۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

Mar de Grises

و دوباره کارم رو با بندی از سبک doom metal آغاز می کنم. با دریایی از غم.

دریای اندوه بندیست که اغلب با سبک melodic death\doom ثبت شده، همینطور جاهایی می بینیم که با سبک melodic death\progressive\doom درج شده.
اما سبک اصلی بند، doom با تاثیرات خیلی کمی از progressive هستش. پراگرسیو توی کارش اونقدر ناچیز هست که بشه گفت سبکش Doom metal خالصه، سبک پراگرسیو رو صرفا برای "تصور" دقیق سبک گفتم.

متاسفانه در موسیقی متال چیزی به اسم سبک شخصی نداریم، در هنرهای تجسمی سبکی به اسم سبک شخصی ، سبک شناخته شده ای هستش، ولی مثلا یک بند رو همیشه با کلیشه های مختلفی که به اسم سبک شناخته می شه نامگذاری می کنند، همیشه هر اثر هنری ای به یک سبکی نزدیک هستش، به عبارت دیگه کلیت سبک همیشه مشخصه، ولی اینکه بخوایم سبک یه بند رو به صورت دقیق "بیان" کنیم، مجبوریم از سبکهایی استفاده کنیم که نزدیک ترین شباهت رو به "خاص" اون گروه دارن.

در مورد Mar de Grises هم مثل هزاران بند دیگه همینطوره، کلیت سبک مشخصا Doom metal هستش ولی دووم متالی به شیوه ی Mar de Grises.
اگر اینطور نبود الان تمام بندهایی که در یک سبک هماهنگ کار می کردن، فقط از نظر "جنس صدا" باهم تفاوت داشتن، درسته ؟!

Mar de Grises بندیست از کشور شیلی، اسم بند به معنی "دریای اندوه" هست(اسم به زبان مردم شیلی(اسپانیایی) هستش).
Mar de Grises هم از جمله بندهاییست که نه تنها در ایران بلکه در دنیا کم طرفدار داره و خیلی کم می شناسنش، یکی از لایو هایی که ازش می دیدم تعداد تماشاچی ها واقعا حداکثر شاید به 20 نفر می رسید. خب این ویژگی که یک همچین بندی ، کاری به تجارت نداره و برای مخاطبهای خاص خودش کار می کنه برای من یک ویژگی فوق العاده مثبته. کلا بیشتر لایوهاشون خلوته به غیر از اون فستیوال 2008 که خود لیبل firebox برگزار کرد که لایو از همه لحاظ با کیفیتی بود.
و البته طرفدارای این بند هم ارادت ویژه ای نسبت به این بند دارن.

Mar de Grises رو نمی دونم به همه پیشنهاد کنم یا نه، واقعا نمی دونم چه کسایی خوششون میاد و کیا خوششون نمیاد، اما با وجود این مسئله که از بین کسانی که به دووم متال علاقه مندند هم شاید عده ای باشند که پس از شنیدن کار این بند راضی نشند، باز هم کارهای Mar de Grises رو به همه پیشنهاد می کنم.
درضمن اگر از کارهای این بند خوشتون نیومد، با اینکه خوشتون نمیاد ولی یک ماه روی یکی از آلبومها مخصوصا آلبوم سال 2008 تمرکز و بارها گوش کنیدش. شاید بعد از یک ماه نظرتون به کل عوض شد !

شخصا Mar de Grises جزو بهترینهای doom خودم هست و به شدت برام ارزش داره. فقط این نکته رو دوباره بگم که کارهای این گروه نیازمند مدتها وقت گذاشتنه و به قول معروف دیرهضم هستش، نزدیک به دو سال پیش بود که این بند رو به یکی از دوستانم معرفی کردم، دفعه اول خوشش نیومد و تازه چند ماهه که بعد از یک سال و چند ماه گوش سپردن به شدت به این بند علاقه مند شده ; و خب عده ای هم مثل خودم بار اول شیفته این بند می شن.

اگر خواستید آلبومی از این بند گوش کنید، آلبوم streams inwards-2010 و یا آلبوم draining the waterheart رو گوش کنید.

نظر من و هرکسی که آهنگهای Mar de Grises رو شنیده خوب و عالی بوده، از نظر من دریای اندوه بندی عالی، بی نظیر و خاصه، و سلیقه های خاص رو به خودش به شدت جذب می کنه. بی شک یکی از بندهای بی نظیر دووم متال هستش و متاسفانه/خوشبختانه از جمله گروه های تا حدود زیادی ناشناختست.

Mar de Grises در سال 2000 تشکیل شد.

اعضای بند :

Juan Escobar : vocal , keyboard
Rodrigo Galvez : bass
Rodrigo Morris : guitar
Sergio Alvarez : guitar
Alejandro Arce : drum

Mar de Grises از بندهای زیادی از جمله my dying bride,tiamat,death,emperor تاثیر گرفته و از ابتدا کارشون رو با لیبل firebox شروع کردن و در سال 2010 لیبلشون رو به Season Of Mist تغییر دادن.

دیسکوگرافی :

Demo(demo)-2002
The tatterdemalion-2004
Draining the waterheart-2008
First river regards-2009
Streams inwards-2010

در آهنگسازی از بند saturnus هم تاثیرات زیادی گرفتن، و ارتباط خوبی با saturnus دارن، شاید کسانی که از Saturnus خوششون میاد بتونن با Mar de Grises ارتباط برقرار کنن. البته saturnus از جمله بندهای دوومی هست که هرکسی آهنگهاش رو گوش کنه بهش علاقه مند می شه ولی Mar de Grises این ویژگی خوب/بد رو نداره.
ترجمه زیر، ترجمه لیریک ترک One Possessed از آلبوم Draining The Waterheart هستش.

یک تسخیر شده


Need a sign
نیاز به یک نشانه

Something within me
چیزی درونم است
If! could escape
اگر قادر به فرار کردن بود
..!I'd stay here to cry
To cry like a child
باید همینجا بمانم تا..
تا همانند یک کودک گریه کنم
My tears are flames in pain
اشکهای من همچو شعله هایی درون رنج است
I swear I'd kill for you
قسم می خورم که باید به خاطر تو کشته شوم
I swear I am possessed
قسم می خورم که تسخیر شدم
I breathe and I can't sleep
می توانم نفس بکشم اما توان خوابیدن ندارم
Thunder in the sky
رعد و برقی در آسمان
Fear, I don't believe
I breathe and I can't sleep
می ترسم، نمی توانم باور کنم که
نفس می کشم اما توان خوابیدن ندارم
Thunder in the sky
رعد و برقی در آسمان
Fear in my dark mind
درون ذهن تاریکم ترسی نهفته است
I feel the loneliness in the dark
احساس می کنم درون تاریکی به تنهایی رها شده ام

Falling down into the eternal night
درون شب جاویدان سقوط کرده ام
Full moon blinds my tired soul
ماه کامل روح خسته ام را نا بینا کرد

In the end I see your ambitious mind
سرانجام ذهن بلند پروازت را مشاهده کردم
But when I can see your soul, my heart
اما آن هنگام که درونت را دیدم، قلبم...
I will see that mind as mine
من آن ذهنی را خواهم دید که همچو ذهن من خواهد بود
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

آلبوم sound of atria



دوستان برای تهیه آلبوم sound of atria به یکی از سه مرکز زیر مراجعه کنند :


1- شهرک غرب ، بلوار فرحزادی ،بلوار دادمان ، خیابان فخار مقدم ، بالاتر از مسجد پلاک 49 آموزشگاه هنگام.

2- جمهوری ، نرسیده به سی تیر ، گالری بهروز موزیک ( آوانس یا امیرحسین).

3- نارمک ، میدان هفت حوض ، کوچه امام زمان ،پلاک 18 ، ...طبقه 4 واحد 12 ، آموزشگاه آوای پارسی.


۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

ترجمه کامل آلبوم Void Of Silence - The Grave Of Civilization 2010



قسمتهای فوق العاده عالی ای که همواره در تمام لیریکهای Void Of Silence وجود داشته و دارند ، در این آلبوم هم به وفور یافت می شن ، جملاتی که برای شخص من مقدس و آسمانی هستند، تا وقتی که آلبوم ها و آهنگ های Void Of Silence وجود دارند تمام انتظارهایی که از موسیقی و شعر دارم برطرف شده هستند.

نمونه هایی از این جملات :


باقیمانده های استخوانی همچو ساختمان ها
بر روی آسمان سمی پنجه انداخته
همانند دستهای فسیل مانند و پژمرده ی
خدایان مرده
شهر اجساد توده ایست از
حشره های منقرض شده ی عظیم الجثه
زوزه باد بی قرار و آشفته
در میان لوله های زنگ زده
اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری

در مورد قسمتی که لیریک بالا خونده می شه یک توضیح بدم، در این قسمت از ترک The Grave Of Civilisation در اواخر دقیقه 12 بعد از یک فضاسازی فوق العاده همراه با صدای بی نظیر و همیشگی کلین گیتار ivan zara موسیقی کم کم به سمت نقطه اوج می ره و هنگامی که جملات بالا توسط بروک جانسون خونده می شه همزمان سولوی فوق العاده سوزناکی رو می شنویم که گویا داره همزمان لیریک رو به زبان موسیقی بیان می کنه ، طوری که می شه هارمونی بین سولو و وکال رو به صورت جامع یاد گرفت، گیتار سولو درحال انتقال حس و وکال در حال انتقال جزئیات و کمک در تجسم فضا هستش، قسمتی که گفته می شه : زوزه باد بی قرار و آشفته ، در میان لوله های زنگ زده ; صدای گیتار به حالتی در میاد که مرز بین صدای سوت آشنای باد و صدای گیتارالکتریک مشخص نیست و سیستم شنوایی ما در هیجان شنیدن صدایی جدید و فکر ما در حال گیرایی کلمات و درک جزئیات هستند.

سوخت فسیلی جلوی نفس خورشید را گرفته
تا برای آخرین نسل انسان درس عبرتی باشد

فرایند محصور کردن اندیشه ها
منجر به انجام کارهای کوته فکرانه می شوند

اگر ما اسیر شده ی ذهنمان نباشیم
با خوشحالی خودمان را زنجیروار اسیر کسانی می کنیم تا ایده ال های بزرگمان را از پا در بیاورند
این گونه محدودیت ها قید و بند به وجود میاورند و زندگی را نابود می کنند
این ما هستیم که انتخاب می کنیم که تعظیم کنیم و درمانده شویم
و به جایی نزول کنیم که تعلق داریم

در این زمین بی بها، یافته هایمان فاسد خواهند شد
بر این نوشته مزار گنگ اگر فقط می توانستی که ترانه ای بخوانی
از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟

در سه خط بالا که قسمتی از شاهکار none shall mourn هست ، سطر اول به داستانی که از این دنیا هیچ چیز نمی توانیم با خود ببریم اشاره داره ، استفاده از این استعاره که : یافته هایمان فاسد خواهند شد، بسیار بسیار برام جالب و ستودنی بود ، یافته ها همان چیزهایی اند که به سختی به دست آوردیم و یک تاریخ انقضایی دارن ، همونطور که خودمون روزی به دامان مرگ می ریم.

از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟

چه چیزهایی می تونست وجود داشته باشه ؟
ما چه چیزهایی رو از دست دادیم ؟ اونقدر زیاد هستند که نشه از بینشون یک ترانه استخراج کرد ؟


به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید


در این قسمت (به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید) از ترک empty echo اگر بخوایم که به زبان روان و متنی ترجمه کنیم : از تجربه گذشتگانمان درس بگیرید.

---> با کمی دقت در لیریکهای اصلی این آلبوم می بینیم که قافیه بندی و وزن آهنگینی در کار نیست ، مدت زمانی که خوندن بعضی از سطرها می بره 4-5 برار سطر قبلی و یا بعدی هست و در کل همچین لیریکهای طولانی ای عموما در سبکهایی مثل متال کر و مخصوصا بروتال دث و ترش متال کاربرد فراوان دارن ، مثلا نحوه خوندن لیریک سبک بروتال دث بسیار سریع و کوتاه و شکسته شکسته هستش تا به تمپوی بالای آهنگ هم ضربه نزنه ، ولی در سبک دووم متال عموما حتی اگر قافیه بندی ای هم در کار نباشه ولی یک آهنگی توی لیریک وجود داره که باعث موزون شدنش می شه.

اما در لیریکهای این آلبوم با وجود بی وزن بودن اشعار وقتی بروک جانسون اونها رو می خونه به طور کامل حس می شه که داره کار خودش رو عالی انجام می ده ، داره متن طولانی ای رو طوری می خونه که برای آدم کاملا زیبا و تاثیر گذار می شه و نمی ذاره که حالت بی وزنی متن به شنونده منتقل بشه .

به غیر از سبک تاپ خوندنش این یکی از نقاط قوتی بود که در کار بروک جانسون دیدم و لازم دونستم که بگم.

