۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

اسطوره هایی که یک شبه اسطوره شدند,metalcore, big bands ! ,and everything

همواره مطالبی گفته نشده در موسیقی متال وجود داره که فکر کنم دیگه باید اونارو نمایان کنم.


در هر کاری یا در هر هنری عده ای هستن که دنبال قدرت هستند.این قدرت در موسیقی متال همیشه با دو عامل "پول" و "شهرت" همراه بوده.


طرفدارای موسیقی متال از نظر انتخاب عمدتا به دوسته متفاوت تقسیم می شن ، یک دسته کسانی هستند که انتخاب خودشون رو "بیشتر" روی بندهای مشهور یا به عبارت دیگه شناخته شده تر می ذارن و به نسبت کمتر سراغ بندهای ناشناخته می رن، استدلال این افراد معمولا طبق فرمول : کار خوب = شهرت ، هستش. دسته دیگر کسانی هستند که بندهای ناشناخته رو خیلی بیشتر می پسندند یا به قول خودشون قبول دارن، این عده به دو گروه تقسیم می شن ، عده ای که هر بند ناشناخته ای رو قبول دارن، مبنای انتخاب این افراد طبق فرمول : ناشناخته = خوب بودن ، هست ، عده دیگر بندهای ناشناخته ای رو می پسندند که "کاری که ارائه می دن مساوی با گروه های مشهور یا حتی بهتر باشه ولی درصد شهرت پایین تر باشه .

از اونجایی که ایران هنوز کشوری نیست که بخواد مردم داشته باشه ، مردم هم مردمی نیستن که بخوان شعور یا سلیقه داشته باشن، درسته من هم می دونم که سلیقه هرکس به خودش مربوطه ولی همیشه باید یک حداقل منطقی رو هم وارد عقل نفله لجن مالمون بکنیم.

دو دسته اصلی رو که نام بردم، هر دو یک قسمت از سلیقشون ناقص هست، دسته اول نمی دونن که گروه های مشهور به چه نحوی مشهور می شن و دسته دوم هم معمولا جزو همون کسانی هستن که هر بند ناشناخته ای رو ،روی هوا قبول می کنن و عقلشون در گرو حرف بقیه ست و به غیر از چنتا استدلال سطحی اصلا نمی دونن که چرا از بندهای شناخته شده خوششون نمیاد.

تقریبا تمام طرفدارهای این موسیقی ، بر خلاف باور خودشون جزو مخاطب عام موسیقی متال هستند، چه کسانی که شخصیتهای شاد و مردم پسند دارن، و چه کسانی که کنج اتاق تاریکشون نشستن و با گوش دادن به موسیقی چنتا گروهی که از نظر عقیدتی و عقلی خیلی باهاشون فاصله داره خیلی گم و گور شدن.

متاسفانه کسانی که بند های ناشناخته رو می پسندند، هیچ کدوم دلیل کار خودشون رو نمی دونن ، فقط می گن که ما از بندهای تجاری خوشمون نمیاد ولی هنوز هیچ کدوم معنی تجاری بودن رو اصلا نمی دونن.

همه شما بندهای مختلفی رو می شناسین که هر کدوم در موسیقی متال برای خودشون ارج و مقامی دارن ، توی لایوهاشون ظرفیت تماشاچی ها پر می شه، آلبومهاشون فروش های نجومی می کنه و خیلی از مسائل دیگه ی بندهای تجاری.

می خوام یک سوال خیلی ساده و واضح بپرسم ،

به نظر شما کار متالیکا بهتر بود یا دث ؟

یا کار اسلیر بهتر بود یا دث ؟

اگر بخوایم خیلی راست و منصفانه تصمیم بگیریم، دث از هر نظر بهتر بود و هست و همیشه خواهد بود.

از نظر اشعار، موسیقی و عقاید و خلاقیت و از "همه مهمتر " خودکفایی.

اسلیر خودش نتونست خودش رو اسلیری که الان هست بکنه ، ولی دث خودش خودش رو دث کرد.

