۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

معرفی و مصاحبه با بند ایرانی Nazhand



اگر از طرفداران موسیقی تیره و تاریک و سرشار از غم و اندوه هستید ، آلبوم life ruins-2009 از بند نژند رو به شما پیشنهاد می کنم.



(پسورد فایل بالا : suicidal-depressive )



بند تکنفره نژند در پائیز سال 2004 در تهران تشکیل شد، لغت نژند به معنی افسردگی هستش. محتوای اشعار رو تاریکی، افسردگی، انسان گریزی و خودکشی تشکیل می دن.
ادامه توضیحات رو در مصاحبه ای که با نژند عزیز انجام دادم بخونید.


trane : سبک نژند رو برای کسانی که تا به الان با کارهات آشنایی نداشتن تعریف کن و بگو که چرا اسم سبک نژند رو "Blackness" گذاشتی ؟

Nazhand : اونایی که نمیدونن برن از اونایی که میدونن، بپرسن! موزیک که تعریف کردنی نیست، شنیدنیه. اگه قابل بیان بود که دیگه چرا با ساز به مخاطب میرسونیمش؟!
به نظر من (و کسایی که بلک رو درست متوجه شدن) موزیک ما هیچ وجه تشابهی با دری وری هایی که متال نامیده میشن، نداره. پس هیچ دلیلی نداره که ما هم از پسوند اونا برای خودمون استفاده کنیمو به موزیکمون بگیم Black Metal! اسمی که بیانگر هنر ما باشه، Blackness هست. پس موزیک ما هم Blackness Music هست.

trane : آیا بلکنس چیزی جدای از متال و بلک متال هستش ؟

Nazhand : نه من به همون بندهایی که بلکمتال نامیده میشن، میگم بلکنس میوزیک. فقط تاکیدی بر لغت سیاهی و موزیک سیاهه.

trane : دمو ای که در سال 2008 به اسم Blackness منتشر شد ، شامل یک ترک 13 دقیقه ای بود ، ریتم آهنگ از اول تا آخر هیچ تغییری نمی کنه و همچنان یک صدای سوزناک رو می شنویم ، خیلی از بندها موقع آهنگ سازی خودشون رو محدود می کنن و به نوعی خودشون در یک مواقعی به جای مخاطب تصمیم می گیرن و اگر قرار باشه تو یک ترک 13 دقیقه ای یک ریتم روتکرار کنن به این فکر می کنن که احتمال داره که کمتر کسی این ترک رو بپسنده از این کار خودداری می کنن ، تو چرا این کار رو نمی کنی ؟ موقعی که ترک بلکنس رو ساختی به نظر و سلیقه مخاطب هم فکر می کردی یا اینکه کار خودت رو به خاطر مخاطب تغییر نمی دی ؟

Nazhand : خیلی از بچه ها به من پیشنهاد میکنن که که کاشکی فلان جا کمتر تکرار میکردی، یا کیفت فلان آلبوم رو بالاتر میذاشتی. اما دلیل اینکه من همچنان کار خودمو میکنم، سلیقمه که باعث میشه اون حالت خاص از موزیک به دلم بشینه (همون حالتی که ممکنه به دل خیلیا نشینه!). من که نمیتونم اون مدلی که به نظرم سیاه تره رو ول کنم، بشینم ببینم شنونده احتمالا چیرو بیشتر خواهد پسندید! بعدشم، به طور کلی موزیک نژند موزیک تکرار و تکراره. خوب اگه کسی آدم تنوع طلبیه و از تکرارهای پشت سر هم خسته میشه، اساسا اون آدم سلیقش با من جور در نمیاد، هیچوقتم هوادار نژند نمیتونه بشه، پس چه اصراریه که من رضایت اون تیپ آدمارو جلب کنم. همینطور درمورد قضیه کیفیت. من کار با کیفیت بالا و استودیویی خوشم نمیاد، حس خفه و سیاه رو از کار کم کیفیت میگیرم، برای همینم معمولا دستی کیفیتمو میارم پایین. حالا دوستانی که کیفیت بالا دوست دارن، خوب بفرمایند، کارای با کیفیت بالاتر نژند رو گوش کنن. تا حالا سه چهار تا آلبوم با کیفیت نسبتا بالا دادم بیرون چون به نظرم به اون کارا کیفیت نسبتا بالا میومده. اگر بندی بر خلاف سلیقه خودش عمل کنه (و زیر زمینی هم باشه) آدمه عجیب غریبی باید باشه که با اینکه از موزیکش پولی در نمیاره، به فکر جلب مشتریه بیشتر باشه!

