قسمتهای فوق العاده عالی ای که همواره در تمام لیریکهای Void Of Silence وجود داشته و دارند ، در این آلبوم هم به وفور یافت می شن ، جملاتی که برای شخص من مقدس و آسمانی هستند، تا وقتی که آلبوم ها و آهنگ های Void Of Silence وجود دارند تمام انتظارهایی که از موسیقی و شعر دارم برطرف شده هستند.
نمونه هایی از این جملات :
نمونه هایی از این جملات :
باقیمانده های استخوانی همچو ساختمان ها
بر روی آسمان سمی پنجه انداخته
همانند دستهای فسیل مانند و پژمرده ی
خدایان مرده
شهر اجساد توده ایست از
حشره های منقرض شده ی عظیم الجثه
زوزه باد بی قرار و آشفته
در میان لوله های زنگ زده
اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری
در مورد قسمتی که لیریک بالا خونده می شه یک توضیح بدم، در این قسمت از ترک The Grave Of Civilisation در اواخر دقیقه 12 بعد از یک فضاسازی فوق العاده همراه با صدای بی نظیر و همیشگی کلین گیتار ivan zara موسیقی کم کم به سمت نقطه اوج می ره و هنگامی که جملات بالا توسط بروک جانسون خونده می شه همزمان سولوی فوق العاده سوزناکی رو می شنویم که گویا داره همزمان لیریک رو به زبان موسیقی بیان می کنه ، طوری که می شه هارمونی بین سولو و وکال رو به صورت جامع یاد گرفت، گیتار سولو درحال انتقال حس و وکال در حال انتقال جزئیات و کمک در تجسم فضا هستش، قسمتی که گفته می شه : زوزه باد بی قرار و آشفته ، در میان لوله های زنگ زده ; صدای گیتار به حالتی در میاد که مرز بین صدای سوت آشنای باد و صدای گیتارالکتریک مشخص نیست و سیستم شنوایی ما در هیجان شنیدن صدایی جدید و فکر ما در حال گیرایی کلمات و درک جزئیات هستند.
سوخت فسیلی جلوی نفس خورشید را گرفته
تا برای آخرین نسل انسان درس عبرتی باشد
فرایند محصور کردن اندیشه ها
منجر به انجام کارهای کوته فکرانه می شوند
اگر ما اسیر شده ی ذهنمان نباشیم
با خوشحالی خودمان را زنجیروار اسیر کسانی می کنیم تا ایده ال های بزرگمان را از پا در بیاورند
این گونه محدودیت ها قید و بند به وجود میاورند و زندگی را نابود می کنند
این ما هستیم که انتخاب می کنیم که تعظیم کنیم و درمانده شویم
و به جایی نزول کنیم که تعلق داریم
در این زمین بی بها، یافته هایمان فاسد خواهند شد
بر این نوشته مزار گنگ اگر فقط می توانستی که ترانه ای بخوانی
از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟
در سه خط بالا که قسمتی از شاهکار none shall mourn هست ، سطر اول به داستانی که از این دنیا هیچ چیز نمی توانیم با خود ببریم اشاره داره ، استفاده از این استعاره که : یافته هایمان فاسد خواهند شد، بسیار بسیار برام جالب و ستودنی بود ، یافته ها همان چیزهایی اند که به سختی به دست آوردیم و یک تاریخ انقضایی دارن ، همونطور که خودمون روزی به دامان مرگ می ریم.
از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟
چه چیزهایی می تونست وجود داشته باشه ؟
ما چه چیزهایی رو از دست دادیم ؟ اونقدر زیاد هستند که نشه از بینشون یک ترانه استخراج کرد ؟
ما چه چیزهایی رو از دست دادیم ؟ اونقدر زیاد هستند که نشه از بینشون یک ترانه استخراج کرد ؟
به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید
در این قسمت (به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید) از ترک empty echo اگر بخوایم که به زبان روان و متنی ترجمه کنیم : از تجربه گذشتگانمان درس بگیرید.