توضیحات بیشتر رو در پست قبلی ای که در مورد این آلبوم نوشته بودم بخونید : نقد آلبوم دفن(قبر) تمدن-Void Of Silence-the grave of civilization 2010

قبر تمدن

خرابه ها و غباری که در زیر
پاهای خسته ام هستند تمام چیزهایی اند
که باقی می ماند از جهانی که به یاد می اورم
بوی تعفن و پرثمر این زوال
وارد ذهنم می شود و
بر روی روحم می نویسد
این مکان تحزن آمیزی که روزی سرزنده بود
هم اکنون مرده و سرد است

بر مرگ غبطه می خورم
بر مرگ غبطه می خورم

قبر تمدن
اطرافم را بسته کرده است

سکوت رنج آور است
و خلاص شدنی هم نیست
من به همراه صدای پوچی تنها مانده ام
صدای پاشنه های پایم می پیچد
بلوک های بتنی خاکستری

خرابه ها و غباری که در زیر
پاهای خسته ام هستند تمام چیزهایی اند
که باقی می ماند از جهانی که به یاد می اورم

با ویرانی رنگ آمیزی شده اند
بر روی بوم ساخته شده از بتن
افتخار به سطح پایینی رسیده است
زندگی ها غرق در استخوان شده اند
در جایی که زمانی کندوهای انسانی
تلاش کردند تا به آسمان راه پیدا کنند
جایگاهی برای انتشار فساد
تا مایل های پی در پی

لایه ای از خاکستر نجیب
ذهن و اندوه را خاک آلود می کند
اما هیچ کس زنده باقی نمانده
هیچ کس نفس نمی کشد که بخواهد اشکی بریزد
ابرهای اندوهگین بد یمن
روح خورشید را کفن می کنند
در این خرابه ها به تنهایی پرسه می زنم
و برای فرا رسیدن پایان التماس می کنم

باقیمانده های استخوانی همچو ساختمان ها
بر روی آسمان سمی پنجه انداخته
همانند دستهای فسیل مانند و پژمرده ی
خدایان مرده
شهر اجساد توده ایست از
حشره های منقرض شده ی عظیم الجثه
زوزه باد بی قرار و آشفته
در میان لوله های زنگ زده
اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری

غروبهای بلعیده شده
برای آخرین بار
طی هزاران سال
زمین مرده شیشه ای در حال سرد شدن است
برف کثیفی می بارد
از آسمان درخشنده و بیمارگونه
ویرانی ها و استخوان ها تمام نشدنی اند
بازگشتی درکار نخواهد بود
بر مرگ غبطه می خورم
بر مرگ غبطه می خورم

--------------------------------------------------------------------------

در خور نوشته سنگ قبر

نوشته سنگ مزار مناسبی باش
تا آگاه شوی
هنگامی که هوش
بارش را از روی مغز بر می دارد

سری که بر روی شانه های بی میل قرار دارد
از آغوش زمین و خورشید متولد شده است

--------------------------------------------------------------------------

معبد رکود

معبد رکود
کندوهایی ساخته شده از شیشه و استیل
ساختمان غول پیکر بردگی
تمام امیدها میان چرخ دنده ها خورد و نابود شدند
میلیون ها مقید در سلسله ی تجارت
شهرهای عمرانی از استخوانهای انسانی ساخته شده اند
در برابر خدایان حریصمان تحقیر شده اند
بدنهای قربانیان خرد می شوند
در میان دنده های ماشین دنیوی
سوخت فسیلی جلوی نفس خورشید را گرفته
تا برای آخرین نسل انسان درس عبرتی باشد
این همان است که می خواستیم ؟
این همان است که برایش جنگیدیم ؟
این همان است که می خواستیم ؟
این همان است که برایش می مردیم ؟
ما مرگ را ننگ می شماریم
فرایند محصور کردن اندیشه ها
منجر به انجام کارهای کوته فکرانه می شوند

زانو می زنیم تا چاپلوسی کنیم
التماس می کنیم تا از اربابهای باد کرده یمان ته مانده ای بگیریم
دستانمان را بر روی خاک ترک خورده می گسترانیم
و می دانیم که می خواهیم به زمین تجاوز کنیم
میلیاردها شیون و زاری در زیر آسمانهای حال به هم زن
آشغال های نفرین شده ای بی ستاره و بی خورشید
آغوشت را بگستران
و جهانی که خودمان برای خودمان درست کرده ایم را در آغوش بگیر
--------------------------------------------------------------------------


هیچ کس نباید شیون کند

قرنها خون ، سرت را بر زمین بگذار و گریه کن
چه بذرهایی که در کشتار دسته جمعی قلبها برداشت نشد
چرک و کثافت بر سنگینی زندگی ها افزوده است
حیات یافته با ترس در زیر آسمانی پوچ
بی قید و بند از دروغ خداوند
که مارا بر روی زمین گذاشت تا رنج ببریم

و هیچگاه شک نکرد که ما تنهاییم
این جهان سرد و بی اهمیت است
پس آزاد و بدون عذاب وجدان زندگی کن
خدای انتقام گیرنده ای وجود ندارد که بخواهی ازش بترسی

اگر ما اسیر شده ی ذهنمان نباشیم
با خوشحالی خودمان را زنجیروار اسیر کسانی می کنیم تا ایده ال های بزرگمان را از پا در بیاورند
این گونه محدودیت ها قید و بند به وجود میاورند و زندگی را نابود می کنند
این ما هستیم که انتخاب می کنیم که تعظیم کنیم و درمانده شویم
و به جایی نزول کنیم که تعلق داریم
هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و دنیا همین گونه خواهد ماند
هر آنچه که آرزویش را داشتی
به جای باقی رویاها خواهد آمد

و بیش از این نمی توانیم با این ساختار مدارا کنیم
سرنوشت دیگران بر ما تحمیل شده

ما مسیر تاریکی را طی می کنیم
و هیچ کس بر مزار این قبر گمنام نخواهد گریست
در این زمین بی بها، یافته هایمان فاسد خواهند شد
بدون هیچ کس و فقط ستارگان هستند که شاهد اند
بر این نوشته مزار گنگ اگر فقط می توانستی که ترانه ای بخوانی
از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟
چه مصیبت و چه قربانی و رستگاری با شکوهی وجود داشته
هیچ کدام از اینها نخواهد آمد
هم اکنون نسل ما از خجالت سرش را پایین انداخته
همه کارهایمان پودر خواهد شد
--------------------------------------------------------------------------

طنینی پوچ

صدای من طنینی از دوردست خواهد بود
در این دنیای پوچ و خالی
به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید
به راستی که خود گفتم تنهایی را دوست دارم
و اکنون تنها هستم


کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

دموی جدید بند ایرانی Atria



بند Atria رو قبلا در پست : معرفی و مصاحبه بابند Atria ، معرفی کرده بودم.

و بلاخره بند Atria یک ترک کامل و یک دمو از آلبوم جدیدش رو پخش کرد.

دانلود یک ترک کامل :

sound of atria - download

دانلود دموی کلی آلبوم :

demo-download


دوستان به این نکته واقف باشن که هر دولینک ، با کیفیت دمو هستند گرچه باز هم کیفیت خیلی خیلی خوبی دارن ، ولی کیفیت آلبوم اصلی از این هم بیشتره.

نکته بعد اینکه کسانی که تکنیک پسند و یا جویای تکنیک هستند ، حتما این دمو و این ترک رو دانلود کنن.

بعد از دانلود، حتما نظر خودتون رو بگید، ممنون.

این آلبوم رو شخصا تضمین می کنم، مخصوصا از لحاظ تکنیک.

خبر پخش آلبوم به زودی در همین وبلاگ.

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

معرفی و مصاحبه با بند ایرانی Nazhand



اگر از طرفداران موسیقی تیره و تاریک و سرشار از غم و اندوه هستید ، آلبوم life ruins-2009 از بند نژند رو به شما پیشنهاد می کنم.



(پسورد فایل بالا : suicidal-depressive )



بند تکنفره نژند در پائیز سال 2004 در تهران تشکیل شد، لغت نژند به معنی افسردگی هستش. محتوای اشعار رو تاریکی، افسردگی، انسان گریزی و خودکشی تشکیل می دن.
ادامه توضیحات رو در مصاحبه ای که با نژند عزیز انجام دادم بخونید.


trane : سبک نژند رو برای کسانی که تا به الان با کارهات آشنایی نداشتن تعریف کن و بگو که چرا اسم سبک نژند رو "Blackness" گذاشتی ؟

Nazhand : اونایی که نمیدونن برن از اونایی که میدونن، بپرسن! موزیک که تعریف کردنی نیست، شنیدنیه. اگه قابل بیان بود که دیگه چرا با ساز به مخاطب میرسونیمش؟!
به نظر من (و کسایی که بلک رو درست متوجه شدن) موزیک ما هیچ وجه تشابهی با دری وری هایی که متال نامیده میشن، نداره. پس هیچ دلیلی نداره که ما هم از پسوند اونا برای خودمون استفاده کنیمو به موزیکمون بگیم Black Metal! اسمی که بیانگر هنر ما باشه، Blackness هست. پس موزیک ما هم Blackness Music هست.

trane : آیا بلکنس چیزی جدای از متال و بلک متال هستش ؟

Nazhand : نه من به همون بندهایی که بلکمتال نامیده میشن، میگم بلکنس میوزیک. فقط تاکیدی بر لغت سیاهی و موزیک سیاهه.

trane : دمو ای که در سال 2008 به اسم Blackness منتشر شد ، شامل یک ترک 13 دقیقه ای بود ، ریتم آهنگ از اول تا آخر هیچ تغییری نمی کنه و همچنان یک صدای سوزناک رو می شنویم ، خیلی از بندها موقع آهنگ سازی خودشون رو محدود می کنن و به نوعی خودشون در یک مواقعی به جای مخاطب تصمیم می گیرن و اگر قرار باشه تو یک ترک 13 دقیقه ای یک ریتم روتکرار کنن به این فکر می کنن که احتمال داره که کمتر کسی این ترک رو بپسنده از این کار خودداری می کنن ، تو چرا این کار رو نمی کنی ؟ موقعی که ترک بلکنس رو ساختی به نظر و سلیقه مخاطب هم فکر می کردی یا اینکه کار خودت رو به خاطر مخاطب تغییر نمی دی ؟

Nazhand : خیلی از بچه ها به من پیشنهاد میکنن که که کاشکی فلان جا کمتر تکرار میکردی، یا کیفت فلان آلبوم رو بالاتر میذاشتی. اما دلیل اینکه من همچنان کار خودمو میکنم، سلیقمه که باعث میشه اون حالت خاص از موزیک به دلم بشینه (همون حالتی که ممکنه به دل خیلیا نشینه!). من که نمیتونم اون مدلی که به نظرم سیاه تره رو ول کنم، بشینم ببینم شنونده احتمالا چیرو بیشتر خواهد پسندید! بعدشم، به طور کلی موزیک نژند موزیک تکرار و تکراره. خوب اگه کسی آدم تنوع طلبیه و از تکرارهای پشت سر هم خسته میشه، اساسا اون آدم سلیقش با من جور در نمیاد، هیچوقتم هوادار نژند نمیتونه بشه، پس چه اصراریه که من رضایت اون تیپ آدمارو جلب کنم. همینطور درمورد قضیه کیفیت. من کار با کیفیت بالا و استودیویی خوشم نمیاد، حس خفه و سیاه رو از کار کم کیفیت میگیرم، برای همینم معمولا دستی کیفیتمو میارم پایین. حالا دوستانی که کیفیت بالا دوست دارن، خوب بفرمایند، کارای با کیفیت بالاتر نژند رو گوش کنن. تا حالا سه چهار تا آلبوم با کیفیت نسبتا بالا دادم بیرون چون به نظرم به اون کارا کیفیت نسبتا بالا میومده. اگر بندی بر خلاف سلیقه خودش عمل کنه (و زیر زمینی هم باشه) آدمه عجیب غریبی باید باشه که با اینکه از موزیکش پولی در نمیاره، به فکر جلب مشتریه بیشتر باشه!

trane : لیریکهای نژند رو بر چه اساسی می نویسی ؟ وقتی غرق در غم و اندوهی شروع به نوشتن لیرک می کنی یا اینکه رسیدن یه شعر جالب به ذهنت برای نوشتن لیریکها کافیه ؟

Nazhand : چون ما اینجا در مورد موزیک بلکنس فعالیت میکنیم، پس عقل سلیم حکم میکنه که برای ما موزیسینها موزیک حرف اول رو بزنه نه متنی که وکال میخونه. من به خود وکال به عنوان یه لاین موسقی نگاه میکنم. برای احساسات پیچیده، کلام عنصر بسیار ناقصی به شمار میاد. تصاویر انتزاعی، یا اصوات موزون خیلی بهتر میتونن اینجور احساسات رو به مخاطب القا کنن. من روی موزیک تاکید بیشتری دارم، برای همینه که خیلی از ترکها رو بدون لیریک یا حتی بدونه وکال میذارم. مخاطب منم جز خواصه نه عامه مردم. اون خواص با زبان موسقی بهتر از زبان ادبیات ارتباط برقرار میکنن. (شاید به علت اینکه اکثر هوادارای من نوازنده ان). اینا به معنی شعر بند تومبانی گفتن نیست. بلکه صحبت سر تاکیداته.
من موزیک رو میسازم، بعد میذارم اجرا شه و یه حسی ازش میگیرم. اسم ترک رو انتخاب میکنم و بعد شروع میکنم به نوشتن متنش. متن اولیه رو تهیه میکنم و بعد در چندین نوبت متن رو ارتقا میدم تا وقتی که آماده خوندن شه.

trane : به غیر از بلکنس به موزیکهای دیگه ای هم علاقه داری ؟ رابطه ای هم بینشون هست، اگر هست چرا ؟

Nazhand : هر موزیکی که حرف از سیاهی بزنه به نظر من نوعی بلکنس میوزیک حساب میشه. معمولا موزیکایی که از سیاهی میگن، سوز دارن. حالا ممکنه تحت عنوان موزیک فولکلور یه منطقه عرضه شه، یا تحت عنوان موزیکهای جهانی مثل بلکنس میوزیکی که ما میزنیم.

trane : هدف از تشکیل نژند چی بود ؟ این هدف از ابتدای کار تا به الان تغییر هم کرده ؟

Nazhand : هدف؟! من تو عمرم هدف عمده ای نداشتم تا به حال. اهداف کوچیک و موضعی بحثش جداست. اما هدف بلند مدتی تاحالا نداشتم. بگن چرا موزیک میزنیو این همه وقت میذاری و زحمت میکشی؟ میگن نمیدونم والا. شاید وقتی یه ترک رو میبندی و یه سیگار روشن میکنیو میشنی گوشش میدی، حس خوشآیندی به آدم دست میده.

trane : وقتی که به فکر ساخت یک آلبوم میفتی ، در درجه اول اولویت رو با چه عنصری می دونی ؟ لیریک یا موسیقی ؟

Nazhand : موسقی

trane : برات مهم هست که آلبوم ها تفاوت چشمگیری هم باهم داشته باشن یا اینکه خوب بودن همه آلبوم ها رو حتی اگر فرق آنچنانی باهم نداشته باشن کافی می دونی ؟

Nazhand : فرق که مسلما دارن. اما حرف کلیه نژند یه چیزه. حالا این حرفو تحت عناوین مختلف میزنم، با رنگ و لعابهای مختلف.

trane : قطعا موسیقی زیرزمینی مخصوصا در اینگونه سبکها با هدف معروف شدن نیست ، خودت چه انگیزه ای داری که آهنگسازی می کنی، یعنی چی باعث می شه که ساخت یک آلبوم جدید رو شروع کنی ؟

Nazhand : من همیشه با سازم ور میرم. کمتر پیش میاد کاری رو اتود کنم، یعنی روی یه قطعه که دیگری ساختتش تمرین کنم. توی این بازی کردنهام بعضی وقتها یه ریف به ذهنم میرسه. قبلا هم گفتم، هروقت یه ریف به ذهنم میرسه، خودش ریف بعدی رو برام تداعی میکنه و همینطور پشت سر هم تایه ترک ساخته شه. یه روز دیگه که داشتم با گیتار بازی میکردم، یه ترک دیگه به ذهنم میرسه و اینطور میشه که یه آلبوم میسازمو میدمش بیرون. یه وقفه و استراحت چند هفته ای میکنمو دوباره شروع میکنم. برای همینم معمولا همیشه دارم روی یه آلبومی کار میکنم.

trane : به نظرت چه چیزی باعث می شه که یک بند ، به عنوان بند زیرزمینی یا Underground مطرح بشه ؟ صرفا زیرزمینی بودن رو یک ویژگی عادی می بینی یا یک افتخار ؟