trane : لیریکهای نژند رو بر چه اساسی می نویسی ؟ وقتی غرق در غم و اندوهی شروع به نوشتن لیرک می کنی یا اینکه رسیدن یه شعر جالب به ذهنت برای نوشتن لیریکها کافیه ؟

Nazhand : چون ما اینجا در مورد موزیک بلکنس فعالیت میکنیم، پس عقل سلیم حکم میکنه که برای ما موزیسینها موزیک حرف اول رو بزنه نه متنی که وکال میخونه. من به خود وکال به عنوان یه لاین موسقی نگاه میکنم. برای احساسات پیچیده، کلام عنصر بسیار ناقصی به شمار میاد. تصاویر انتزاعی، یا اصوات موزون خیلی بهتر میتونن اینجور احساسات رو به مخاطب القا کنن. من روی موزیک تاکید بیشتری دارم، برای همینه که خیلی از ترکها رو بدون لیریک یا حتی بدونه وکال میذارم. مخاطب منم جز خواصه نه عامه مردم. اون خواص با زبان موسقی بهتر از زبان ادبیات ارتباط برقرار میکنن. (شاید به علت اینکه اکثر هوادارای من نوازنده ان). اینا به معنی شعر بند تومبانی گفتن نیست. بلکه صحبت سر تاکیداته.
من موزیک رو میسازم، بعد میذارم اجرا شه و یه حسی ازش میگیرم. اسم ترک رو انتخاب میکنم و بعد شروع میکنم به نوشتن متنش. متن اولیه رو تهیه میکنم و بعد در چندین نوبت متن رو ارتقا میدم تا وقتی که آماده خوندن شه.

trane : به غیر از بلکنس به موزیکهای دیگه ای هم علاقه داری ؟ رابطه ای هم بینشون هست، اگر هست چرا ؟

Nazhand : هر موزیکی که حرف از سیاهی بزنه به نظر من نوعی بلکنس میوزیک حساب میشه. معمولا موزیکایی که از سیاهی میگن، سوز دارن. حالا ممکنه تحت عنوان موزیک فولکلور یه منطقه عرضه شه، یا تحت عنوان موزیکهای جهانی مثل بلکنس میوزیکی که ما میزنیم.

trane : هدف از تشکیل نژند چی بود ؟ این هدف از ابتدای کار تا به الان تغییر هم کرده ؟

Nazhand : هدف؟! من تو عمرم هدف عمده ای نداشتم تا به حال. اهداف کوچیک و موضعی بحثش جداست. اما هدف بلند مدتی تاحالا نداشتم. بگن چرا موزیک میزنیو این همه وقت میذاری و زحمت میکشی؟ میگن نمیدونم والا. شاید وقتی یه ترک رو میبندی و یه سیگار روشن میکنیو میشنی گوشش میدی، حس خوشآیندی به آدم دست میده.

trane : وقتی که به فکر ساخت یک آلبوم میفتی ، در درجه اول اولویت رو با چه عنصری می دونی ؟ لیریک یا موسیقی ؟

Nazhand : موسقی

trane : برات مهم هست که آلبوم ها تفاوت چشمگیری هم باهم داشته باشن یا اینکه خوب بودن همه آلبوم ها رو حتی اگر فرق آنچنانی باهم نداشته باشن کافی می دونی ؟

Nazhand : فرق که مسلما دارن. اما حرف کلیه نژند یه چیزه. حالا این حرفو تحت عناوین مختلف میزنم، با رنگ و لعابهای مختلف.

trane : قطعا موسیقی زیرزمینی مخصوصا در اینگونه سبکها با هدف معروف شدن نیست ، خودت چه انگیزه ای داری که آهنگسازی می کنی، یعنی چی باعث می شه که ساخت یک آلبوم جدید رو شروع کنی ؟