---> با کمی دقت در لیریکهای اصلی این آلبوم می بینیم که قافیه بندی و وزن آهنگینی در کار نیست ، مدت زمانی که خوندن بعضی از سطرها می بره 4-5 برار سطر قبلی و یا بعدی هست و در کل همچین لیریکهای طولانی ای عموما در سبکهایی مثل متال کر و مخصوصا بروتال دث و ترش متال کاربرد فراوان دارن ، مثلا نحوه خوندن لیریک سبک بروتال دث بسیار سریع و کوتاه و شکسته شکسته هستش تا به تمپوی بالای آهنگ هم ضربه نزنه ، ولی در سبک دووم متال عموما حتی اگر قافیه بندی ای هم در کار نباشه ولی یک آهنگی توی لیریک وجود داره که باعث موزون شدنش می شه.
اما در لیریکهای این آلبوم با وجود بی وزن بودن اشعار وقتی بروک جانسون اونها رو می خونه به طور کامل حس می شه که داره کار خودش رو عالی انجام می ده ، داره متن طولانی ای رو طوری می خونه که برای آدم کاملا زیبا و تاثیر گذار می شه و نمی ذاره که حالت بی وزنی متن به شنونده منتقل بشه .
به غیر از سبک تاپ خوندنش این یکی از نقاط قوتی بود که در کار بروک جانسون دیدم و لازم دونستم که بگم.
توضیحات بیشتر رو در پست قبلی ای که در مورد این آلبوم نوشته بودم بخونید : نقد آلبوم دفن(قبر) تمدن-Void Of Silence-the grave of civilization 2010
قبر تمدن
خرابه ها و غباری که در زیر
پاهای خسته ام هستند تمام چیزهایی اند
که باقی می ماند از جهانی که به یاد می اورم
بوی تعفن و پرثمر این زوال
وارد ذهنم می شود و
بر روی روحم می نویسد
این مکان تحزن آمیزی که روزی سرزنده بود
هم اکنون مرده و سرد است
بر مرگ غبطه می خورم
بر مرگ غبطه می خورم
قبر تمدن
اطرافم را بسته کرده است
سکوت رنج آور است
و خلاص شدنی هم نیست
من به همراه صدای پوچی تنها مانده ام
صدای پاشنه های پایم می پیچد
بلوک های بتنی خاکستری
خرابه ها و غباری که در زیر
پاهای خسته ام هستند تمام چیزهایی اند
که باقی می ماند از جهانی که به یاد می اورم
با ویرانی رنگ آمیزی شده اند
بر روی بوم ساخته شده از بتن
افتخار به سطح پایینی رسیده است
زندگی ها غرق در استخوان شده اند
در جایی که زمانی کندوهای انسانی
تلاش کردند تا به آسمان راه پیدا کنند
جایگاهی برای انتشار فساد
خرابه ها و غباری که در زیر
پاهای خسته ام هستند تمام چیزهایی اند
که باقی می ماند از جهانی که به یاد می اورم
بوی تعفن و پرثمر این زوال
وارد ذهنم می شود و
بر روی روحم می نویسد
این مکان تحزن آمیزی که روزی سرزنده بود
هم اکنون مرده و سرد است
بر مرگ غبطه می خورم
بر مرگ غبطه می خورم
قبر تمدن
اطرافم را بسته کرده است
سکوت رنج آور است
و خلاص شدنی هم نیست
من به همراه صدای پوچی تنها مانده ام
صدای پاشنه های پایم می پیچد
بلوک های بتنی خاکستری
خرابه ها و غباری که در زیر
پاهای خسته ام هستند تمام چیزهایی اند
که باقی می ماند از جهانی که به یاد می اورم
با ویرانی رنگ آمیزی شده اند
بر روی بوم ساخته شده از بتن
افتخار به سطح پایینی رسیده است
زندگی ها غرق در استخوان شده اند
در جایی که زمانی کندوهای انسانی
تلاش کردند تا به آسمان راه پیدا کنند
جایگاهی برای انتشار فساد
تا مایل های پی در پی
لایه ای از خاکستر نجیب
ذهن و اندوه را خاک آلود می کند
اما هیچ کس زنده باقی نمانده
هیچ کس نفس نمی کشد که بخواهد اشکی بریزد
ابرهای اندوهگین بد یمن
روح خورشید را کفن می کنند
در این خرابه ها به تنهایی پرسه می زنم
و برای فرا رسیدن پایان التماس می کنم
باقیمانده های استخوانی همچو ساختمان ها
بر روی آسمان سمی پنجه انداخته