Nazhand : خوب یه چیز عادیه. بعضی ها دوست دارن شهرت بیشتر داشته باشن. هوادارهاشون تعداد بیشتری باشه اما کیفیتشون کمتر. بعضی ها هم مثل من ترجیخ میدن تعداد کمتر باشه اما کیفیت هواداراشون بالاتر باشه. درضمن یه بند به اصطلاح زیرزمینی در قید و بند نیست ولی بندهایی که با تعداد بالا کاراشونو نشر میکنن، قید و بندهای زیادی دستو بالشونو میبنده. آیا مردم ازین کار خوششون میاد؟ آیا این آلبوم به سرعت کافی به فروش میرسه؟ آیا توی این وبسایتهای دکون مآبانه (که همشون با مقاصد مطلقا اقتصادی به آلبومها رنک میدن) میشه روی این آلبوم سرمایه گذاری کرد؟ اسپانسرمون چی میخواد؟ آلبومهاییمون که مشهورتر شدن چه سبکی بودن؟...
اما یه بند زیرزمینی (و مخصوصا سبک ما که ایجاب میکنه تک نفره کار کنیم) ازین درگیری ها نداره.

trane : اگر در ایران شرایط برای ساخت و انتشار هر سبک موسیقی ای فراهم بود ، بازهم نژند یک پروژه زیرزمینی بود ؟ چرا ؟

Nazhand : فکر کنم آره. گفتم بالا.

trane : هنر رو چگونه تعریف می کنی ؟

Nazhand : آها. سوال خوبیه اما نمیتونم جوابشو درست بدم منظورم اینه نمیتونم نعریف کامل و جامع و مانعی از هنر ارائه بدم. اما میتونم بگم چیزی که از سیاهی حرف نزنه رو اساسا هنر حساب نمیکنم. هنر بایستی از بطن حقایق اموری حرف بزنه که دقدقه های جاودانه بشر هستن. یعنی من به هذیان گویی های پائوکویلو یا شاملو نمیگم هنر. اما به رباعیات خیام میگم! چرا که این از حقایق حرف میزنه اما اونا از چیزی که دوست داشتن حقیقت اونطور باشه حرف میزنن. البته باید بگم که بیان هر حقیقتی هم جز هنر حساب نمیشه، فی المثال روشنگریهای سیاسی یا اجتماعی هیچ ربطی به هنر نداشتن و نخواهند داشت چونکه تاریخ انقضا دارن... یکی از خصوصیات هنر اینه که محصور به زمان خاصی نباشه. یعنی اون نوشته یا اون موزیک یا اون نمایشنامه رو اگر صد سال بعد بخوان استفاده کنن، باز قابل استفاده باشه. جای بیان اون حقایق یه جا دیگست. تو رسانه هاست، توی سایتها و وبلاگهاست، توی مقاله هاست. اما توی هنر نیست! هنر باید از دقدقه های تقریبا حل نشدنی و جاودانه ای حرف بزنه که مشمول همه نوع بشر بشه. دقدقه های حقیقی و همچنین حائز اهمیت.

trane : در مجموع به چه سازهایی تسلط داری ؟

Nazhand : گیتار و کیبورد.

trane : چه چیزی رو عامل اصلی موفق بودن یک اثر هنری می بینی ؟ تسلط هنرمند به کارش یا توانایی در بروز احساسات ؟

Nazhand : بستگی داره موفق بودن رو چی تعریف کنی.
مسلما هدف هنرمند بروز احساساته. تسلط هنرمند هم، تسلط به بروز احساساته!

trane : در پایان اگر مسئله ای بود که باید مطرح می شد و از قلم افتاد ، خودت مطرح کن.

Nazhand : عرضی نیست.

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

Pantheist - o solitude


متاسفانه به نظر تمام شد دورانی که بعضی از بندها جایگاه و مقامی داشتند.
هم به علت کثرت بندهایی از این قبیل و در این گونه تم ها ، و هم به دلیل گم شدن مخاطبان در بین این همه بند و ایدئولوژی.

ولی هنوز عده بسیار کمی هستند که نام pantheist، براشون نامی آشنا و قدیمیست، و یاد آور دورانی خاص.

همون عده کم هم هنوز به کار این بند ایمان سابق رو دارند.

سبک بند ، سبک همیشه زنده funeral doom هست.

ترجمه زیر ، ترجمه لیریک ترک o solitude از اولین آلبوم کامل گروه به اسم o solitude-2003 هست.

قطعا نیازی به تعریف بیش از این نیست.



O solitude
آه ای تنهائی

O, how it hurts
آه که چگونه صدمه زدی
The sting of solitude!
ای نیش تنهائی
I'm quenching on my own
خودم را فرو می نشانم
My solitude is going to kill me
تنهائی ام خیال کشتنم را در سر دارد

O, how they tighten
The ropes around my neck!
آه که چگونه طنابی به دور گردنم بستند
What have I done to myself?
From this self-made hell
از این جهنم خودساخته
چه کاری می توانم برای خود کنم ؟
Who is going to save me?
آیا کسی قصد بخشیدنم را دارد ؟

As I'm laying here
همچنان این منم که اینجا آرمیده ام
With my eyes closed
با چشمان بسته ام
I can see you smiling, drowning in joy
می توانم خنده هایت را بنگرم ، غرق در شادی ای
I reach out my arms; beg to touch your face
آغوشم را می گشایم ، تا گدایی کنم لمس کردن چهره ات را
But you stand there motionless
اما بدون حرکتی در آنجا ایستاده ای
Waving from the other side
و به سوی دیگری می روی

Childhood memories: tears of happiness in my eyes
خاطرات کودکی : اشک شوق درون چشمانم
Sitting in the middle of a crowded room
وسط اتاقی شلوغ نشسته ام
Around me joyous faces -those who loved me
چهره های شادمان دور و برم ، کسانی که دوستم دارند
They are all here for me -I'm the pride of the room
همگی به خاطر من اینجا اند ، من بهترین آن اتاقم
Beautiful paintings on the walls
نقاشی های زیبایی روی دیوارها
Someone throws a match into the fireside...
یک نفر چوب کبریتی درون بخاری می اندازد

Where are they now? Please, tell me!
هم اکنون آنها کجا هستند ؟ خواهش می کنم... به من بگو ...
As this pain cuts me in two
این رنج مرا دوچندان می کند
And nobody is here to heal my open wounds
و هیچکسی اینجا نیست تا زخمان بازم را التیام بخشد
Alone I am dying, alone I am crying
به تنهایی می میرم ، به تنهایی می گریم
I pray for time to come and take
The remains of what seems to have been me...
زمانی برای برداشت بقایای چیزهایی که در ظاهر مال من بود می خواهم

Even the shadows of time have abandoned me
They left terrified
حتی سایه های زمان به طرز هولناکی مرا ترک گفته اند
by the empty look
On my scared face
و با نگاهی تهی ، به چهره ترسانم خیره شده اند
Time has forgotten me
زمان مرا به فراموشی سپرده است
I'm getting older every day but I never die
هر روز پیرتر و پیرتر می شوم اما هرگز نمی میرم

The time has come to end your life:say a last goodbye to the world
پایان زندگی ات درحال رسیدن است ، آخرین وداع را با دنیا بگو
I can't do such a thing
از دست من کاری ساخته نیست
What are you waiting for? The world doesn't need you. Die like a honourable man
منتظر چه هستی ؟ جهان نیازی به تو ندارد ، مانند مردی سربلند بمیر
NEVER! I shall live and learn to bear this damned pain
هرگز ! من باید زندگی کنم تا این رنج لعنتی را دوام بیاورم



کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

Cult Of Luna



بعضی از بندها هستند که کاری به کار هیچ چیز ندارن،یعنی کاری ندارن که "کلیشه" داره به کجا می ره و کاری ندارن که گروه های هم سبک "کلیشه رو چطور دنبال می کنند".این دسته از بندها خود صاحب کلیشه هستند و کلیشه ای رو که دنبال می کنند خودشون ساختند، اگر این "خود کلیشه سازی" خیلی گسترده باشه تبدیل به یه سبک می شه مثل گروه death که اسم گروه به اسم سبکی تبدیل شد که الان درش بحثی نیست.
ولی اگر این "خود کلیشه سازی" تا حد محدودتری جلو بره تبدیل به خلاقیت می شه و گروه خلاق همون بند متفاوتی می شه که قابل قبول و قابل تحسین هست و کارهایی رو ارائه می ده که هر ترکش نمایانگر فرسنگ ها جلوتر بودنش از هم سبکهای خودشه.

این موضوع در بین تمامی هنرها مشترکه، اگر در موسیقی باشه به عنوان یک آلبوم "متفاوت" ، در نقاشی در قالب یک نمایشگاه "متفاوت" ، در سینما در قالب یک فیلم "متفاوت" ; و در هر هنری به شیوه خودش نمایش داده می شه.

چیزی که باعث به وجود آمدن آثاری متفاوت می شه گاهی نفرت و گاهی خسته شدن و یا ارضا نشدن از سبکیست که هنرمند درش فعالیت می کنه.
و جالبه که همه این خصوصیات بسته به شخصیت خالق اثر داره و در هر سه مورد می شه دید باز و بلند نظری هنرمند یا هنرمندان رو دید.

در این بین باید به این نکته ی مهم توجه داشت که "تفاوت هر چیز" ، "دلیل بر خوب بودنش نیست" .
و "هر نوع تفاوتی یا تفاوت به هر قیمتی" زیبا نیست.

Cult Of Luna از جمله این بندهاست. یعنی راهی رو برای خودش ساخته و بر روی اون راه حرکت می کنه و این یعنی خلاقیت و تفاوت.

سبک :
سبک گروه واقعا ارزشمند و از جمله سبکهاییست که روش کم کار شده ودوران نوپایی رو طی می کنه ، cult of luna سبکی رو دنبال می کنه که درش "خوب بودن سخته" ، شایدهم تا حدی غیر ممکن.

سبک گروه Atmospheric Sludge/Progressive/Post-Hardcore هست.
عمده ی موسیقی گروه رو sludge تشکیل می ده به همراه فضاسازی های اتمسفریک.رگه های کمی از progressive تا حدودی درش حس می شه ولی تا حدی نیست که سبک اصلی (atmospheric sludge) رو کم رنگ کنه و مثل یک چاشنی اون حالت یکنواخت اسلاج رو به خوبی از بین برده.
وکال هم به سبک hardcore می خونه و post-hardcore هم به دلیل وجود فضای عجیب حاصل از ادغام اتمسفریت و وکال هاردکر هست.
در برخی از منابع doom\sludge هم به عنوان سبک بند درج شده ، خب همه می دونیم که sludge از زیر شاخه های مجزای سبک doom به شمار می ره ، از همین جهت نیازی به نام بردن doom در کنار اسلاج نیست ، همنطور که گفتم نیاز نیست ولی اگر doom sludge هم به عنوان سبک بند در نظر بگیریم اشتباه نیست ، ولی سبکی که اول بهش اشاره کردم خیلی دقیق تر و کامل تر می تونه برای کسی که تا به حال این بند رو نمی شناخته یه پیش فرض ذهنی درست ایجاد کنه ، و طبیعیه sludge که از دل دووم بیرون اومده شباهتهای زیادی به سبک پدرش داشته بشه .
فضاهای آهنگها به غیر از فضای قالب ابهام گونه یا مرموز گونه ، به دو دسته ی فضاهایی با عظمت شکوهمند و فضاهای غم انگیز تقسیم می شه.

می شه گفت که "ابهام" مشخصه اصلی گروهه،چیزی که من رو شیفته ی این گروه کرد.
ابهام نه تنها در خیلی از اشعار بلکه در موسیقی به طور واضح قابل لمس هست. cult of luna مهارت خاصی در ساختن و القا کردن فضای مورد نظرش داره.بعضی از آهنگها و قطعه ها که می خواد فضای شکوه و عظمت،غمگین و ... رو نشون بده به راحتی این کار رو انجام می ده و مخاطب هم خواسته یا ناخواسته با تمام وجود این فضا رو احساس می کنه.ولی وقتی که فضا رو رمزآلود، ابهام آور یا مضطرب نشون می ده واقعا هیچ مرزی رو نمی شه براش تعیین کرد،یعنی نمی شه گفت که این چه جور فضاییه که به هیچ چیز شبیه نیست و فقط یه حس غریب و معما حالت رو در آدم زنده می کنه، طوری که آدم معنی ابهام رو واقعا درک می کنه.
و در بعضی از اشعار هم این ابهام رو به طور شدید تر می بینیم.برای من انقدر شدید بود که فکرم به خیلی جاها رفت و یکسری سوالات جالب برام پیش اومد.باید بگم اگر کسی هستید که علاقه خاصی به فکر کردن بیش از حد دارید ، یا برعکس اصلا حال و حوصله فکر کردن رو ندارید، در هر دو صورت با اشعار cult of luna به فکر فرو می رید.این گروه دنیای عجیبی رو برای خودش ساخته.


اسم بند به معنی (آیین الهه ماه) هست.
Luna " نام الهه ماهیست که در افسانه ها از اون به عنوان قدرتی شفابخش و یاری دهنده نام برده می شه که با تمام موجودات جنگل و درختان و تمام عناصر طبیعت در ارتباط هستش و همچنین آیین اصلی موجودات افسانه ای "الف های شبانگاه" هستش."الف های شبانگاه" هم موجوداتی اند که در جنگل های انبوه زندگی می کنند و نیروی خودشون رو از محیط و موجودات جنگل می گیرند، با تمام موجودات جنگل ارتباط خوبی دارن و از عناصر اصلی طبیعت به عنوان قدرت و سلاح استفاده می کنند،مثل به کار گیری قدرت باد یا آب و همچنین توان صحبت کردن با درختان موجودات جنگل رو دارند و درختان جنگل رو مثل دوستانشان می شناسند و بر رو یا درون درختان خانه دارند.اژدها ها را سمبل قدرت می دانند و به جای پادشاه و یا حاکم "ملکه" ای رو برای خود انتخاب می کنند،همچنین بسیار قدبلند با پوستهایی آبی و قدرتمند به همراه نیرو های جادویی هستند.شاید توضیح خصوصیات الف ها زیاد لزوم نداشت ولی برای اطلاعات خوبه.

موسیقی گروه "واقعا" خاص خودشه، تعریف یا مثالی نمی شه براش آورد.فقط می شه گفت که اگر دنبال سرعت و تکنیک نوازندگی هستید ،اگر هم تعریف عجیب غریبی تو ذهنتون از خلاقیت ساختین یا اصلا کاری به خلاقیت ندارین از این بند خوشتون " نخواهد " اومد.