Nazhand : من همیشه با سازم ور میرم. کمتر پیش میاد کاری رو اتود کنم، یعنی روی یه قطعه که دیگری ساختتش تمرین کنم. توی این بازی کردنهام بعضی وقتها یه ریف به ذهنم میرسه. قبلا هم گفتم، هروقت یه ریف به ذهنم میرسه، خودش ریف بعدی رو برام تداعی میکنه و همینطور پشت سر هم تایه ترک ساخته شه. یه روز دیگه که داشتم با گیتار بازی میکردم، یه ترک دیگه به ذهنم میرسه و اینطور میشه که یه آلبوم میسازمو میدمش بیرون. یه وقفه و استراحت چند هفته ای میکنمو دوباره شروع میکنم. برای همینم معمولا همیشه دارم روی یه آلبومی کار میکنم.

trane : به نظرت چه چیزی باعث می شه که یک بند ، به عنوان بند زیرزمینی یا Underground مطرح بشه ؟ صرفا زیرزمینی بودن رو یک ویژگی عادی می بینی یا یک افتخار ؟

Nazhand : خوب یه چیز عادیه. بعضی ها دوست دارن شهرت بیشتر داشته باشن. هوادارهاشون تعداد بیشتری باشه اما کیفیتشون کمتر. بعضی ها هم مثل من ترجیخ میدن تعداد کمتر باشه اما کیفیت هواداراشون بالاتر باشه. درضمن یه بند به اصطلاح زیرزمینی در قید و بند نیست ولی بندهایی که با تعداد بالا کاراشونو نشر میکنن، قید و بندهای زیادی دستو بالشونو میبنده. آیا مردم ازین کار خوششون میاد؟ آیا این آلبوم به سرعت کافی به فروش میرسه؟ آیا توی این وبسایتهای دکون مآبانه (که همشون با مقاصد مطلقا اقتصادی به آلبومها رنک میدن) میشه روی این آلبوم سرمایه گذاری کرد؟ اسپانسرمون چی میخواد؟ آلبومهاییمون که مشهورتر شدن چه سبکی بودن؟...
اما یه بند زیرزمینی (و مخصوصا سبک ما که ایجاب میکنه تک نفره کار کنیم) ازین درگیری ها نداره.

trane : اگر در ایران شرایط برای ساخت و انتشار هر سبک موسیقی ای فراهم بود ، بازهم نژند یک پروژه زیرزمینی بود ؟ چرا ؟

Nazhand : فکر کنم آره. گفتم بالا.

trane : هنر رو چگونه تعریف می کنی ؟

Nazhand : آها. سوال خوبیه اما نمیتونم جوابشو درست بدم منظورم اینه نمیتونم نعریف کامل و جامع و مانعی از هنر ارائه بدم. اما میتونم بگم چیزی که از سیاهی حرف نزنه رو اساسا هنر حساب نمیکنم. هنر بایستی از بطن حقایق اموری حرف بزنه که دقدقه های جاودانه بشر هستن. یعنی من به هذیان گویی های پائوکویلو یا شاملو نمیگم هنر. اما به رباعیات خیام میگم! چرا که این از حقایق حرف میزنه اما اونا از چیزی که دوست داشتن حقیقت اونطور باشه حرف میزنن. البته باید بگم که بیان هر حقیقتی هم جز هنر حساب نمیشه، فی المثال روشنگریهای سیاسی یا اجتماعی هیچ ربطی به هنر نداشتن و نخواهند داشت چونکه تاریخ انقضا دارن... یکی از خصوصیات هنر اینه که محصور به زمان خاصی نباشه. یعنی اون نوشته یا اون موزیک یا اون نمایشنامه رو اگر صد سال بعد بخوان استفاده کنن، باز قابل استفاده باشه. جای بیان اون حقایق یه جا دیگست. تو رسانه هاست، توی سایتها و وبلاگهاست، توی مقاله هاست. اما توی هنر نیست! هنر باید از دقدقه های تقریبا حل نشدنی و جاودانه ای حرف بزنه که مشمول همه نوع بشر بشه. دقدقه های حقیقی و همچنین حائز اهمیت.

trane : در مجموع به چه سازهایی تسلط داری ؟

Nazhand : گیتار و کیبورد.

trane : چه چیزی رو عامل اصلی موفق بودن یک اثر هنری می بینی ؟ تسلط هنرمند به کارش یا توانایی در بروز احساسات ؟

Nazhand : بستگی داره موفق بودن رو چی تعریف کنی.
مسلما هدف هنرمند بروز احساساته. تسلط هنرمند هم، تسلط به بروز احساساته!

trane : در پایان اگر مسئله ای بود که باید مطرح می شد و از قلم افتاد ، خودت مطرح کن.