همانند دستهای فسیل مانند و پژمرده ی
خدایان مرده
شهر اجساد توده ایست از
حشره های منقرض شده ی عظیم الجثه
زوزه باد بی قرار و آشفته
در میان لوله های زنگ زده
اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری
غروبهای بلعیده شده
برای آخرین بار
طی هزاران سال
زمین مرده شیشه ای در حال سرد شدن است
برف کثیفی می بارد
از آسمان درخشنده و بیمارگونه
ویرانی ها و استخوان ها تمام نشدنی اند
بازگشتی درکار نخواهد بود
بر مرگ غبطه می خورم
بر مرگ غبطه می خورم
--------------------------------------------------------------------------
در خور نوشته سنگ قبر
نوشته سنگ مزار مناسبی باش
تا آگاه شوی
هنگامی که هوش
بارش را از روی مغز بر می دارد
سری که بر روی شانه های بی میل قرار دارد
از آغوش زمین و خورشید متولد شده است
--------------------------------------------------------------------------
معبد رکود
معبد رکود
کندوهایی ساخته شده از شیشه و استیل
ساختمان غول پیکر بردگی
تمام امیدها میان چرخ دنده ها خورد و نابود شدند
میلیون ها مقید در سلسله ی تجارت
شهرهای عمرانی از استخوانهای انسانی ساخته شده اند
در برابر خدایان حریصمان تحقیر شده اند
بدنهای قربانیان خرد می شوند
در میان دنده های ماشین دنیوی
سوخت فسیلی جلوی نفس خورشید را گرفته
تا برای آخرین نسل انسان درس عبرتی باشد
این همان است که می خواستیم ؟
این همان است که برایش جنگیدیم ؟
این همان است که می خواستیم ؟
این همان است که برایش می مردیم ؟
ما مرگ را ننگ می شماریم
فرایند محصور کردن اندیشه ها
منجر به انجام کارهای کوته فکرانه می شوند
زانو می زنیم تا چاپلوسی کنیم
التماس می کنیم تا از اربابهای باد کرده یمان ته مانده ای بگیریم
دستانمان را بر روی خاک ترک خورده می گسترانیم
و می دانیم که می خواهیم به زمین تجاوز کنیم
میلیاردها شیون و زاری در زیر آسمانهای حال به هم زن
آشغال های نفرین شده ای بی ستاره و بی خورشید
آغوشت را بگستران
و جهانی که خودمان برای خودمان درست کرده ایم را در آغوش بگیر
لایه ای از خاکستر نجیب
ذهن و اندوه را خاک آلود می کند
اما هیچ کس زنده باقی نمانده
هیچ کس نفس نمی کشد که بخواهد اشکی بریزد
ابرهای اندوهگین بد یمن
روح خورشید را کفن می کنند
در این خرابه ها به تنهایی پرسه می زنم
و برای فرا رسیدن پایان التماس می کنم
باقیمانده های استخوانی همچو ساختمان ها
بر روی آسمان سمی پنجه انداخته
همانند دستهای فسیل مانند و پژمرده ی
خدایان مرده
شهر اجساد توده ایست از
حشره های منقرض شده ی عظیم الجثه
زوزه باد بی قرار و آشفته
در میان لوله های زنگ زده
اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری
غروبهای بلعیده شده
برای آخرین بار
طی هزاران سال
زمین مرده شیشه ای در حال سرد شدن است
برف کثیفی می بارد
از آسمان درخشنده و بیمارگونه
ویرانی ها و استخوان ها تمام نشدنی اند
بازگشتی درکار نخواهد بود
بر مرگ غبطه می خورم
بر مرگ غبطه می خورم
--------------------------------------------------------------------------
در خور نوشته سنگ قبر
نوشته سنگ مزار مناسبی باش
تا آگاه شوی
هنگامی که هوش
بارش را از روی مغز بر می دارد
سری که بر روی شانه های بی میل قرار دارد
از آغوش زمین و خورشید متولد شده است
--------------------------------------------------------------------------
معبد رکود
معبد رکود
کندوهایی ساخته شده از شیشه و استیل
ساختمان غول پیکر بردگی