اگر دنبال بندی هستید که از هرجهت کاملا خاص باشه، و در عین حال خوب و متفاوت باشه،دنیا و فضای متفاوت داشته باشه و از همه مهمتر ""نوع نوینی از متال"" رو به نمایش گذاشته باشه ; Cult Of Luna قطعا انتخاب مناسبیه.

موسیقی ای همراه با فراز و نشیب های بسیار، درامی که ریتماش آدم رو گاهی یاد موسیقی شرقی میندازه ، گیتار باسی که نقش حیاتی رو در تمام ترک ها بازی می کنه ، گاهی با صدای خشک و گاهی با صدای سنگین و گاهی رویایی ، گیتارالکتریکی هم که در حال ملودی زدن هست ، صداش یه مواقعی من رو یاد تنبورهم می ندازه و گیتار ریتم هم معمولا پا به پای باس جلو می ره ؛ ولی معمولا تعویض ریتم آهنگ با خلاقیت های گیتار باس و درام شروع می شه.

Cult Of Luna طوری که دوست داره آهنگ می سازه ، می شه گفت که ساختار موزیک متال رو با توجه به سبکش کمی تغییر داده و اون رو با شخصیت خودش تلفیق کرده. دقیقا مثل سبک پست مدرنیسم در نقاشی . وقتی که شما به آثار مدرنیسم نگاه می کنید می بینید که به ساختار کلیشه و رایج نقاشی در هر سبک پیشین و یا در اصطلاح کلاسیک هیچ توجهی نشده ، هدف فقط ایجاد یه اثر خارق العاده بدون شباهت به سبک و یا اثری دیگر هست.

موسیقی رو نه از تمام جهات ، ولی از خیلی جهات می شه با هنر نقاشی مقایسه کرد ، من خودم به سبک های زیادی از نقاشی مثل امپرسیونیزم ، کوبیسم علاقه دارم ، ولی همیشه وقتی به یک اثر مدرنیسم یا پست مدرنیسم نگاه می کنم ، کلاس ، وقار و شخصیتی که در این آثار می بینم در هیچ سبک دیگه ای نمی بینم ، مثلا هنرمندان امپرسیونیست وقتی که هنوز امپرسیونیزمی وجود نداشت و این سبک داشت پایه ریزی می شد دسته جمعی به طبیعت می رفتند و با شیوه ابداعی خودشون که بعدها امپرسیونیزم نام گرفت به نقاشی و ثبت لحظه ای طبیعت می پرداختن ، بعد از اینکه به شهر بر می گشتن هم عموما به خاطر کار جدیدی که داشتند می کردند به تمسخر دیگر هنرمندان گرفته می شدن و کمی هم خودشون رو می باختن و این احساس در بعضی از آثارشون محسوس هست ، اما هنرمندان مدرنیسم و پست مدرنیسم عموما انسان های به دور از جمع و خونه نشینی بودند و علایق و تنفر خودشون رو با شخصیت خودشون هم جهت می کردن و به خلق آثاری "بدون کوچکترین تقلیدی از دیگران" می پرداختن که می شه به اون آثار مهر "هنر" رو زد.

و همیشه یادتون باشه ، هر سبکی در هر هنری با یک کلیشه شکنی به وجود میاد که اکثرا در اوایل مسخره و مضحک بهش نگاه می شه ، همه می دونیم که سبک کوبیسم ( کوبیسم علمی نه کوبیسم الکی) یکی از سبکهای قوی و پیچیده نقاشی به حساب میاد ، ولی همین سبک رو وقتی پیکاسو در اوایل کار و پایه ریزی می کرد با انتقادهای تمسخر آمیز زیادی هم از طرف عامه مردم و هم از طرف اهل هنر مواجه بود ، ولی پیکاسو کار خودش رو کرد ، به انتقادهای مسخره ای که ازش می کردن بی توجه بود ، نگاه نکرد که هنرمندان دیگه هنر رو چه طور دنبال می کنند و بدون کار داشتن به کار کسی به کارش ادامه داد و الان وقتی اسم پیکاسو میاد روح هنر به خودش می باله ، اینا هنرمندن نه کسایی که مثل ابله ها سالها به خودشون زحمت بیهوده می دادن تا بتونن مثلا یه درخت رو عین خودش بکشن ، درد نکنه دست دوربین عکاسی که ماهیت هدف مسخره اون هنرمندای بی هویت رو آشکار کرد.
(ناگفته نماند که پیکاسو در اوایل به زیبایی آثار رئالیسم زیبایی خلق کرده ، ولی فرقش اینجا بود که پیکاسو این مرحله رو گذروند و به مرحله بعدی(کوبیسم) رسید ولی دیگر هنرمندان تو همون رئالیسم گیر کردن و چون توان رفتن به مرحله بعدی رو نداشتن فقط خودشون رو قبول داشتن)

حرفهایی رو که در مورد هنر نقاشی زدم رو خودتون با موسیقی و مخصوصا بندهای متعدد متال مقایسه کنین ، آدم خودش فکر کنه به نتیجه های جالبتری می رسه که ماندگار تر هم هست.

این بند از جمله بندهاییست که از نظر خلاقیت واقعا حرفی رو باقی نذاشته، چه به این گروه علاقه مند شدین و چه نشدین، حتما یکی از آلبوم های گروه رو گوش کنید.چون یک نوع جدید از متال رو تجربه می کنید که تا حالا ازش محروم بودین.
اگر خواستین آلبومی رو از این بند گوش کنین آلبوم آخر یعنی eternal kingdom 2008 رو بهتون پیشنهاد می کنم ، واقعا آلبوم پخته و نمایانگر درک موسیقی بالای Cult Of Luna هستش.


Cult Of Luna در سال 1998 در سوئد تشکیل شد ، لیبل گروه earache records هست ، آلبوم های کامل بند تا به حال 5 تا بوده که همونطور که گفتم اول سال 2008 رو گوش کنین و بعد که خوشتون اومد تمام آلبوم ها رو گوش کنین ، همه آلبوم ها خوب و با کیفیت و از همه مهمتر سیر تکاملی دارن ، یعنی هر آلبوم بهتر از سال قبلیش هست و البته این به معنی بد بودن آلبوم های اول این بند نیست.

اعضای این بند 8 نفره :

Johannes Persson - Guitar, Vocals


Klas Rydberg - Vocals


Erik Olofsson - Guitars


Fredrik Kihlberg - Guitar, Vocals


Magnus Lindberg - Sound Engineering, Percussion, Guitar


Andreas Johansson - Bass


Anders Teglund - Sampler, Synthesizer


Thomas Hedlund - Drums



دیسکوگرافی :

Cult of Luna Switchblade Split-2000
Cult of Luna Single-2001
Cult of Luna Full-length-2001
The Beyond Full-length-2003
Salvation Full-length-2004
Bodies/Recluse Single-2006
Somewhere Along the Highway Full-length-2006
Eternal Kingdom Full-length-2008
Fire Was Born DVD-2009
Eviga riket DVD-2010




Eternal Kingdom


سلطنت جاودان



His throne is unthreatened.
سلطنتش غیر منتظره است


No man dare to challenge.
هیچ مردی توان مبارزه با او را ندارد


Emperor in stone, ruler in disguise.
امپراطوری در سنگ(نمایش داده نشده)،حاکمی در استتار


Take on life form, pass through the fields


شکل زندگی به خود می گیرد (حالت مادی به خود گرفتن)، از دشتها عبور می کند



Let kingdom come.
اجازه دهید امپراطور وارد شود


Eternal order done.
دستور ابدی انجام شود



Here they collect.
اکنون در اینجا گرد هم آمده اند


The oath of servants.
پیمان خادمان


By the mountain side.
از کناره ی کوه


Follow the pack


گروه پیشتاز(افراد راهنمای گروه کوهنوردی) را دنبال کنید



Caveman trapped inside.
غارنشین به دام می اندازدش


Trees and beings come to life.
درختان و موجودات به زندگی می آیند


Emperor in fire, ruler in disguise.
امپراطوری در آتش، حاکمی در استتار


Take on life form, caught in the fields


شکل زندگی به خود می گیرد، در دشتها گرفتار می شود



Let kingdom come.
اجازه دهید امپراطور وارد شود


Eternal order done.
دستور ابدی انجام شود



Come alive you sovereign.
فرمانروایت را زنده کن


Gather the herd and lead the way.
گروه جمع شده و پیش قدم می شود



راستی
چند روز پیش به یک نمایشگاه عکاسی/نقاشی رفته بودم ، یکی از تابلو ها کامل عکاسی بود ، یعنی روش هیچ ادیتی نشده بود ، اسم اون تابلو این بود :


باور مکن زیبایی را نشانت دهم



کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

اسطوره هایی که یک شبه اسطوره شدند,metalcore, big bands ! ,and everything

همواره مطالبی گفته نشده در موسیقی متال وجود داره که فکر کنم دیگه باید اونارو نمایان کنم.


در هر کاری یا در هر هنری عده ای هستن که دنبال قدرت هستند.این قدرت در موسیقی متال همیشه با دو عامل "پول" و "شهرت" همراه بوده.


طرفدارای موسیقی متال از نظر انتخاب عمدتا به دوسته متفاوت تقسیم می شن ، یک دسته کسانی هستند که انتخاب خودشون رو "بیشتر" روی بندهای مشهور یا به عبارت دیگه شناخته شده تر می ذارن و به نسبت کمتر سراغ بندهای ناشناخته می رن، استدلال این افراد معمولا طبق فرمول : کار خوب = شهرت ، هستش. دسته دیگر کسانی هستند که بندهای ناشناخته رو خیلی بیشتر می پسندند یا به قول خودشون قبول دارن، این عده به دو گروه تقسیم می شن ، عده ای که هر بند ناشناخته ای رو قبول دارن، مبنای انتخاب این افراد طبق فرمول : ناشناخته = خوب بودن ، هست ، عده دیگر بندهای ناشناخته ای رو می پسندند که "کاری که ارائه می دن مساوی با گروه های مشهور یا حتی بهتر باشه ولی درصد شهرت پایین تر باشه .

از اونجایی که ایران هنوز کشوری نیست که بخواد مردم داشته باشه ، مردم هم مردمی نیستن که بخوان شعور یا سلیقه داشته باشن، درسته من هم می دونم که سلیقه هرکس به خودش مربوطه ولی همیشه باید یک حداقل منطقی رو هم وارد عقل نفله لجن مالمون بکنیم.

دو دسته اصلی رو که نام بردم، هر دو یک قسمت از سلیقشون ناقص هست، دسته اول نمی دونن که گروه های مشهور به چه نحوی مشهور می شن و دسته دوم هم معمولا جزو همون کسانی هستن که هر بند ناشناخته ای رو ،روی هوا قبول می کنن و عقلشون در گرو حرف بقیه ست و به غیر از چنتا استدلال سطحی اصلا نمی دونن که چرا از بندهای شناخته شده خوششون نمیاد.

تقریبا تمام طرفدارهای این موسیقی ، بر خلاف باور خودشون جزو مخاطب عام موسیقی متال هستند، چه کسانی که شخصیتهای شاد و مردم پسند دارن، و چه کسانی که کنج اتاق تاریکشون نشستن و با گوش دادن به موسیقی چنتا گروهی که از نظر عقیدتی و عقلی خیلی باهاشون فاصله داره خیلی گم و گور شدن.

متاسفانه کسانی که بند های ناشناخته رو می پسندند، هیچ کدوم دلیل کار خودشون رو نمی دونن ، فقط می گن که ما از بندهای تجاری خوشمون نمیاد ولی هنوز هیچ کدوم معنی تجاری بودن رو اصلا نمی دونن.

همه شما بندهای مختلفی رو می شناسین که هر کدوم در موسیقی متال برای خودشون ارج و مقامی دارن ، توی لایوهاشون ظرفیت تماشاچی ها پر می شه، آلبومهاشون فروش های نجومی می کنه و خیلی از مسائل دیگه ی بندهای تجاری.

می خوام یک سوال خیلی ساده و واضح بپرسم ،

به نظر شما کار متالیکا بهتر بود یا دث ؟

یا کار اسلیر بهتر بود یا دث ؟

اگر بخوایم خیلی راست و منصفانه تصمیم بگیریم، دث از هر نظر بهتر بود و هست و همیشه خواهد بود.

از نظر اشعار، موسیقی و عقاید و خلاقیت و از "همه مهمتر " خودکفایی.

اسلیر خودش نتونست خودش رو اسلیری که الان هست بکنه ، ولی دث خودش خودش رو دث کرد.

می رم سر اصل مطلب ، خیلی از این اسطوره های شناخته شده و پرطرفدار، به دو روش اسطوره شدن ، یا آهنگها رو یک نفر دیگه ساخته و تبلیغات فراوان هم شده ، یا آهنگ سازی با خود گروه بوده ولی فقط مسائل تبلیغاتی تا حدی بوده که این بندها تونستن مخاطب های میلیونی جذب کنن.

چندین دهه ست ، که امر "تبلیغات" به موثرترین عامل فروش و تجارت تبدیل شده.

خیلی راحت می گم ، گروهی مثل متالیکا یا اسلیر که از نظر طرفدار و محبوبیت مثال زدنی هستند، فرقشون با دث این بود که حامی داشتن، چون پول پرست بودن، و در اصل برای مقاصد سیاسی کسانی می خوندن که : آهنگسازیاشون رو می کرد، آلبوم هاشون رو می فروخت ، بلیط های لایو ها رو می فروخت ، امکانات استودیوی فضایی براشون فراهم می کرد ، تبلیغاتشون رو می کرد و ... .

برای کسانی می خوندن و می نواختن که جیباشون رو پر از پول می کرد و یک شبه براشون فن و شهرت میاورد ، ابزار کسانی بودن که نمی تونستن مغز مردم رو راحت خراب کنن .

ولی این لاش خوری فقط به دو سمت محدود نمی شد ، در این بین آرت ورکر ها ، استودیو ها ، مسئولان فروش بلیط ، استیج ها و لباس فروشی ها و خیلی های دیگه به پول های هنگفت می رسیدن .

تا حالا از خودتون پرسیدین که چاک شولدینر ، اسطوره موسیقی متال، چرا در حالی مرد که پول برای درمان مریضیش نداشت ؟

چاک،اسطوره ی آهنگسازی، ریف سازی و ملودی های تکرار نشدنی و در یک کلام یک تنه یک گروه و یک سبک بود. تمام آهنگهای دث ساخته خود گروه و بدون دخالت هیچ تهیه کننده ی مجهولی بود.