Nazhand : عرضی نیست.

۱۷ نظر:

shameful breathe گفت...

چه عجب بلاخره به من خبر دادی آپ کردی!
اینو بگم که نژند بهترین بند بلکنس ایرانیه
اون موقع که داشت آلبوم میداد این بند چرت و پرتای جدید تو موز بودن
مصاحبه هم مثل قبلیا عالی بود ولی یه خورده خفنتر !
زنده باد نژند

وفا گفت...

درود
راستشو بخوايي از همون اول مصاحبه از سبك حرف زدنش خوشم نيومد. اصلا نظري راجع به اين مصاحبه كه ندارم. سعي مي كنم آلبومشو بگيرم و گوش كنم. شايد بشه راجع به اون حرفي زد.

خاموش گفت...

نمی دانم چرا این به ذهنم رسید اما من یک عقیده دارم که حتی خودم هم می دانم زیاد جالب نیست : "اگر گروهی از خودکشی و تاریکی حرف بزند و بعد از چند تا آلبوم خودکشی نکند، اصلا نمی داند چه می گوید"
مصاحبه عالی بود، من قبلا کارهای نژاند رو از وبلاگ Suicidal-Deppresive دنبال می کردم
فعلا

محمد گفت...

دستت درد نکنه که اینقدر واسه این موسیقی وقت میذاری.

این آقا دیگه زیادی سیاهه.
ادبیاتشون هم جالب نیست.

ایشون با گیتارشون بازی می کنن و یه ریف از توش در میاد و ریف بعدی هم پشتش به ذهنشون می رسه. این معنیش اینه که با اندوخته ی موسیقی هایی که شنیدن، دارن آهنگ می سازن. یعنی نا خودآگاه از آهنگ هایی که توی گوش و ذهنشونه دارن الهام می گیرن. پس ایشون عملا دارن از قطعه هایی که دیگران ساختن متود می گیرن.

شاد باشی.

فرید گفت...

نظراتی که زیر این پست نوشته شدن برام خیلی آموزنده و جالب بود.

بابک گفت...

اول از همه جا داریه از این همه زحمتی که برای پیشرفت متال ایرانی میکشی تشکر و قدر دانی کنم.
دوم از بند نژند و گیتاریستش تشکر میکنم که دارن تو این فضای خفه به کار خودشون میپردازن و این فشاری که تمام بندهای زیرزمینی ایرانی به طور 24 ساعته روی گلوی خودشون حس میکنن بعد از 6 سال فعالیت نتونسته شکستشون بده.
و سوم از منظر یه منتقد دلسوز، اول اینکه با نظر نژند موافقم در این مورد که دری وری هایی که ایشون بلکنس نامیدند با دری وری هایی که متال نامیده میشن هیچ وجه تشابهی نداره. ریف ها در واقع ریف نیستند بلکه یک یا دو تعویض آکورد در یک میزان هستند که با دست راستی که مثل یه مترونوم یکنواخت عمل میکنه همراه هستند.
آهنگها طولانی هستند، میتونستند کوتاهتر باشند، اما میتونستند طولانی تر هم باشند. فقط کافی بود اون لوپهایی که n بار تکرار میشن n+m بار تکرار بشن...
البته همونطور که خود نژند هم در مصاحبه اشاره کردند این موسیقی هم حتما مخاطب خاص خودش رو داره. مخاطب خیلی خیلی خاص. شاید خود من هنوز به اندازه کافی موزیک این بند رو گوش نکردم...
البته این که یک نفر جرئت کرده چنین موزیکی که در نگاه اول خیلی ابندایی به نظر میرسه رو به عنوان کار خودش بیرون بده هم در نوع خودش ارزشمنده.
ادبیات صحبت نژند هم به نظرم زیاد مناسب نبود، البته اصلا این ادبیات برای من مهم نیست. برای یه موزیسین فقط موزیکی که ارائه میده اهمیت داره. من که نمیخوام با این بابا رفیق بشم که ادبیات صحبتش برام مهم باشه. من به عنوان شنونده موسیقی فقط انتظار کار خوب دارم، حالا اخلاق و ادبیات هرچی که میخواد باشه.
باز هم ممنون از trane و نژند.