تمام امیدها میان چرخ دنده ها خورد و نابود شدند
میلیون ها مقید در سلسله ی تجارت
شهرهای عمرانی از استخوانهای انسانی ساخته شده اند
در برابر خدایان حریصمان تحقیر شده اند
بدنهای قربانیان خرد می شوند
در میان دنده های ماشین دنیوی
سوخت فسیلی جلوی نفس خورشید را گرفته
تا برای آخرین نسل انسان درس عبرتی باشد
این همان است که می خواستیم ؟
این همان است که برایش جنگیدیم ؟
این همان است که می خواستیم ؟
این همان است که برایش می مردیم ؟
ما مرگ را ننگ می شماریم
فرایند محصور کردن اندیشه ها
منجر به انجام کارهای کوته فکرانه می شوند
زانو می زنیم تا چاپلوسی کنیم
التماس می کنیم تا از اربابهای باد کرده یمان ته مانده ای بگیریم
دستانمان را بر روی خاک ترک خورده می گسترانیم
و می دانیم که می خواهیم به زمین تجاوز کنیم
میلیاردها شیون و زاری در زیر آسمانهای حال به هم زن
آشغال های نفرین شده ای بی ستاره و بی خورشید
آغوشت را بگستران
و جهانی که خودمان برای خودمان درست کرده ایم را در آغوش بگیر
--------------------------------------------------------------------------
هیچ کس نباید شیون کند
قرنها خون ، سرت را بر زمین بگذار و گریه کن
چه بذرهایی که در کشتار دسته جمعی قلبها برداشت نشد
چرک و کثافت بر سنگینی زندگی ها افزوده است
حیات یافته با ترس در زیر آسمانی پوچ
بی قید و بند از دروغ خداوند
که مارا بر روی زمین گذاشت تا رنج ببریم
و هیچگاه شک نکرد که ما تنهاییم
این جهان سرد و بی اهمیت است
پس آزاد و بدون عذاب وجدان زندگی کن
خدای انتقام گیرنده ای وجود ندارد که بخواهی ازش بترسی
اگر ما اسیر شده ی ذهنمان نباشیم
با خوشحالی خودمان را زنجیروار اسیر کسانی می کنیم تا ایده ال های بزرگمان را از پا در بیاورند
این گونه محدودیت ها قید و بند به وجود میاورند و زندگی را نابود می کنند
این ما هستیم که انتخاب می کنیم که تعظیم کنیم و درمانده شویم
و به جایی نزول کنیم که تعلق داریم
هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و دنیا همین گونه خواهد ماند
هر آنچه که آرزویش را داشتی
به جای باقی رویاها خواهد آمد
و بیش از این نمی توانیم با این ساختار مدارا کنیم
سرنوشت دیگران بر ما تحمیل شده
ما مسیر تاریکی را طی می کنیم
و هیچ کس بر مزار این قبر گمنام نخواهد گریست
در این زمین بی بها، یافته هایمان فاسد خواهند شد
بدون هیچ کس و فقط ستارگان هستند که شاهد اند
بر این نوشته مزار گنگ اگر فقط می توانستی که ترانه ای بخوانی
از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟
چه مصیبت و چه قربانی و رستگاری با شکوهی وجود داشته
هیچ کدام از اینها نخواهد آمد
هم اکنون نسل ما از خجالت سرش را پایین انداخته
همه کارهایمان پودر خواهد شد
--------------------------------------------------------------------------
طنینی پوچ
صدای من طنینی از دوردست خواهد بود
در این دنیای پوچ و خالی
به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید
به راستی که خود گفتم تنهایی را دوست دارم
و اکنون تنها هستم
طنینی پوچ
صدای من طنینی از دوردست خواهد بود
در این دنیای پوچ و خالی
به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید
به راستی که خود گفتم تنهایی را دوست دارم
و اکنون تنها هستم
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....
۱۵ نظر:
VOID OF SILENCE
کارش واقعن خوبه...شعر و موسیقی اش هم در نوع خودش عالیه...