پیشنهادهای عجیب با قیمت های وحشتناکی به چاک شد، ولی اون یه مرد واقعی بود، مردی که به خاطر عقایدش در نهایت جونش رو فدا کرد، هیچ کدوم از پیشنهادهایی که بهش شد رو قبول نکرد و در نهایت با مافیای سهمگین موسیقی مواجه شد و نتونست دووم بیاره ، تبلیغات مخربی که در مورد دث شد ، استیج هایی که با ورود دث تا چند لایه پر می شد ، همه با ترتیبات مافیای روبروی چاک کنسل شد ، تا جایی که بند دث رو از هم متلاشی کرد و چاک رو تا حدی تحت فشار مالی قرار داد که در تنگدستی بر اثر سرطان جان با ارزش خودش رو فدا کرد، ولی مرگش هم نتونست جلوی جاودانگیش رو بگیره. (از گفتن جزئیات پیشنهادهایی که به چاک شد خودداری می کنم، در همین حد که پیشنهادهایی برای تغییر کلی در ساختار اشعار دث شد ، اول درخواست شد که کس دیگری به جای چاک اشعار مورد نظر رو بنویسه ، با مقاومت چاک خواستار خواستار این شدن که خود چاک اشعار مورد نظر رو بنویسه ولی باز هم با مخالفت چاک روبرو شدن)

اون نمی خواست برای پول بخونه ، نمی خواست وارد حاشیه بشه، و برای همین بود که تا جایی که تونستن کوبیدنش.

در همه هنرها ، مخصوصا هنر سینما و موسیقی مافیا وجود داره ، عده ای که پشت پرده با گردوندن بازیگران یا بندهای خودشون صاحب پول و قدرت می شن.

منظور من از گروه سیاسی این نیست که یک بند در مورد سیاست بخونه، منظورم اینه که یک بند برای سیاست های مافیای پشت پرده بخونه ، این سیاست ها معمولا شامل تلقین خودکشی ، انحراف های شخصیتی ، ایجاد خشم و خیلی چیزهای دیگه در بین مخاطبهاش هستش .

همه شما تا حالا آهنگ هایی شنیدید که به طور عجیبی باعث پرواز شما می شه ، از گروه های خیلی معروف ، اسم آهنگها رو نمی برم ، ولی حتما همه آهنگ های معروف متالیکا رو می شناسید .

می دونستین چی شد که متالیکا به ناگهان به یک غول تبدیل شد ؟

Trivium چی شد که راه متالیکا رو پیش گرفت و در لایوهاش داد زد : I say metallica و در طول دوسال راه هزار ساله رو طی کرد ؟

بعد از اون چی شد که گروهی ناشناخته و بی نام نشونی مثل bullet for my valentine با پوشیدن لباس های trivium خودش رو فن تریویوم معرفی کرد و در یک چشم به هم زدن تمام موتورهای جستجوگر اینترنتی ، رنک اسم این گروه رو بالا بردن و صفحه تمام مجلات وابسته به مافیای موسیقی از عکس ها و نقدهای پنج ستاره ی این گروه پر شد ، تی شرت های لوگوی گروه همه جا پر شد ، واقعا چرا ؟

Trivuium چی ؟ اصلا هیچ کس نمی دونست همچین بندی وجود داره که با انتشار دوتا آلبوم اولش به یکی از غولهای موسیقی تبدیل شد ، با شرکت Dean قرار داد بست و به یکی از محبوبترین سیگنچرهای این برند تبدیل شد ، تبلیغات افراطی ، آرت ورک های حرفه ای ، لایو های خیلی پر سر و صدا و شلوغ در شهرهایی که انتظارش نمی رفت ، همه و همه به ناگهان اتفاق افتاد .

از شما دوستان عزیز ، مخصوصا کسانی که در کار آهنگسازی سر رشته ای دارند سوالاتی دارم ، یک نگاه به آهنگ سازی ها و مخصوصا سولو رایتینگ های سه بند trivium و metallica و bullet for my valentine بندازین ، حالا به سیر ترتیبی بزرگ شدن این سه بند هم توجه کنید ، اول متالیکا ، تریویوم = فن متالیکا ، بعد ولنتاین و بعد ولنتاین = فن تریویوم ، جالب نیست ؟


بذارین بحث رو بیشتر باز و گسترده تر کنم ، موسیقی متال همواره به داشتن دوره ای درخشان با دو سبک هوی و ترش متال به خودش می نازه ، اوج دوران طلایی این درخشش ، بین اواسط دهه هشتاد تا نزدیک به اواخر دهه نود بود ، بعد از این دوره به دلیل پدیدار شدن و رشد سبکهای مختلف ، طرفداران سبکهای ترش و هوی ، بین این همه سبک جدید و جذاب پراکنده شد و کسانی که با ساپورت بندهای این دو سبک ، بغالی باز کرده بودن به سمت ورشکستگی رفتن ، دوباره اینجا بود که نیاز به یک تحول اساسی به وجود اومد که بتونه دوران طلایی موسیقی متال رو صرفا جهت رسیدن به اهداف عده ای خاص برگردونه ، یا به عبارت دیگه نیاز به یک رنسانس بعد از افول هنر کلاسیک متال به وجود اومد .

بعد از یک دوره افول شدید این موسیقی ، به ناگاه گوش تمام جوان ها از اسم سبکی به اسم metalcore پر شد ، سبکی فوق العاده محرک ، جذاب و فوق العاده مخرب .

تعداد معدودی از نوابق آهنگسازی و موسیقی ، تحت حمایت مافیای موسیقی متال در اومدن و بعد از اون این گونه شد که الان سبک متال کر ، از جمله محبوبترین سبکها بین جامعه متال دوست دنیا ست ، و یکی از هدفهایی که این سبک داشت این بود که بتونه هم قشر جوان و قشر قدیمی و کهنه کار این موسیقی رو یکجا با هم جذب کنه ، الان بیشتر کسانی که از دوست داران قدیمیه judas priest , iron maiden , metallica , … بودن ، همه در عین حال علاقه وافری به بندهای متال کر دارن .

بهترین مثال برای سبک متال کر ، دوران رنسانس متال هست ، دورانی که اوج درخشانی و ترکیبی قوی ای از عناصر کلاسیک و مدرن امروزی هست ، دقیقا مثل دوران رنسانس اروپا که بعد از افول هنر کلاسیک ، فضای خالی هنر کلاسیک و جای خالی نیاز انسان مدرنیته احساس شد و با توجه به این نیاز دوران با شکوه رنسانس در اروپا شکل گرفت .

اما ...

از تمام جهات نمی تونیم به سبک metalcore لقب رنسانس رو نسبت بدیم .

بعد از روی کار اومدن بندهای مختلفی در دوسبک death metal و black metal که دوسبک منفی باف و تا حد زیادی مخرب بودند ، دیگر نیازهای سیاسی مافیای پشت پرده به طور کامل برطرف نمی شد ، نیاز به سبکی به وجود اومد که علاوه بر ویژگی های ذکر شده ، دارای درصد بالایی تخریب گری و تاثیرگذاری باشه .

در حال حاضر مخربترین سبک متال ، سبک Metalcore هستش.

تمام لیریکهای بندهای شناخته شده این سبک به دست عده ای خاص نوشته می شه و اعضای بندها دخالتی در اون ندارن، لیریکهایی که بعد از مدت بسیار کوتاهی به راحتی مغز مخاطب رو شستشو می دن ، اشعار و نحوه خوندن اونها همه طبق اصول خاصی هستند که چیزی بیشتر از بازی با کلمات هستش.

یکی از ویژگی هایی که باعث تناقض با واژه رنسانس می شه ، در این هست که سبک متال کر گستره ای به اندازه چند بند موفق نداره ، بلکه وقتی کسی خودش رو فن Metalcore معرفی می کنه ، در حقیقت طرفدار 3 نفر هست .

درسته ، تمام سبک متال کر در سه نفر خلاصه می شه ، نه تنها تمام سبک متال کر ، بلکه خیلی از بندهای این سبک یا به عبارت دیگه بهترین های متال کر ، سه نفر آدم هستند .

فقط و فقط به 1 نفر از این سه نفر می پردازم ، قابل توجه که این سه نفر ، سه آدم عادی نیستند ، سه نابغه هستند که دوران رنسانس متال رو رقم زدند.

شخصی به اسم Jason Suecof ، این نخبه و نابغه یک شخص عادی نیست ،به راحتی می شه گفت که از نظر توانایی و درک موسیقی ، چاک شولدینر عصر حاضر هست ، ولی از نظر اخلاقی و ایدئولوژیک در حد و اندازه چاک نیست ، چرا که چاک زندگیش رو به خاط عقایدش فدا کرد ولی Jason Suecof همه چیزش رو به "پول" فروخت .


بند trivium یکی از بندهایی هست که آهنگهایی فوق العاده قوی ای می سازه ، کافیه به ترکهای : like lights to the flies , pull harder on the strings of your martyr , a gunshot to the head of trepidation , departure و خیلی از ترکهای موفق تریویوم ( مخصوصا آلبوم 2005 و 2009 ) گوش کنین . سبک این بند ترکیبی از ترش متال و متال کر هست.

بند august burns red که از نظر من یکی از بهترین ها و اورجینال و خالصترین بندهای متال کر هست ، با انتشار 3 آلبوم ، به راحتی متال کر رو تمام کرد !

آهنگهایی فوق العاده تاثیرگذار و اصولی و عجیبی که از پس چنتا جوون 20 ساله بر نمیومد ، هر سه آلبوم بسیار زیبا و خیلی بیشتر از حد انتظار بودند ، برای مثال به ترکهای composure , paradox , your little suburbia is in ruins گوش کنید .

بند all that remains که هیچ کس نفهمید چی شد که یکباره دیدیم در سال 2006 با انتشار آلبومش ، همه مجله ها باهاشون مصاحبه کردند، توی گیم guitar hero 2 ترک six این گروه قرار گرفت ، ترک this calling ، به عنوان soundtrack فیلم saw 3 انتخاب شد ، و واقعا در یک چشم به هم زدن اسلیر سال 2006 شدن. سبک این بند هم متال کر هست ، که البته تلفیق کمی هم با ملودیک دث داره ، ولی کلیت سبکش متال کر هست .

بندی Technical Brutal Death metal به اسم beneath the massacre که شخصا تا حالا بندی به معنای واقعی وحشی ( البته در نوازندگی ) مثل این بند ندیدم ، وقتی دوتا ترک اول آلبوم 2007 این بند رو شندیم ، همون موقع در آهنگسازیشون شک کردم ، این بند هم آهنگهایی غیرقابل تصور که در حد و اندازش نبود ساخت ، به ناگهان تحت ساپورت بندهای هم سبک خودش که اونها هم از جمله گروه های تحت حمایت بودن از جمله decapitated و necrophagist ، لایوهایی با تبلیغات گسترده برگزار کردند، یکی از اون لایو هارو که می دیدم ، واقعا لایوی بود که فقط هزینه ی میلیاردی برای صدابرداریش خرج کرده بودند ، با یه سوال ساده که این پولهارو "چه کسانی" و "برای چی" برای این بندهای تازه کار خرج می کنن، به جواب پی می برید.



----> و اما نکته جالب ...
در 4 تا بندی که در بالا نام بردم ، همون شخص Jason Suecof به عنوان تهیه کننده وارد گروه شده ! تمام آهنگسازی هارو انجام داده ، پولهایی که رقمهاش برای ما نا آشناست دریافت کرده و بعدش هم رفته !!

و به این ترتیب می شه که گروهی مثل All that remains با خرج خودش و تمام کسانی که حمایتش می کنن آهنگی می سازه که خودش نقشی در اون نداشته و به خاطر همون یک آهنگ تمام متالهد های دنیا می شناسنش و به قول معروف مرگ یه بار و شیون هم یه بار، یک شب پول قلک خودش و بقیه رو می ده به جاش فردا صبح می شه one of number one's !!!

برای درک راحتتر به سولوی آهنگ like lights to the flies از بند trivium و سولوی آهنگ six از بند all that remains گوش کنین. خب حالا براتون مشخص شد که سولو توسط یک نفر که اون هم Jason Suecof هست نوشته شده ؟

و نه تنها سولوی این آهنگ بلکه هر سه تا آلبوم august burns red و نزدیک به 90% از آهنگهای trivium و all that remains و نزدیک به 60% از آهنگهای بند beneath the massacre "به طور کامل" توسط Jason Suecof نوشته شده .
Jason Suecof کسی هست که مغزش برای آهنگسازی ساخته شده ، یک نابغه تمام عیار که تمام آهنگهایی که ساخته یک شاهکار تکرار نشدنی به حساب میان ، این آدم کسی هست که علاقه ای به شهرت نداره ، فقط و فقط پول رو به همه چیز ترجیح می ده ، از یک بند مبلغ خیلی خیلی هنگفتی می گیره و یک آهنگ می سازه ، در عوض اون بند بعد از مدت خیلی کوتاهی چند برابر اون پول رو در میاره .

-- من خودم علاقه بسیار زیادی به سبک metalcore و بندهایی مثل august burns red و trivium دارم ، ولی ، می دونم که وقتی می گم طرفدار آهنگهای این بندها هستم ، در اصل طرفدار آهنگهای Jason Suecof هستم ، trivium یا بندهایی از این قبیل فقط ظاهر قضیه هستند و نوازندگانی با مهارت اند که نمایشنامه های اشخاص دیگری رو اجرا می کنند و در حقیقت ماشین اجرای برنامه هستند. --

جا داره که این رو هم بگم که این آفت = یا با ما باش یا از بین می بریمت ، در بین بندهای قدیمی هم به وفور یافت می شه که دوتا از اون ها رو نام بردم ، برای مثال بند kreatror که این همه از murder و خون و خونریزی و نمی دونم enemy of god و این چیزا حرف می زنه ، همش حرف چیز هستش و الکی می خواد کله ی مخاطب هاش رو به کاربگیره ، در ضمن اشعارش هم خودش نمی نویسه . بند slayer هم همینطور.

در کل این کارا چیز جدیدی نیست و از قدیم بوده ، فقط امروزه به یک نحو جدید داره دنبال می شه و مخصوصا با سبک متال کر روی کار اومده ، بندهای زیادی هستند که فقط به چنتاشون اشاره کردم.


به علت اینکه شاید بعضی از دوستان بخوان که آشنایی بیشتری با بندهای ذکر شده پیدا کنند ، در ادامه به معرفی مختصر دو بند beneath the massacre و august burns redهم می پردازم.



Trivium ) رو قبلا دربارش در پست trivium نوشتم )


---بند benetath the massacre :

یک بند آمریکایی هستش که در سال 2004 در کانادا تشکیل شد، تا به حال سه اثر از خودش به جا گذاشته که شامل یک ep و 2 آلبوم کامل بوده ، سبک گروه technical brutal death هستش.