... گفت...

من به تو کاری نداشتم ولی تو به من توهین کردی. باهات کاری ندارم ولی سری بعد می دونم چی کار کنم سامان ...

Arash گفت...

سلام رفیق خوبی؟
مصاحبه ی خوبی بود من هر چند وقت یه بار به وبلاگت سر می زنم هنوز هم مثل قبل خوب کار میکنی.
این آی دی منه اگه خواستی ادد کن
dark_melodic_death666@yahoo.com
موفق باشی.

trane گفت...

جواب :

برای آرش :

مرسی رفیق خوبم، تو کدوم آرشی ؟

---------------------------------

برای ... :

آقای ... (سعید سابق !)

جوابت رو همونجا که باید می دادم دادم، در ضمن من به تو توهین نکردم، از قضا خودت دوست داشتی توهین تلقیش کنی.(جدا از اون حرفایی که پشت سرم می زنی، ادامه بده دوست من good luck)

لطف می کنی که کاری با من نداری !!

راستی سری بعد می خوای چی کار کنی ؟

احتمالا برام یه نمایشنامه نوشتی


تو وبلاگ خودم داری من رو تهدید می کنی ؟؟؟!!!
هه.

امید گفت...

سلام trane عزیز...
مصاحبه هایی که انجام میدی رو خیلی دوست دارم و واقعن نشون میده که برای کاری که می کنی ارزش قائلی...واقعن از فعالیت ها و تلاش هات تو این زمینه ممنونم...امیدوارم که همیشه موفق باشی...

ولی راجع به این بند و این مصاحبه باید بگم که همون چند خط اولی که ازش خوندم کافی بود...با نظر بابک عزیز موافقم ولی تو این قضیه نظرم اینه که از کوزه همان برون تراود که در اوست
البته میدونم که طبق گفته های خود جناب نژند نظرات من و سایرین براشون مهم نیست ولی به هر حال به عنوان یه بیننده یا شنونده بهتر دیدم که نظرم رو بگم...
اول اینکه نظر من راجع به تاریکی و خزعبلات همانندش به همون اندازه منفیه که راجع به سبک بلک متال یا بلکنسی که نژند خان فرموندن...
تاریکی،سیاهی،روشنایی،خیر،شر،شیطان،خدا و... همه چیزی جز بازی با کلمات ساخته ی ذهن مسموم ما نیستن...و برای من خیلی بی معنیه که کسی از تاریکی محض!صحبت کنه...تاریکی و بقیه ی مشتقاتش که جناب نژند ازش صحبت میکنن بدون حضور نقطه ی مقابلش یعنی روشنایی چیزی نیست جز یه مشت دری وری...دردی که درمان نداشته باشه درد نیست! عادته! تاریکی بدون وجود روشنایی چیزی جز یه کلمه ی بی معنی نیست...مشگل من با اشعار یا موسیقی های تاریک نیست،من خیلی از این نوع کارها رو هم دوست دارم ولی نه وقتی که با این عقاید جناب نژند عرضه بشن...
راجع به بقیه ی صحبت های تو مصاحبه هم حرفهایی هست به خصوص راجع به نظرات ایشون راجع به متال،بلک،شاملو،کوئیلو و... ولی خب چون میدونم که گفتنشون تاثیری نداره حرفی نمیزنم...

بازم از زحماتت ممنونم TRANE عزیز

تا بعد...

سعید گفت...

... یه عده مثل شمان. وقتی سر یه مسئله با کسی بحثشون میشه ترجیح میدن تا جایی که میتونن حال طرف رو بگیرن. باشه شما بردی. حال منم گرفتید. حرف ها و توهین هایی که کردید رو میذارم به حساب سن کم و درک پایینتون آقا سامان حیدرزاده. شما تأیید کننده ی اصل نسبیت عام انیشتینی. بالاخره همه ی متال بازا که آدم حسابی نیستن ، کل دنیا نسبیه. ولی خودتون که فکر میکنید خدای درک و فهمید. باشه درکتون بالاست ولی یه لطفی بکنید هیچ وقت توانمندی و دانسته و ندانسته های کسی رو بدون داشتن اطلاعات کافی زیر سؤال نبرید... شما بدون اینکه از افکار من و از درون من خبر داشته باشید افکار من رو پوسیده و بدون اینکه از میزان اطلاعات من با خبر باشید من رو نفهم خطاب کردید. این رو هم میذارم به حساب سن کم شما. نیازی نیست تو وب محمد جواب منو بدید وبلاگ خودم هست. ولی حق میدم میخواستید از حق خودتون حتی با بی احترامی دفاع کنید. آقای درک و شعور، به بزرگواری خودم می بخشم... ، لطف کنید تحت هیچ شرایطی این بچه بازی رو ادامه ندید. . .

trane گفت...