می رم سر اصل مطلب ، خیلی از این اسطوره های شناخته شده و پرطرفدار، به دو روش اسطوره شدن ، یا آهنگها رو یک نفر دیگه ساخته و تبلیغات فراوان هم شده ، یا آهنگ سازی با خود گروه بوده ولی فقط مسائل تبلیغاتی تا حدی بوده که این بندها تونستن مخاطب های میلیونی جذب کنن.

چندین دهه ست ، که امر "تبلیغات" به موثرترین عامل فروش و تجارت تبدیل شده.

خیلی راحت می گم ، گروهی مثل متالیکا یا اسلیر که از نظر طرفدار و محبوبیت مثال زدنی هستند، فرقشون با دث این بود که حامی داشتن، چون پول پرست بودن، و در اصل برای مقاصد سیاسی کسانی می خوندن که : آهنگسازیاشون رو می کرد، آلبوم هاشون رو می فروخت ، بلیط های لایو ها رو می فروخت ، امکانات استودیوی فضایی براشون فراهم می کرد ، تبلیغاتشون رو می کرد و ... .

برای کسانی می خوندن و می نواختن که جیباشون رو پر از پول می کرد و یک شبه براشون فن و شهرت میاورد ، ابزار کسانی بودن که نمی تونستن مغز مردم رو راحت خراب کنن .

ولی این لاش خوری فقط به دو سمت محدود نمی شد ، در این بین آرت ورکر ها ، استودیو ها ، مسئولان فروش بلیط ، استیج ها و لباس فروشی ها و خیلی های دیگه به پول های هنگفت می رسیدن .

تا حالا از خودتون پرسیدین که چاک شولدینر ، اسطوره موسیقی متال، چرا در حالی مرد که پول برای درمان مریضیش نداشت ؟

چاک،اسطوره ی آهنگسازی، ریف سازی و ملودی های تکرار نشدنی و در یک کلام یک تنه یک گروه و یک سبک بود. تمام آهنگهای دث ساخته خود گروه و بدون دخالت هیچ تهیه کننده ی مجهولی بود.

پیشنهادهای عجیب با قیمت های وحشتناکی به چاک شد، ولی اون یه مرد واقعی بود، مردی که به خاطر عقایدش در نهایت جونش رو فدا کرد، هیچ کدوم از پیشنهادهایی که بهش شد رو قبول نکرد و در نهایت با مافیای سهمگین موسیقی مواجه شد و نتونست دووم بیاره ، تبلیغات مخربی که در مورد دث شد ، استیج هایی که با ورود دث تا چند لایه پر می شد ، همه با ترتیبات مافیای روبروی چاک کنسل شد ، تا جایی که بند دث رو از هم متلاشی کرد و چاک رو تا حدی تحت فشار مالی قرار داد که در تنگدستی بر اثر سرطان جان با ارزش خودش رو فدا کرد، ولی مرگش هم نتونست جلوی جاودانگیش رو بگیره. (از گفتن جزئیات پیشنهادهایی که به چاک شد خودداری می کنم، در همین حد که پیشنهادهایی برای تغییر کلی در ساختار اشعار دث شد ، اول درخواست شد که کس دیگری به جای چاک اشعار مورد نظر رو بنویسه ، با مقاومت چاک خواستار خواستار این شدن که خود چاک اشعار مورد نظر رو بنویسه ولی باز هم با مخالفت چاک روبرو شدن)

اون نمی خواست برای پول بخونه ، نمی خواست وارد حاشیه بشه، و برای همین بود که تا جایی که تونستن کوبیدنش.

در همه هنرها ، مخصوصا هنر سینما و موسیقی مافیا وجود داره ، عده ای که پشت پرده با گردوندن بازیگران یا بندهای خودشون صاحب پول و قدرت می شن.

منظور من از گروه سیاسی این نیست که یک بند در مورد سیاست بخونه، منظورم اینه که یک بند برای سیاست های مافیای پشت پرده بخونه ، این سیاست ها معمولا شامل تلقین خودکشی ، انحراف های شخصیتی ، ایجاد خشم و خیلی چیزهای دیگه در بین مخاطبهاش هستش .

همه شما تا حالا آهنگ هایی شنیدید که به طور عجیبی باعث پرواز شما می شه ، از گروه های خیلی معروف ، اسم آهنگها رو نمی برم ، ولی حتما همه آهنگ های معروف متالیکا رو می شناسید .