نکته جالب و قابل توجه در این بند این هست که christopher Bradley تنها گیتاریست این بند هست و شخصا تا به حال همچین عجوبه ای در این سبک پیچیده و سنگین ندیدم ، برای مثال در آلبوم 2007 که بهترین آلبوم این بند هست ، سرعت در جابه جایی آکوردها و از همه مهمتر تپینگهای بسیار با سرعت این آلبوم واقعا حیرت انگیز هست ، و نکته دیگر آلبوم 2007 این هست که تمام ملودی هایی که به عنوان سولو زده می شه ، تماما با تپینگ اجرا شده و در حقیقت تمام سولوهای این آلبوم که عمدتا در آهنگها پراکنده شدن با تپینگ اجرا شدند .

christopher Bradley از گیتارهای guerilla استفاده می کنه ( مدل سفارشی) که هفت سیم هم هست.


اشعار بند هم برای من چیز جالب و متفاوتی نداشت ، اغلب در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی در یک فالب خیلی معمولی و کلیشه ای هست.

دیسکوگرافی :


Evidence of Inequity EP-2005

Mechanics of Dysfunction Full-length-2007

Dystopia Full-length-2008

اگر در سبک brutal death خواستار آهنگهایی با سرعت بسیاربالا و گیتاری با تکنیک و در کل خواستار کار بسیار تکنیکی هستید ، beneath the massacre از جمله بهترین هاست.


---بند august burns red :

اگر به سبک Metalcore علاقه دارید ، و هیچ چاشنی اضافی ای مثل death یا thrash یا progressive رو در این سبک نمی پسندید ، قطعا بهترین انتخاب بند august burns red هست. یک متال کر کاملا خالص ، موسیقی و ریتمهای بسیار قوی و زیبا و اصولی ، وکالی قدرتمند و بسیار با حس ، بسیار تاثیرگذار و اشعاری پر محتوا و جالب .

این بند آمریکایی در سال 2003 توسط چند جوان کم سن و سال تشکیل شد ، ولی خب اگر می بینید که آهنگها فوق العاده قوی و عجیبه ، همونطور که در مطالب بالا گفتم به این دلیله که اصلا آهنگها رو خود اعضای بند نساختن .


دیسکوگرافی :

Looks Fragile After All-2004

Thrill Seeker-2005

Messengers-2007

Lost Messengers-2009

Constellations-2009


نمی خوام بیشتر از این این پست طولانی بشه ، حتما در آینده درباره august burns red دوباره می نویسم .


و در آخر بگم
برای همین بود که وقتی این وبلاگ رو درست کردم گفتم که اینجا بیشتر به بندهای ناشناخته پرداخته می شه ، کسانی که موسیقی متال گوش می کنند ، اکثرا بعد از چند سال این موسیقی رو کنار می ذارن ، ولی کسانی که همواره به این موسیقی پایبندند ، دیر یا زود به حرف من خواهند رسید که برای گوش دادن به موسیقی واقعی و بدون حاشیه باید به سراغ بندهای کم سر و صدا و یا منزوی رفت. قول .

کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

نقد آلبوم دفن(قبر) تمدن-Void Of Silence-the grave of civilization 2010


بیاییم سر سجده بر زمین بگذاریم

پس از سالها انتظار و ناراحتی و در غم دوری سوختن و ساختن ...

عظمت موسیقی دنیا برگشت، مافوق ستایش Void Of Silence با یک تصمیم ،با یک آلبوم، و با یک دنیا حرف زندگی رو برای من روشن کرد و از این به بعد وقتی به Void Of Silence فکر می کنم در حسرت از دست دادن این بند افسوس نمی خورم، چرا که که تک ستاره زندگیم دوباره روشن شد.

بعد از غیرفعال شدن و 6 سال انتظار، Void Of Silence آلبوم جدید خودش رو پخش کرد و باز به من ثابت کرد که طعم موسیقی رو باید با Void Of Silence چشید و باز به من گفت که : من یکی ام .

وقتی زبون آدم بند میاد و فشار آدم میفته پایین نه تنها حرف زدن،بلکه نوشتن هم کار مشکلی می شه.

چند ماه پیش که خبر این آلبوم رو دادم، گفتم : " چه چیزی در رابطه با این آلبوم می شه گفت ؟ اصلا چیزی هم می شه گفت ؟ "

و الان باید بگم همونطور که به طور کامل انتظار می رفت،چیزی نمی شه گفت، یا شاید تا چند روز اول که آدم ماتش برده چیزی نمی شه گفت.

اگر بخوام اتمسفر آلبوم رو با چیزی که خودم گوش کردم وهمچنین چیزی که در تنها نقد منتشر شده در نت ترکیب کنم و راست و پوست کنده تشریح کنم : شاهد شاهکاری melancholic و بدون نقطه روشنایی و روزنه امیدی در سبک دووم متال هستیم.فقط ناامیدی و ویرانی و پریشانی.

نکته : هنوز(89\2\10) هیچ لیریکی از این آلبوم موجود نیست، به همین دلیل تا زمان پخش لیریکها از ترجمه و بررسی دقیق محتوا معذورم.


--> نقد کاور آلبوم دفن(قبر) تمدن-the grave of civilization :

همونطور که میبینین یک کاور بسیار عالی،پر مفهوم،رسا هستش که می تونه چکیده ای از مفهوم آلبوم رو بیان کنه.

انسانی در حال ورود به میان دالانی که در انتهای اون تاریکی مطلق مشاهده می شه و این دالان در یک ساختمان بزرگ که نمادی از تمدن هستش قرار گرفته.

در عین حال راه تیره و تار و طولانی در مقابل این انسان قرار گرفته، فضای پشت سر و کنونی انسان(انسان قبل از تمدن) کاملا سفید و روشن هست که در تضاد با اون دالان تاریک هستش.

نمای عکس برداری تصویر از پایین به بالاست که در هنر سینما و تصویربرداری به نمای low angel معروف هست. از این نما برای قدرت و عظمت بخشیدن به سوژه مورد نظر استفاده می شه، با کمی دقت به عظمت پردازی "بیرونی" و "ظاهری" ساختمان می شه به این مطلب پی برد، در حالی که درون اون دالان که در دل و در حقیقت ماهیت این عظمت هست قدم به قدم تیره و تیره تر می شه تا جایی که از سیاهی دیگه انتهاش پیدا نیست و زاویه ی پرسپکتیو طوری انتخاب شده که این دالان به سمت پایین (زوال) حرکت کنه.

درکنار انسان ایستاده سایه ای رو می بینیم که مشخصا نماد قبری هستش که عاملش وجود خود انسان هست و در عین حال یک پدیده ی غیر قابل انکار،چون سایه رو نمی شه از انسان یا هر چیزی جدا کرد (همون چیزی که قبلا هم بهش اشاره و مفصل بحث کرده بودم،انسان=تخریب ) .

نتیجه گیری مطلب : ساختمان که نماد تمدن هست در حالی که خیلی با شکوه و با عظمت به نظر می رسه دارای ماهیت و محتواییست که کم کم به سمت زوال و تاریکی می رود و نماد این محتوا دالانییست در وسط این بنا قرار گرفته، انسانی که در روشنایی قرار گرفته در حال ورود به این دالان تاریک یا به عبارت دیگه در حال متمدن شدن هستش که این روشنایی رو ازش خواهد گرفت.

سایه کنار انسان هم با توجه به توضیحات بالا و توضیحات قبلی به "مقصر بودن خود انسان" به واسطه وابستگی سایه انسان به خود انسان اشاره داره که که جدایی پذیر هم نیست.

قطعا منظور از تمدن تیره و تار این نیست که انسان نباید از عصر وحشی گری و بی فرهنگی و بی خردی پا به تمدن می ذاشت، بلکه با توجه به آلبوم های قبلی Void Of Silence می شه به این نتیجه رسید که Void Of Silence با زندگی ماشینی مخالفت می کنه و در این آلبوم هم به همین موضوع اشاره داره و منظور از "قبر تمدن" اینه که : انسان با دست خودش برای خودش قبری ساخت به نام تمدن که در ظاهر و در اوایل دارای عظمت بود ولی رفته رفته به یک قبر واقعی تبدیل شد.

-نظر من :

این آلبوم از اسم تا کاور آلبوم یک شاهکار ایده ئولوژیک (مثل آلبومهای قبل) به حساب میاد که جای جایش به یک مفهوم بزرگ می رسه. در ضمن کاور آلبوم هم یک شاهکار به تمام معنای عکاسی به حساب میاد که قطعا اگر در جشنواره های معتبر شرکت داده می شد مقام خیلی خوبی میاورد. اینطور نیست ؟

از نظر موسیقی ، باز هم Void Of Silence حداقل من رو مثل همیشه خیلی بیش از حد انتظارم ارضا کرد. واقعا خیلی بیش از حد انتظارم.

در هر آلبوم Void Of Silence یک حرکت مخصوص به خودش رو وارد هنر هنرمندانه ش می کنه. تو این آلبوم یکی از چیزهایی که در جای جای اون به چشم می خوره به کار گیری "سولو" های فراوان و البته سوزناک و آرام هستش. دیگر عنصر تازه وارد که البته فقط در ترک آخر که اسمش empty echo هستش اسفاده شده و تا به حال همچین خلاقیتی در هیچ بندی مشاهده نشده این هستش که در اول این ترک صدای فلوت های مخصوص سرخپوستان شنیده می شه و بعدش صدای گیتار کلین ناب ivan zara وارد کار می شه و آدم معنی هارمونی رو هنگام اضافه شدن کیبورد به گیتار و فلوت رو می فهمه، این صدای فلوت یکی از آهنگهای معنی دار سرخپوستان هست که حالت هشدار برای یک چیز بد رو داره.

در اینجا باید به اینکه با توجه به اسم آلبوم همچین خلاقیتی انجام شده یک تحسین تکرار نشدنی گفت که آبروی Doom metal رو به جان خرید. " از نظر من این یک خلاقیت بسیار بسیار ارزشمند و بسیار جالب و بسیار زیبا و از جمله بهترین خلاقیت های این آلبوم هستش " .

یکی دیگه از عناصر جدید ،دابل پیکینگ های ivan zara هست که تا حد نه چندان زیاد و افراطی ای استفاده شده و در کل گیتار این آلبوم پیشرفت زیاد و جذابی داشته.همچنین از عناصر جدید دیگر به طور واضح وکال جدید بند brooke Johnson هستش که از نظر جنس صدا شباهت زیادی به وکال قبلی داره ولی با این تفاوت ها که اولا بریتانیایی هستش و از ایتالیایی خوندن خبری نیست، دوما سبک خوندن متفاوتی رو وارد Void Of Silence کرده که برای من به شدت قابل قبول و تحسین بود، خیلی خیلی عالی مثل تمام عناصر و اجزای Void Of Silence .

و باز هم مثل آلبومهای قبلی ترکهای کوتاه و "مو به تن سیخ کننده" Void Of Silence موجود هستند که همونطور که می دونید Void Of Silence در هر آلبوم 2 ترک کوتاه و به حق شاهکار می سازه که واقعا هر کدوم بعد به پایان رسیدن اشک آدم رو در میاره.

در این آلبوم دو ترک empty echo و predule to the death of hope از این جمله هستند. که predule to the death of hope رو به شخصه تا الان قطعا بالای 60 بار گوش کردم.

کلا Void Of Silence در هر آلبوم از تک تک عناصر برای ساختن شخصیت خاص خودش بهره می گیره و در این آلبوم هم یک برگشت به آلبوم های قبل رو شاهد هستیم ( در ترک temple of stagnation ) که اهل Void Of Silence منظورش رو باید بدونن.و باز هم با آلبومی با 6 ترک روبه رو هستیم که به غیر از آلبوم criteria ov 666 دو آلبوم دیگر 6 ترک داشتن.و باز هم کلمات رمزی موجود اند !

ترکهای شدیدا شاهکار این آلبوم :

Prelude To The Death Of Hope

The Grave Of Civilisation

Apt Epitaph

Temple Of Stagnation

None Shall Mourn

Empty Echo

هستند ! (وقتی هر 6 ترک واقعا شاهکارن مجبورم هر 6 تا رو انتخاب کنم) !


--> در آخر باید بگم که حس می کنم دوباره زنده شدم.


بیاییم سر سجده بر زمین بگذاریم


کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

nortt - De Dødes kor


Nortt--De Dødes kor
lidende skrig
dødelig blasfemi
mørkets poesi
nattens symfoni

mørket er sendt
alt endt
de dødes kor

dømte sjæle i
natten bor
forvist fra himlen

hvor korset stod
den sande brud
drak livets blod
baade bleg og sort
elendigheden bort

de dødes korel
sket er hvert et ord

فریاد درد و رنج
توهین به مقدسات مرگبار
شعری تاریک
ارکستر سمفونیکی در شب

در تاریکی ارسال شده است
همه چیز به پایان رسیده
گروه کر مرده
روح محکوم است درشب زنده شود
ودر بهشت تبعید شود

جایی که صلیب ایستاده بود
عروس واقعی
خون زندگی را نوشید
هم سیاه و هم سفید
بدبختی ای در دوردست اند

گروه کر مرده
عاشق هر کلمه
-----------------------------------------------------------------
هر روز یه خاکسپاریه
یه روز لعنتی و یه شکست دیگه
لعنت

Heaven Shall Burn


زمانی که دو غول metalcore و death metal با هم ترکیب می شن عظمتی به و جود میاد به اسم death/metalcore و از میانش چیز وحشتناکی بیرون میاد به اسم Heaven Shall Burn که هیچ اسم دیگه ای جز وحشتناک نمی شه روش گذاشت.

این گروه واقعا خارق العادس و همیشه خودش رو از تجاری شدن دور نگه داشته، اگر هم تا این حد بعضیها تعصب خاصی روش دارن ( البته مثل همیشه در خارج از کشور ) به این دلیله که از روی انصاف کارش از خیلی گروه های هم سبک خودش بهتره و به نظر من اگر این گروه نباشه یه جای سبک metalcore و death metal می لنگه. موسیقی و وکال هر دو ترکیب عالی ای از دو سبک ذکر شده هستند.صدای وکال به طور وحشتناکی وحشتناک و پرقدرت و خشن هستش،ولی نه خشن بی نظم و قاعده .

از نظر موسیقی و زیبایی موسیقی .... .بسیار خشن و بدون احساس و فوق العاده محرک و پرانرژی و سریع هستش ولی باز هم با نظم و قاعده.

جالبه که همچین گروهی با این سبک ،حقوق حیوانات و ضد فاشیزم ; مضمون اشعارش رو تشکیل می دن و گاهی هم مسائلی مثل ابراز خشم و نفرت و مسائل اجتماعی.