سعید چه قشنگ و البته حرفه ای repeat می کنی

چرا انقدر زحمت کشیدی کامنت نوشتی ؟

یهو میومدی هرچی من واست نوشته بودم رو copy می کردی ، میومدی اینجا paste می کردی .

چطوره ؟

سعید گفت...

واقعا" زیباست... !!!

Metal Heart گفت...

همیشه فکر می کردم که هیچ وقت بندهای ایرانی کارشون جدی و با هدف نیست الان کاملا با خوندن مصاحبه مطمئن شدم
حالا برام مشخص شد که چرا بیشتر ایرانیا وقتی می خوان تو سبک متال آهنگ سازی کنن سبکشون despressive black و suicidal balck هست.
همش ادعا کردن بی خودیه.
اصلا blackness music یعنی چی.یعنی این آقا برای خودش سبک اختراع کرده و فکر می کنه خیلی هنر کرده.من فکر می کنم موسیقی ایشون حتی موسیقی هم نیست چه برسه به متال یا هر القاب دیگه ای که به خودشون نسبت دادن
آدمی که تو زندگیش هیچ هدفی نداشته باشه و حتی نتونه موسیقیشو توصیف کنه معلومه اون چیزی که می سازه نه تنها ارزش موسیقی نداره بلکه فقط خودش فکر کرده موسیقیه.
مثل همین چیزی که این روزا تو ایران بهش رپ می گن.اما اصلا معلوم نیست ریشه اش از کجاست.چون به نظر من نه به رپ واقعی که سیاه پوست ها اختراع کردن شباهت داره و نه حتی به هیچ سبک دیگه ای.فقط یه مسخره بازیه و بس
حتما چون خودشون می گن ما رپ فارسی هستیم واقعا می شه اسم موسیقی که حتی خودشون هم نمی سازن گذاشت رپ
متال هم تو ایران انگار داره همین وضعو پیدا می کنه
من فقط متاسف شدم همین.

MetalArash گفت...

ادبیات این رفیقمون چش بود که این همه بش گیر داده بودن؟!!!عجیبه ها!!!!!!!!!!!!!!!!

BeshenitarDiscography گفت...

نظر خود را وارد کنید...درود برشما نژند. الگو مایی

سام گفت...

این حرف دیالکتیکی درسته که در زمین ما به مکان قائق هستیم و بردار زمان رانمیتوان تغییری داد. برعکس در سیاهچاله، زمان ایستاده، و مکان (حجم سیاهچاله) پیشرونده هست. در زمین زمان پیشرونده هست و آنهم به یک جهت یعنی رو به جلو. ولی ما میتوانیم سوار ماشین بشیم شمال و جنوب و موشک فضایی. به مکان فائق هستیم. ولی ثانیه خودش میاید و هیچ دخل تصرفی در شتابش نداریم. در سیاهچاله که مرگ مطلقه برعکس

از این گذشته که ارتباط اینکه زمان و مکان، به چه واسطه ای "برعکس" هم دیگر باشن. بردار های زمان دیگر به جهت های دیگر میتوان متصور شد که ما به آنها دسترسی نداریم.

در سیاهچاله که زمان ثابت است به این معنی هست که همه چیز به طور مینیمال در یک لحظه هست. مثل اینکه بگویی از خاک، پتانسیل همه ی مجسمه ها هست، پس یک مشت خاک = تمام مجسمه های ساخته شده. در سیاهچاله هم که تراکم وزن در مرکزش بینهایت هست (یعنی هر سیاهچاله به تنهایی سنگین تر از کل جهان اطراف است) به این معنی که متریال موجود هست، ولی نه به نظم دلبخواه ما.