موسيقي سنگين" بلينك!
بعد بگو با چه اسمي لينكت كنم.........
راستي منم "Funeral Doom" گوش ميدم
بهترين گروه هم Ataraxie
(((( درود بر متال ))))

shohreh گفت...

سلام
ابهام واقعا نکته ی مثبتیه که من همیشه موسیقی که مبهم و اسرارآمیز باشه رو خیلی دوست دارم
البته نمی دونم اون ابهامی که تو ذهن منه با اون ابهامی که در موسیقی cult of lune وجود داره چه قدر شباهت داره
من تا حالا موسیقیشونو گوش نکردم.
می تونی چند تا از آهنگ هاشو معرفی کنم که دانلود کنم؟

آرش گفت...

درود
چیزی از این بند نشنیدم. حقیقتش از اسلاج زیاد خوشم نمی آید و تنها بندی که توی این سبک می شناسم و کارشون خوبه GHOST BRIGADE هست... که آن ها هم تقریباً Atmospheric Sludge هستند.
از بند های متفاوت خیلی خوشم می آید. گاهی بعضی از بندهای متالو که گوش می دم تکرار مکررات هستند. تفاوت در حد معقول و مناسبش برای هر کار جدیدی که ارائه می شه نیازه.
حتماً دنبال کارهای این بند می رم... البته هر چقدر این لیریک رو خوندم چیزی دستگیرم نشد... زیاده مبهم بود!!
راستی باز هم فیلتر شدیم. لینک را اصلاح کنید.
بدرود

محسن گفت...

سلام , کجایی نیسی بی وفا!!!!!!!!
تو که باز ترکوندی .ادم روش نمیشه بگه
به روز کرده وقتی این پستای کاملو می بینه .
واقعا عالی و کامل بود مرسی
واقعا به کار این سوئدی ها نمیشه ایراد گرفت مخصوصا اگه نویسنده ش تو باشی ....
ادرستو تو پیوندام اصلاح کردم رفیق خوبم . اپ میشی خبر کن موفق باشی

trane گفت...

سلام

ببخشید که یه مدت رفتم ، خونه نبودم


برای آرمین :

اولا من قول ندادم که هر وقت لیریکاش اومد در موردش بنویسم ، کجا گفتم ؟

اون موقع فقط نوشتم چون هنوز لیریکی ازش پخش نشده در مورد لیریکش بحث نمی کنم"
هر وقت خودم به یه فهمی از لیریکاش رسیدم که راضیم کنه این کار رو می کنم، تا اون موقع ، نه !



برای شهره :


بله البته

اینا از آلبوم آخر 2008 :

Eternal Kingdom
Curse
Following Betulas


این از آلبوم اول 2001 :

dark side of the sun


حتما هر 4 تا رو گوش کن ، نظرتم بهم بگو



برای محسن :

خوشحال شدم اومدی

بابك گفت...

مثل هميشه يه پست مفصل با يه موضوع غير قابل پيشبينى!
اين بند رو نميشناختم و با توضيحاتى كه دادى فكر نميكنم زياد با سليقه من جور دربياد. به نظرم بهترين قسمت مطلبت اون جايى بود كه در مورد نوآورى و كليشه شكنى صحبت كرده بودى، اگ آدما از اول عادت ميكردند كه وضع فعليشون رو به عنوان بهترين وضع موجود بپذيرند الان بشر هنوز داشت توى غار زندگى ميكرد! توى موسيقى هم دقيقا همينطوره، اگه كاراى جديد و متفاوت (هر چند بد) ارائه نشن بعد از چند سال موسيقى به كل ميميره. البته كليشه شكنى به اين سادگيها هم نيست، وقتى ميخواى پات رو از يه ساختار فراتر بذارى اول بايد به خود اون ساختار مسلط باشى، دقيقا مثل پيكاسو كه خودت بهش اشاره كردى، اون چون به رئاليسم تسلط كامل داشت موفق شد كه به خوبى كارى فراتر از رئاليسم ارائه بده.
علاوه بر اين، منتشر كردن كاراى آوان-گارد توى حوزه موسيقى واقعا جرئت ميخواد، چون خيلى كم پيش مياد كه يه سبك جديد از زمان تولدش كامل باشه و اولين كارها در هر سبكى معمولا ضعفهايى دارند كه به دليل وجود همين ضعفها كمتر بهشون توجه ميشه يا حتى ممكنه همونطور كه گفتى مورد تمسخر قرار بگيرند.

آرش گفت...

سلام
ما بروزیم
« این آهنگ های جادویی - بخش اول»

آرش گفت...

درود
نیستی؟؟
ما باز هم بروزیم...
«این آهنگ های جادویی...»

† TST.LP † گفت...

فضاي اتمسفريك آلبومهاي بند حرف نداره. وكالهاي هاردكرش خوبه.
اينا يه جورايي پرستش ككنده گروه آباندون هستن. آباندون بهترين گروه sludge doom دنيا هستش.
اگه خواستيد مصاحبه منو باهاشون ميتونيد تو انجمنمون بخونيد

https://www.bia2metal.com/forums