می دونستین چی شد که متالیکا به ناگهان به یک غول تبدیل شد ؟

Trivium چی شد که راه متالیکا رو پیش گرفت و در لایوهاش داد زد : I say metallica و در طول دوسال راه هزار ساله رو طی کرد ؟

بعد از اون چی شد که گروهی ناشناخته و بی نام نشونی مثل bullet for my valentine با پوشیدن لباس های trivium خودش رو فن تریویوم معرفی کرد و در یک چشم به هم زدن تمام موتورهای جستجوگر اینترنتی ، رنک اسم این گروه رو بالا بردن و صفحه تمام مجلات وابسته به مافیای موسیقی از عکس ها و نقدهای پنج ستاره ی این گروه پر شد ، تی شرت های لوگوی گروه همه جا پر شد ، واقعا چرا ؟

Trivuium چی ؟ اصلا هیچ کس نمی دونست همچین بندی وجود داره که با انتشار دوتا آلبوم اولش به یکی از غولهای موسیقی تبدیل شد ، با شرکت Dean قرار داد بست و به یکی از محبوبترین سیگنچرهای این برند تبدیل شد ، تبلیغات افراطی ، آرت ورک های حرفه ای ، لایو های خیلی پر سر و صدا و شلوغ در شهرهایی که انتظارش نمی رفت ، همه و همه به ناگهان اتفاق افتاد .

از شما دوستان عزیز ، مخصوصا کسانی که در کار آهنگسازی سر رشته ای دارند سوالاتی دارم ، یک نگاه به آهنگ سازی ها و مخصوصا سولو رایتینگ های سه بند trivium و metallica و bullet for my valentine بندازین ، حالا به سیر ترتیبی بزرگ شدن این سه بند هم توجه کنید ، اول متالیکا ، تریویوم = فن متالیکا ، بعد ولنتاین و بعد ولنتاین = فن تریویوم ، جالب نیست ؟


بذارین بحث رو بیشتر باز و گسترده تر کنم ، موسیقی متال همواره به داشتن دوره ای درخشان با دو سبک هوی و ترش متال به خودش می نازه ، اوج دوران طلایی این درخشش ، بین اواسط دهه هشتاد تا نزدیک به اواخر دهه نود بود ، بعد از این دوره به دلیل پدیدار شدن و رشد سبکهای مختلف ، طرفداران سبکهای ترش و هوی ، بین این همه سبک جدید و جذاب پراکنده شد و کسانی که با ساپورت بندهای این دو سبک ، بغالی باز کرده بودن به سمت ورشکستگی رفتن ، دوباره اینجا بود که نیاز به یک تحول اساسی به وجود اومد که بتونه دوران طلایی موسیقی متال رو صرفا جهت رسیدن به اهداف عده ای خاص برگردونه ، یا به عبارت دیگه نیاز به یک رنسانس بعد از افول هنر کلاسیک متال به وجود اومد .

بعد از یک دوره افول شدید این موسیقی ، به ناگاه گوش تمام جوان ها از اسم سبکی به اسم metalcore پر شد ، سبکی فوق العاده محرک ، جذاب و فوق العاده مخرب .

تعداد معدودی از نوابق آهنگسازی و موسیقی ، تحت حمایت مافیای موسیقی متال در اومدن و بعد از اون این گونه شد که الان سبک متال کر ، از جمله محبوبترین سبکها بین جامعه متال دوست دنیا ست ، و یکی از هدفهایی که این سبک داشت این بود که بتونه هم قشر جوان و قشر قدیمی و کهنه کار این موسیقی رو یکجا با هم جذب کنه ، الان بیشتر کسانی که از دوست داران قدیمیه judas priest , iron maiden , metallica , … بودن ، همه در عین حال علاقه وافری به بندهای متال کر دارن .

بهترین مثال برای سبک متال کر ، دوران رنسانس متال هست ، دورانی که اوج درخشانی و ترکیبی قوی ای از عناصر کلاسیک و مدرن امروزی هست ، دقیقا مثل دوران رنسانس اروپا که بعد از افول هنر کلاسیک ، فضای خالی هنر کلاسیک و جای خالی نیاز انسان مدرنیته احساس شد و با توجه به این نیاز دوران با شکوه رنسانس در اروپا شکل گرفت .