یک گروه آلمانی که در سال 1996 تشکیل شده و روابط خوبی با گروه killswitch engage دارن و حتی لوگوی گروه هم بیسیست گروه killswitch طراحی کرده. (البته آهنگهای این دو گروه تشابهی به هم ندارن)

اعضای گروه :

Maik Weichert - Guitar

Marcus Bischoff - Vocals

Matthias Voigt - Drums
Alexander Dietz - Guitar

Eric Bischoff - bass

دیسکوگرافی :

In Battle There Is No Law EP - 1998

Heaven Shall Burn / Fall of Serenity Split - 1999

Caliban vs. Heaven Shall Burn - The Split Program Split - 2000

Asunder Full-length - 2000

In Battle... (There is No Law) Best of/Compilation - 2002

Whatever It May Take Full-length - 2002

Antigone Full-length - 2004

Tsunami Benefit Split - 2005

The Split Program II Split - 2005

Deaf to Our Prayers Full-length - 2006

Iconoclast Full-length - 2008

Endzeit Single - 2008

Bildersturm – Iconoclast II (The Visual Resistance) DVD - 2009

Invictus Full-length – 2010

اسم گروه به معنی (بهشت باید بسوزد) هست.اگر به یکی از دو سبک death و metalcore علاقه دارید با گروهی روبه رو هستید که معجون قدرت رو ساخته و شیفته اون خواهید شد،یکی از نکات قوت گروه که نظیرش رو تا به حال ندیدم این هست که در خیلی از ترکهای گروه با توجه به تمپوی بالای آهنگ،با ریتم ها و ملودی های غمناک مواجه هستیم که با سرعت زیادشون نه تنها کم رنگ نمی شن بلکه تاثیر خیلی شدیدتری می ذارن و به نوع جالبی قابل لمس می شن.

آهنگهای Heaven Shall Burn بسیار سنگین هستن و اگر می خواین آهنگهای این بند رو تهیه و گوش کنین، حتما آلبوم به آلبوم پیش برین تا دچار سردرگمی نشین و نهایت استفاده رو از هر آلبوم ببرین و برای هر آلبوم هم حداقل 2 هفته وقت بذارین.اصلا نمی خوام اغراق کنم.

البته اشعار خیلی روان و قابل فهم هستند ولی موسیقی گروه به خاطر سبکش واقعا سنگین و گیرا هستش.

یکی از بهترین ترکهای Heaven Shall Burn رو هم برای دانلود گذاشتم که مربوط به آلبوم محشر iconoclast 2008 هستش به همراه لیریک و ترجمه همین آهنگ "فوق العاده".

--> آهنگ رو حتما دانلود کنین.
--> لیریک رو حتما بخونید.

دانلود ترک endzeit
endzeit
ششم

nothing, just nothing
هیچ چیز،انصافا که هیچ چیز
nothing will wipe this heart out
هیچ چیز توان از بین بردن این شجاعت رو نداره
and no one, just no one will break this frontline
و هیچ کس، انصافا هیچ کس نمی تونه این خط حمله رو درهم بشکونه
We are, we are, we are the fighting ones
ما..، ما..، ما افراد جنگجو ایم
We are, we are the, we are the final resistance
ما .. ، ما .. ، ما نهایت ایستادگی ایم

we're fighting to the last
تا آخرین لحظات می جنگیم
driven by your hate awoken us
نفرت مهارنشدنی خودت ما رو بیدار کرد
No long we surrender
پس هیچ علاقه ای به تسلیم شدن نداریم
a storm will break the silence
یک حمله می خواد سکوت رو بشکنه
this storm will break the silence
این حمله می خواد سکوت رو بشکنه

Nothing, just nothing, nothing will wipe this heart out
هیچ چیز، انصافا هیچ چیز ، هیچ چیز توان از بین بردن این شجاعت رو نداره
We are, we are the, we are the final resistance
ما.. ، ما.. ، ما نهایت ایستادگی ایم

this vengeance is justice and justice will be done
این انتقام عادلانست و عدالت می خواهد اجرا شود
your end is our triumph and the day will come
نابودی شما ; پیروزی ماست و این روز خواهد آمد
a reign of terror, an life of horror, nothing will remain
سلطنتی وحشت بار، زندگی ای مخوف ، هیچ چیز باقی نخواهد ماند
a promise to the fallen, we'll make them feel our pain
پیمانی با کشته شدگان، کاری می کنیم که رنجمان را احساس کنند
a promise to the felons, you'll never rise again
پیمانی با جنایتکاران، شما هرگز صعود نخواهید کرد


,we'll take it back
باید اینو پس بگیریم
we'll take it all back
باید همش رو پس بگیریم
,we'll take it back
باید اینو پس بگیریم
we'll take it all back
باید همش رو پس بگیریم

This vengeance is justice
این انتقام عادلانست
And justice will be done
و عدالت می خواهد انجام شود
Your hate has so betrayed us
کینه ورزی شماها داره خیلی به ما نمک به حرومی می کنه
Everyday we come
هر روز می آییم
A promise to the fallen
پیمانی با کشته شدگان
We make them feel our pain
کاری می کنیم که رنجمان را احساس کنند
A promise to the felons
پیمانی با جنایتکاران
You'll never rise again
شما هرگز صعود نخواهید کرد


Nothing, just nothing, nothing will wipe this heart out
هیچ چیز، انصافا هیچ چیز ، هیچ چیز توان از بین بردن این شجاعت رو نداره
And no one, just no one, no one will break this frontline
و هیچ کس، انصافا هیچ کس ، هیچ کس نمی تونه این خط حمله رو درهم بشکونه
We are, we are, we are the fighting ones
ما..، ما..، ما افراد جنگجو ایم
We are, we are the, we are the final resistance.
ما.. ، ما.. ، ما نهایت ایستادگی ایم
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

معرفی و مصاحبه با بند Qutin


سبک این بند melodic death هستش که تاثیراتی از thrash هم گرفته.

یک گروه ایرانی که کیفیت رو به آلبوم های موفق بین المللی رسونده و آلبومی فوق العاده رو بیرون داده که با آلبوم های موفق و پرطرفدار خارج از کشور برابری می کنه.

اسم این بند Qutin هستش.

این آلبوم حدودا یک ماه پیش بیرون اومد و خود من از اون موقع تا حالا بارها اونو گوش کردم و لذت بردم،چون وقتی می بینم همچین آلبومی با این سبک در کشور خودمون ساخته شده حس خیلی خوبی بهم دست می ده.

گروه های مطرح دنیا که آلبوماشون رو می تونن خیلی راحت در بیشتر کشورها پخش کنن و در کشورهای مختلف کنسرت های بزرگی بذارن، راه های زیادی برای شناخته شدن دارن و البته آلبوم هایی هم که می سازن با امکانات و استودیو های خیلی پیشرفته و هزینه های هنگفت هستش.

آلبومی که گروه Qutin به اسم rationalism بیرون داده; آلبومی هست که با توجه به امکانات موجود در ایران یک کار خارق العاده به حساب میاد،چون تمام کارهای این آلبوم توسط اعضای گروه انجام شده و توانستن کیفیت رو به استاندارد جهانی برسونن.

اگر از این سبک خوشتون میاد،قطعا یکی از بهترین آلبوم هایی که در این سبک گوش کردین همین آلبوم هستش.برای این آلبوم وقت زیادی گذاشته شده و زحمات بسیار زیادی کشیده شده تا همچین چیزی شده.

مصاحبه ای رو با پارسا رادمنش،نوازنده گیتارالکتریک بند Qutin انجام دادم تا توضیحات این آلبوم و بندشون رو از زبان خودش بشنوید.

در پایین یکی از ترک های این آلبوم هم برای دانلود گذاشتم به هراه لیریک همون ترک.

دوستانی که مایل به خرید این آلبوم هستند،در قسمت نظرات شماره یا e-mail خودشون رو بذارن تا بقیه مراحل انجام بشه (اگر می خواین شماره تون رو بنویسین نظر خصوصی بذارین).


دانلود ترک A Future Without Tomorrow


-- اگر از لینک بالا نتونستین دانلود کنین از این لینک استفاده کنین


لینک دوم


A Future without Tomorrow

Looking at my surrounding ditches
Like a shadow in the Darkness
I feel the Society's hatred
Of a slaughtered future

Walking in the crowd of silence
Abundance of idle thoughts in chaos
I look at a future without tomorrow
Which borns my existence

Flying to my future dreams
Some burnt parts of my past
Ruined are my futile fancies
And on fire is my humanity

Runs in my nightly insomnia
My unconscious burnt dreams
I look at my dried desert
which is burnt without light

Drowned rage of my existence
The battle of dream 'n the reality of life
The creation was just the reflection of light
And annihilation has been my only obtained

Finally I've reached my today
Quiet 'n full of vague complexes
I've accepted the meaning of naught
And burnt the futile future

I've accepted this void Space
And ruined the futile fancies
I've accepted this void Space
And ruined the futile Dreams

trane: قبل از همه چیز می خوام یک دلیل قانع کننده بیاری که این آلبومتون چرا اینقدر خوب شده !؟ به نظر خودت چی باعث شده که همچین چیزی از آب دراومده ؟

پارسا: اصلی ترین دلیل اینکه مخاطبها احساس می کنند این آلبوم از نظر کیفیت خوب شده به خاطر وسواس بیش از حد اعضای گروه بوده که حتی باعث شد ما چنتا آهنگ رو چندبار با سیستم های مختلف صدابرداری رکورد کنیم.وسواس بیش از حد و هدفی داشتیم که کیفیت رو، به کیفیت کارای بین المللی نزدیک کنیم و تنها در حد یک کار خونگی و ضعیف نمی خواستیم به کار نگاه کنیم و براش هدف داشتیم.و همه براش تلاش کردیم.مهمترین مسئله تلاش جدی اعضای گروه بود.

trane: در مورد بندتون، سبکتون ، اعضا و این آلبوم و هر چیزی که لازم می دونی توضیح بده ؟

پارسا: با یه درامر و بیسیست شروع کردیم با دوتا گیتاریست و اول وکال نداشتیم بعد یکسری تمرین تو استودیو انجام دادیم موقع رکورد آلبوم که رسید به علت اینکه درامرها نمی تونستن ترکهارو اجرا کنن تصمیم گرفتیم که برای مدتی درامر نداشته باشیم تا کار رکورد آلبوم تموم بشه و گرفتار مسائل بندی نباشیم.فعلا منم و آتیلا گیتارست و یه وکال هم پیدا کردیم که تونست ترکهارو بخونه به اسم مرتضی که فعلا سه نفریم و دنبال درامر هم هستیم که بتونه کارامون رو اجرا کنه.
سبکمون هم ملودیک دثی هست که تاثیراتی از ترش هم گرفته.

trane: طرح لیبل سی دی خیلی جالب بود. روی لیبل سی دی اسم فرقه ها یا بهتر بگم اسم فلسفه های فرقه های مختلف نوشته شده،از جمله anarchism ، marxism ، holism و .... ، و اسم آلبوم rationalism (فلسفه عقل گرایی) هستش.
اگه می شه بگو که چه رابطه ای بین اسم این آلبوم(rationalism) و طرح این سی دی وجود داره ؟

پارسا: روی طرح خود سی دی اسم تعداد زیادی از مکاتب فکری دنیا اومده.بیشتر فکرمون این بوده که نشون بدیم که انسانها در گردابی از افکار مختلف احاطه شدن و هرکسی یک طرز تفکری رو انتخاب می کنه که به نظرش درسته.عکس روی آلبوم هم انسانی رو نشون می ده که گرفتار افکار مختلف شده و داره سعی می کنه که از فکرش استفاده کنه تا راهی به سمت اون حقیقتی که فکر می کنه درسته پیدا کنه که شاید اون هم یک توهم باشه.

trane: در مورد پخش آلبوم برای دوستان توضیح بده،به نظرت روزی می شه که به یک همچین آلبوم کامل و بی نقصی با این موسیقی پرقدرت مجوز داده بشه ؟

پارسا: کلا پخشی وجود نداشته و بیشتر سعی کردیم بین بچه ها و دوستان و نزدیکامون پخش کنیم.ولی درکل چیزی به اسم پخشی که توی کل دنیا می شناسن نبوده.همه کارشو خودمون کردیم،دست به دست پخش شده و زیاد هم خوب نبوده.کلا تو ایران حمایت از موسیقی کمه،بیشتر از این جهت، و اینکه مجوز بخواد بگیره با این شرایط فعلی ایران بعیده.

trane: این اولین آلبومی بود که پخش کردین یا اینکه قبل از rationalism هم آلبومی پخش کرده بودین ؟

پارسا: قبلا یک دمو رکورد کرده بودیم که تو همین آلبوم دوباره رکوردش کردیم دوباره گذاشتیم به اسم doom in heaven که با یه وکال دیگه بود.اون رو به صورت یک دمو نزدیک به یک سال پیش دادیم که بتونیم فیدبک بچه هارو ببینیم و روی اینترنت گذاشتیمش و خیلی هم دانلود شد.بعدش تصمیم گرفتیم ترک هارو جمع کنیم که به صورت آلبوم ارائه بدیم.

trane: تا الان کنسرتی هم گذاشتین ؟ اگر نذاشتین تو فکرش هستین ؟

پارسا: سه تا اجرا داشتیم ، دوتا در یک دانشگاه خصوصی موسیقی به اسم کنسواتوار و یکی هم در جایی که تقریبا تعلیم خصوصی بود ، توی کنسواتوار که بودیم سعی کردیم ترکهای خودمون رو بزنیم که وسط کار جلومون رو گرفتن.با ترکهای خودمون که بعید می دونم بتونیم کنسرتی بذاریم چون آلبوم مجوز نداره.اون چنتا اجرایی هم که داشتیم ترکهای خودمون نبوده،بیشتر کارای راک و خیلی لایت تر بوده.

trane: استقبال مخاطب ها تا الان از این آلبوم چطوری بوده ؟

پارسا: استقبال مخاطب که هنوز زوده بخوایم نتیجه گیری کنیم ولی کسانی که تا الان از نزدیکان و دوستان گرفتن بیشتر خوششون اومده و ارتباط برقرار کردن.

trane: کیفیت آلبوم وصدا واقعا خیلی خوبه.از نظر استودیو و ضبط و میکس مشکلات زیاد بود یا این که همه چیز خوب پیش رفت ؟

پارسا: از لحاظ استودیو موقعی که شروع به کار کردیم چهار،پنج تا استودیو مختلف رفتیم و از نظر کیفیت صدا نتیجه ای نگرفتیم و پول زیادی هم باید خرج می کردیم.به همین دلیل تصمیم گرفتیم خودمون یکسری وسایل تهیه کنیم و تو خونه رکورد رو انجام بدیم.
اولین مشکلمون این بود که اون وسایل رو تهیه کنیم.وسایل رو که تهیه کردیم مشکل بعدی علمی بود که باید به دست می آوردیم برای رکورد و ضبط که اون هم کم کم به دست آوردیم و با هزارتا مشکل کار رو تو خونه رکورد کردیم و بحث بعدیش میکس و مستر بود که اون هم خودمون انجام دادیم و آلبوم رو جمع کردیم.تقریبا همه کارها تو خود بند انجام شده.

trane: خودت به عنوان نوازنده گیتارالکتریک این آلبوم، تکنیک آلبوم خودتون رو در چه سطحی می بینی ؟