ترجمه هات هم خیلی خوب بودن TRANE
اون قسمتی رو هم که از THE GRAVE OF CIVILIZATION تو اول پستت آوردی واقعن زیبا بود...خیلی خوب با کلمات بازی کرده بود و تشبیه های جالبی داشت
سلام، عالی بود. فقط انتقادی به کلا ترجمه ها دارم که: احساس می کنم شما کلمه به کلمه ترجمه می کنید و باعث می شوید کمی اثرتان کسل کننده جلوه کند. من قبلا دفن تمدن (یا قبر تمدن) رو ترجمه کرده بودم و نمی خواهم بگویم برای من بهتر است یا شما. اما سعی کنید جملات را تمام کنید و مفهومی رسا به آن بدهید.
مثلا:
"اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری
غروبهای بلعیده شده
برای آخرین بار
طی هزاران سال
زمین مرده شیشه ای در حال سرد شدن است"
انگار خواننده پس از شنیدن جمله ی آخر کمی گیج می شود چون به نظر می رسد موضوع در جمله ی آخر عوض شده است.
این نظر من بود، ولی در کل ممنون.
جواب :
برای خاموش :
این ترجمه مشخصه که لغت به لغت نیست، کاملا سعی کردم حس اصلی لیریک توی این ترجمش هم باشه و هست.
ترجمه ای که کرده بودی رو با دقت خوندم و مثلا اینجا که نوشتی :
آثاری از غبار زیرین،
پاهای خسته ی من،
کاملا لغت به لغت ترجمه کردی و خط رو نصف کردی.
یا مثلا اینجاها کلا معنی رو برعکس کردی :
دفنِ تمدن،
محیطم را بزرگ جلوه می دهد
جایی که کهیر انسان
می کوشد تا آسمان را بشکافد
توی این قسمت از ترجمه من هم که خودت گفتی :
اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری
شما قسمت بالا رو به این حالت ترجمه کردی :
اجتماعی از فریب های افسردگی
گستاخی و نادانیِ
طمع بشر
واقعا مال من لغت به لغته ؟؟!
به هرحال مرسی که نقاط ضعف رو یادآور شدی
سلام
کارهای این گروهو تا همین دو هفته پیش نداشتم و تازه چند تاشو دانلود کردم.کاراشون خیلی خاص و منحصر به فرده یعنی من تا حالا هیچ آهنگ متال این جوری نشنیده بودم.حسی که با گوش کردن به اهنگ the grave of civilization بهم دست می ده یه حس عجیب و خاصه.
وقتی که این همه زحمت کشیدی و همه ی شعراشو ترجمه کردی معلومه که خیلی بهشون علاقه داری چون منم فقط زمانی این کارو می کنم که در حد مرگ به آهنگ های یه گروهی علاقه داشته باشم
قبر تمدن واقعا شعر جالبی داره
تکرار کردن شاهکار کار خیلی سختیه اما VOS به بهترین نحو ممکن تونست بعد از یه وقفه ی 6 ساله با وجود بالا رفتن انتظارات دوباره به ساخت یه شاهکار دست بزنه , شاهکاری که هیچ منتقدی نتونست ازش بد بگه و هیچ طرفداری نتونست بگه البوم خوبی نبود.
اینکه توی این البوم با اومدن بروک جانسون از کلمات ایتالیایی استفاده نمیکنند به نظرم خیلی بهتره همینطور توی این البوم لیریک هاشون خیلی پیشرفت داشته و همین اهنگ The Grave Of Civilisation به قول خودت واسه خودش دو تا کتاب فلسفه است.
اما به نظرم چون شاهکارهای قبلیشون فراتر از حد تصور بودن من بازم البوم Human Antithesis رو بیشتر میپسندم و اون البومشون واسم ملموس تر به نظر میرسید (شاید به خاطر اینه که لیریک های اون البومشون واسم جالب تر بود , چون توی این البوم خیلی سخت میتونم لیریک هاشون رو درک کنم)
ترجمه هات فوق العاده خوب بود , من خودم رو کشتم ولی هیچی از اهنگ The Grave Of Civilisation نفهمیدم اما با ترجمه ی خوبت یه چیزایی دستگیرم شد (البته هنوزم گیجم).