پارسا: اون زمانی که آلبوم رو می ساختیم بیشتر تکنیک مد نظرمون نبوده و بیشتر مفهوم و زیبایی کار مد نظرمون بوده.شاید الان بخوایم کار جدیدی رو بسازیم از تکنیک بالاتری استفاده کنیم.ولی این آلبوم نه خیلی تکنیکیه و نه غیر تکنیکی ، در حد نرمالی هستش.

trane: ترک tide در حالی که شخصیت متفاوتی با بقیه آهنگها داره نقش یک پل ارتباطی قوی رو ایفا می کنه.گاهی حسی که در این ترک وجود داره ، در قسمتهایی از بقیه ترک ها هم احساس می شه،مثلا در قسمتهایی از ترک doom in heaven این تشابه احساسی رو می بینیم،یک حس دپرسیو،این حالت رو خودتون خواستین به وجود بیارین یا اینکه فقط برداشت من بوده ؟

پارسا: دقیقا، خودمون می خواستیم این حالت پیش بیاد.

trane: اشعار rationalism چه مضمونی داره ؟ تمام لیریک ها با یک هدف مشخص نوشته شدند یا اینکه شعر هر ترک بیانگر یک چیز متفاوت هستش ؟

پارسا: هر کدوم جداگانه یک مفهوم و یک مضمون جداگانه ای داره و درسته در کل به هم نزدیک هستش به خاطر اینکه یه نفر شعرهارو گفته ولی از هم جدا هستن.

trane: به نظرت در سبک متال می شه با لیریک فارسی به اندازه لیریک انگلیسی گیرایی به وجود آورد ؟ چرا در این آلبوم از اشعار فارسی استفاده نکردین،زبان فارسی با موسیقی متال خیلی ناهماهنگه و سخته یا اینکه سلیقه خودتون روی وکال انگلیش بود ؟

پارسا: از نظر ساختاری که زبان فارسی داره و هجاهای کشیده زبان فارسی یه جور ناهماهنگی بین سرعت موزیک متال و شعر فارسی وجود داره.شعر فارسی یک شعر کشیده است و اگر بخوایم روی سرعت بالای موزیک متال پیادش کنیم با گفتن یک بیت از شعر نصفی از آهنگ تموم می شه.ولی در انگلیسی می تونه خیلی شکسته شکسته و کوتاه بیان بشه ولی نشدنی نیست،فقط یک عده باید بشینن و روی این مسئله کار کنن.ولی من علاقه ای نداشتم این کارو بکنم.

trane: یکی از ترک ها کاور آهنگ spirit in black از slayer هست،با توجه به این که سبک آلبوم دث متال هستش چرا این آهنگ رو انتخاب کردی ؟ به خاطر علاقه به اسلیر و این آهنگش و تاثیراتش روی دث متال بوده یا این که به دلیل اینکه می خواستی با شعرش منظور خاصی رو برسونی ؟

پارسا: آلبوم ما چون به طور کامل دث متال خالص نیست نمی شه گفت چون دث متاله چرا آهنگی از اسلیر رو کاور کردیم.چون مقداری از تاثیرات ترش متال هم داره و این ترک از اسلیر خیلی به کارای این آلبوم نزدیک بود و همچنین به خاطر علاقه ای که از قدیم هم من و هم آتیلا به اسلیر داشتیم تصمیم گرفتیم این ترک رو کاور کنیم.البته این ترک تنها یک کاور نیست و یه جورایی تغییر پیدا کرده و ریتم ها جدیدتر و مدرن تر شده و می شه گفت این ترک به استایل گروهمون تنظیم و هماهنگ شده.

trane: نوازندگیت که جدا حرف نداره، به غیر از موسیقی در زمینه هنری دیگه ای هم فعالیت داری و در کل به چه هنرهایی علاقه مندی ؟

پارسا: به غیر از موسیقی کارهای گرافیکی انجام می دم وبه عکاسی هم خیلی علاقه دارم و نقاشیم هم بد نیست.

trane: در آخر اگر صحبتی یا حرف نگفته ای با مخاطبها وطرفدارای بندتون داری مطرح کن ؟

پارسا: فقط از کل جامعه موزیسین های متال و راکی که تو ایران کار می کنن می خوام که این موسیقی رو حمایت کنن.


سایت بند Qutin

forest of shadows


نزدیک به یک ماه بود که آپ نکرده بودم.اصلی ترین دلیلش قطع شدن اینترنت بود.یه مقدار هم سرم با آخرین بدبختیای سال 88 لعنتی گرم بود.آشغالترین سال زندگیم سال 85 بود و بعد از اون سال 88.مخصوصا ماه اسفندش که وقتی یادش می افتم دوباره خاطرات لعنتی اون ماه برام تداعی می شه.البته کثافت های سالهای 86،87 هم هیچ وقت یادم نمی ره.بگذریم .

می خوام دوباره کارمو با یه بند دووم متال شروع کنم.

Forest of shadows بدون شک یکی از بندهایی بود که برام نقش یک مُسَکِن قوی داشت.از اولین بندهای doom بود که باهاش آشنا شدم.به همین دلیل خاطرات زیادی باهاش دارم; خاطرات تلخ و روزمره ای که forest of shadows اونارو برام قابل تحمل می کرد.

موسیقی این گروه به طور شگفت آوری زیباست.اگر بخوام 5 تا از بهترین بندهای DOOM رو نام ببرم قطعا نام جاویدان forest of shadows یکی از اونهاست.اشعار forest of shadows فوق العاده عمیق و زیبا هستند.اشعاری که حاصل تجربیات و تفکرات Niclas Frohagen هستش.

برای هر کسی در موسیقی متال یک یا چند سبک جالب تر هستش،و در بین اشعار گروه های سبک مورد علاقه هرکسی نوع یا انواع خاصی از اشعار روبیشتر می پسنده،بعضی ها از خشونت،بعضی از اشعار اجتماعی و سیاسی و ... .

از بین اشعاری که من به شدت بهش علاقه دارم،اشعار forest of shadows هستش. گاهی مثل تعریف چیکده ای از یک زندگی می مونه،و اکثرا حالت رسیدن به انتهای زندگی رو داره.یک حالت کاملا تجربی که نه با گوش و نه با عقل و نه با قلب درک می شه.

الان که دارم این پستم رو می نویسم داره بارون بسیار زیبا و دلنشینی میاد و واقعا عجیبه که چرا خیلی از مواقع که صدای forest of shadows رو می شنوم هم زمان بارون می گیره،احساسمی کنم آسمون هم با آهنگهای این گروه گریه می کنه.

یکی از علایق من پدیده ی "مه" یا مه گرفتگی هستش.پدیده ای که در اثر سنگین شدن ابرها رخ می ده و ابرها به زمین نزدیک می شن و بیشتر در مناطق مرتفع و کوهستانی و جنگلی رخ می ده.وقتی که به آهنگهای forest of shadows گوش می کنم از لحظه اول یاد آسمون پربار و کره زمینی خالی از انسان و پر از مه می افتم.یه حس کاملا آشنا و بی نظیر.

اکثرا این گروه رو می شناسن.البته تا قبل از سال 2008 یکی از بهترین گروه های شناخته نشده بود،وقتی که سال 2008 آلبوم six waves of woe رو پخش کرد،نسبت به قبل خیلی شناخته شده تر شد چون آلبومش به عنوان بهترین آلبوم در سبک doom metal در سال 2008 انتخاب شد و نقدهای زیادی در موردش نوشتن که خوب یا بدش مهم نیست،چون هر چه قدر که از هر گروهی هر نوع نقدی نوشته بشه بیشتر شناخته می شه.و البته قبل از سال 2008 هم forest of shadows گروه کمی نبود و به نظرم از اول کارش بی نظیر بود و تجلی اش رو هم در آلبوم departure می شه دید.

یکی از نکات قوت گروه(از نظر من) اینه که از نظر نوازندگی گروه تکنیک بالایی نداره،ولی سرشار از احساس و هارمونی و فضاسازی و هرچیز دیگه ست.

اگر از من بپرسن که زیبایی چیه میگم که "زیبایی یعنی،زیبایی در عین سادگی"

اینکه در تعریف من از زیبایی، کلمه زیبایی رو دوباره تکرار می کنم و توصیفش نمی کنم چون زیبایی توصیف نشدنی هستش و به تعداد نظرات و سلیقه هازیبایی وجود داره، و این که می گم در عین سادگی به این دلیله که منطقم بهم می گه که هرچیزی که در عین زیبایی ساده تر باشه،زیباتر و در عین حال ارزش دوچندان داره.

در forest of shadows دقیقا این جمله صدق می کنه.من خیلی از گروه ها رو دیدم که زیبایی ها رو قربانی نوازندگی تکنیکی شون کردن،عموما اینطور گروها از نظر من حداکثر به اندازه تعداد انگشتان یک دست آهنگ زیبا دارن.

و البته منظورم این نیست که گروهی نداریم که هم تکنیک و هم زیبایی رو باهم به خوبی نداره.اصلا همچین برداشتی نکنین.البته این نکته هم باید در نظر گرفت که در موسیقی متال کلمه تکنیک مفهوم خیلی "کم گستره ای" نداره و اگر بخوایم که تکنیک یه گروه سبک doom رو برای مثال ارزیابی کنیم باید به تکنیکهای گیتار الکتریک و کیفیت صداش،گیتار باس،درام،تکنیکها و افکتهاو نحوه صدابرداری کیبورد،افکتها کیفیت افکت های درام و نوع صدایی که از درام گرفتن،تکنیکها و خلاقیت های استفاده شده در میکس،جا افتادگی صدای وکال و چندین نکته ریز و درشت دیگه توجه کنیم.پس نمی تونیم خیلی راحت بگیم چه گروهی در مجموع از نظر تکنیک در چه حدیه و forest of shadows فقط از نظر نوازندگی گیتارالکتریک کارخاصی انجام نمی ده،ولی اون ریتم و ملودی که forest of shadows از گیتار می گیره اون هم به این سادگی ، برخلاف چیزی که فکر می کنین اصلا چیز راحتی نیست.

بیوگرافی این گروه به زبان فارسی توی نت زیاده و خوشبختانه لازم به نوشتن بیوگرافی در این پست نیست و فقط در این حد بگم که یک گروه سوئدی هستش،اسم گروه به معنی "جنگل سایه ها" ست،در اصل یک بند یک نفره است که در مجموع حدودا با 7 یا 8 نفر تو آلبوماش کار کرده(یعنی همه آلبوماش تماما حاصل کار Niclas Frohagen نیست) ، در سال 1997 تشکیل شده و تا الان تعداد "آلبومهای رسمی این بند" 2 تا بوده یکی در 2004 و یکی در 2008 و تا قبل از اون چندین دمو و یک ep فوق العاده در سال 2001 پخش کرده.مضمون اشعار در مورد غم و اندوه های یک آدم شکست خورده یا افسرده ومصیبت هاست که به طور شاهکاری با طیعت گره خورده و عناصر طبیعت به وفور در اشعار forest of shadows استفاده می شه.

فکر کنم بیوگرافی مختصر و مفیدی بود.

--> لیریک و ترجمه ای که از forest of shadows گذاشتم،یکی از بهترین آهنگهایی بوده و هست که در doom متال شنیدم؛آهنگی به اسم sleeping death،یکی از برترین اشعاری که شنیدم و موسیقی ای عجیب و در کل یکی از بهترین آهنگهای مربوط به یکی از بهترین گروه های زندگیم که مغز و وجودم رو به کار می گیره. از نظر من این آهنگ و شعرش بیشتر از حدی ارزش داره که بخوایم با طلا بنویسیمش و از هر نظر تا ابد مثل یک دفترچه خاطرات برام باقی می مونه مثل یک میراث.

و چه روزهایی که زندگیم بدون رنگ بود و forest of shadows اونها رو برام زنده و رنگ آمیزی کرد.
Sleeping Death :
مرگ خفته

bleak silver streams
جویبارهای نقره ای غم افزا
the light of many a star
نور چندین ستاره
born from thrones in dark heaven
متولد شده از سلطنتی در سیاهی بهشت
and swept in the suns demise
و متمایل به مرگ خورشید
bleak silver streams
جویبارهای نقره ای غم افزا
the radiance of eternity
پرتوان درخشنده ی جاودانگی
paint the meadows in dismal shades
نقاشی کردن علفزارها در سایه های ملالت انگیز
as sleeping death seep thru the clouds
هنگامیکه مرگ خفته در سرتاسر ابرها تراوش می شود

i stand motionless and
بی حرکت می ایستم و
marvel with empty eyes
با چشمان پوچم حیرت زده می شوم
like a portrait of bliss forsaken
مثل به تصویر درآوردن دست کشیدن از خوشی ها
wearing the colors of loss
رنگهای زوال فرسوده می شوند
i stand motionless
بی حرکت می ایستم
like a grieving graveyard statue
مثل مجسمه غمگین یک قبرستان
and i drape my face with my bare hands
و صورتم را با دستان برهنه ام می پوشانم
as sleeping death seeps thru the clouds
هنگامیکه مرگ خفته در سرتاسر ابرها تراوش می شود
i felt a dying embrace
احساس می کنم مرگ را در آغوش گرفته ام
a soft breeze of weary winds
یک نسیم ملایم از منشاء بادهای بیزار
singing silent lamentations
علامتهای خاموش و بی صدای سوگواری
a prologue to a tragedy untold
مقدمه ای برای یک فاجعه آشکارنشده اند
clad in the cold breath of October
مزین شده با تنفس سرد ماه اکتبر
the stars fall from their thrones
ستاره ها از سلطنتشان سقوط می کنند
and my last gleam of hope fade away
و آخرین پرتوهای امید ضعیف ام نا پدید می شوند
in this crestfallen orchard
در این باغ سرافکندگی
where the final chapter lies written
جایی که آخرین فصل(کتاب) دروغ ها نوشته شده
dressed in a robe of shattered dreams
لباس رویاهای داغان شده ام را می پوشم
as the flower withers
زیرا گلها پژمرده شده اند
in this crestfallen orchard
در این باغ سرافکندگی
where fallen leaves lies dying
جایی که دست کشیدن از دروغ های زوال در حال از بین رفتن است
i kneel down in solitude
در تنهایی ام زانو می زنم
as sleeping death seeps thru the clouds
هنگامیکه مرگ خفته در سرتاسر ابرها تراوش می شود
i stare into the forever night
به سوی شب جاویدان خیره می شوم
and i travel beyond the fallen stars
و به ماوراء ستاره های سقوط کرده سفر می کنم
i sink into oblivions twilight dream
در رویای فراموش شده سپیده دم رسوخ می کنم
where my sleeping beauty
در جایی که زیبایی خفته است
lies sleeping with the dead
دروغها با مرگ خفته اند
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....