ممنون.
سلام Trane...ممنون از نظرت دوست عزیز هم عقیده D:
اصلی ترین نکته ی پست همونی بود که تو بهش اشاره کردی
SUICIDAL NARCISM
غرور کاذب و خودبزرگ بینی های مرگ بار انسان!
"""و البته وقتی هم که فکر می کنه داره به ظاهر فکر می کنه ، در اصل داره توهم می بینه"""
تفاوت ارزش های حیوان با انسان هم نکته ی جالبیه که بهش اشاره کردی...که البته یه نکته ی دیگه هم که باید بهش اشاره بشه تفاوت ارزش های انسان ها و جوامع محتلف انسانیه!!!
همونطور که گفتی این بحث واقعن پیچیده اس و سخته که تو چند جمله ی خلاصه بهش پرداخت...
بازم ممنون از نظرت TRANE عزیز...
راجع به دووم هم بگم که اونطور نیست که خوشم نیاد! قبلن هم گفتم گروه ها و کارهای زیادی تو این سبک هستن که واقعن دوستشون دارم...ولی در کل دووم رو به تنهایی به عنوان یه سبک جدا و سبکی که همیشه بهش گوش بدم نمی بینم...
راجع به بلک هم همینطور...نظرم راجع به بلک متال هم شبیهه دووم هستش...
سلام
خیلی جالبه که پستت با این پست امید همزمان شد. دقیقا پستهاتون مکمل همدیگه است.
لیریکها به نظر میاد که خیلی عالی نوشته شده باشند...
ترجمه ات هم احتمالا خوب بوده
چون متن اصلی آهنگها رو ندیدم نمیتونم بگم... اما وقتی به عنوان یه متن فارسی بهشون نگاه میکنم برام کاملا سلیس و قابل قبوله.
خیلی برای VOS خوشحالم که طرفداری مثل تو داره!!
نمیدونم باید این آلبوم رو گوش بدم یا نه... میترسم زیاد خوشم نیاد (که احتمالش هم کم نیست)
درود
پست بسیار خوبی بود.
اشعار بسیار عمیق و پر معنایی بودند...
درونمایه ی همه شان به رنج ها و گرفتاری های انسان مدرن و آثار منفی ماشینی شدن زندگی انسان ها و تاثیرات منفی پیشرفت های تکنولوژیک روی زندگی بشر امروز اشاره داشت.
«جهانی که خودمان برای خودمان درست کرده ایم را در آغوش بگیر»
«خدای انتقام گیرنده ای وجود ندارد که بخواهی ازش بترسی»
هر کدام از لیریک ها تفسیر ها و خوانش های زیادی خواهد داشت.مشتاق شدم که بیشتر روی هر کدام فکر کنم.
بازم بابت این پست سپاس
هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و دنیا همین گونه خواهد ماند
ما مسیر تاریکی را طی می کنیم
هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و دنیا همین گونه خواهد ماند
ما مسیر تاریکی را طی می کنیم
be khaamoosh:
haalaa farz kon shomaa loghat be loghatam ke tarjome shode baashe
ke nashode,to ke english baladi
taaze midooni khode hamin che ghadr zamaan borde
...........
albomo goosh dadim vali natonestim nazar bedim az baz in alboom khase !!!hala baiad lyricasham bekhonimo be faza berim !!!!az trane azizam mamnonam ke entezare mano baraie lyrica be paian resoond .
این وب جدیدت از قبلیت هم بهتره.من اون سری که اسمش رو گفتی فراموش کرده بودم.باید بشینم مفصل بخونم پست هات رو.خوشا به حالت که حوصله داری بنویسی.البته من برای خودم می نویسم اما تصمیم نگرفتم وب بزنم.تا اینکه نتیجه ی این کنکور گه اومد.بالاخرا اگه هم رو ندیدیم حلالمون کن.
درود"
از بابت همه زحماتتون ممنون..
این گروهیه که دوباره به موسیقی متال یه جهش عالی داد و گفت که موسیقی متال موسیقی ای هست که پر از خلاقیت و زیباییه آرامشه قابل لمسی که میشه تو موسیقی این گروه پیدا کرد.
ارسال یک نظر