اما ...

از تمام جهات نمی تونیم به سبک metalcore لقب رنسانس رو نسبت بدیم .

بعد از روی کار اومدن بندهای مختلفی در دوسبک death metal و black metal که دوسبک منفی باف و تا حد زیادی مخرب بودند ، دیگر نیازهای سیاسی مافیای پشت پرده به طور کامل برطرف نمی شد ، نیاز به سبکی به وجود اومد که علاوه بر ویژگی های ذکر شده ، دارای درصد بالایی تخریب گری و تاثیرگذاری باشه .

در حال حاضر مخربترین سبک متال ، سبک Metalcore هستش.

تمام لیریکهای بندهای شناخته شده این سبک به دست عده ای خاص نوشته می شه و اعضای بندها دخالتی در اون ندارن، لیریکهایی که بعد از مدت بسیار کوتاهی به راحتی مغز مخاطب رو شستشو می دن ، اشعار و نحوه خوندن اونها همه طبق اصول خاصی هستند که چیزی بیشتر از بازی با کلمات هستش.

یکی از ویژگی هایی که باعث تناقض با واژه رنسانس می شه ، در این هست که سبک متال کر گستره ای به اندازه چند بند موفق نداره ، بلکه وقتی کسی خودش رو فن Metalcore معرفی می کنه ، در حقیقت طرفدار 3 نفر هست .

درسته ، تمام سبک متال کر در سه نفر خلاصه می شه ، نه تنها تمام سبک متال کر ، بلکه خیلی از بندهای این سبک یا به عبارت دیگه بهترین های متال کر ، سه نفر آدم هستند .

فقط و فقط به 1 نفر از این سه نفر می پردازم ، قابل توجه که این سه نفر ، سه آدم عادی نیستند ، سه نابغه هستند که دوران رنسانس متال رو رقم زدند.

شخصی به اسم Jason Suecof ، این نخبه و نابغه یک شخص عادی نیست ،به راحتی می شه گفت که از نظر توانایی و درک موسیقی ، چاک شولدینر عصر حاضر هست ، ولی از نظر اخلاقی و ایدئولوژیک در حد و اندازه چاک نیست ، چرا که چاک زندگیش رو به خاط عقایدش فدا کرد ولی Jason Suecof همه چیزش رو به "پول" فروخت .


بند trivium یکی از بندهایی هست که آهنگهایی فوق العاده قوی ای می سازه ، کافیه به ترکهای : like lights to the flies , pull harder on the strings of your martyr , a gunshot to the head of trepidation , departure و خیلی از ترکهای موفق تریویوم ( مخصوصا آلبوم 2005 و 2009 ) گوش کنین . سبک این بند ترکیبی از ترش متال و متال کر هست.

بند august burns red که از نظر من یکی از بهترین ها و اورجینال و خالصترین بندهای متال کر هست ، با انتشار 3 آلبوم ، به راحتی متال کر رو تمام کرد !

آهنگهایی فوق العاده تاثیرگذار و اصولی و عجیبی که از پس چنتا جوون 20 ساله بر نمیومد ، هر سه آلبوم بسیار زیبا و خیلی بیشتر از حد انتظار بودند ، برای مثال به ترکهای composure , paradox , your little suburbia is in ruins گوش کنید .

بند all that remains که هیچ کس نفهمید چی شد که یکباره دیدیم در سال 2006 با انتشار آلبومش ، همه مجله ها باهاشون مصاحبه کردند، توی گیم guitar hero 2 ترک six این گروه قرار گرفت ، ترک this calling ، به عنوان soundtrack فیلم saw 3 انتخاب شد ، و واقعا در یک چشم به هم زدن اسلیر سال 2006 شدن. سبک این بند هم متال کر هست ، که البته تلفیق کمی هم با ملودیک دث داره ، ولی کلیت سبکش متال کر هست .

بندی Technical Brutal Death metal به اسم beneath the massacre که شخصا تا حالا بندی به معنای واقعی وحشی ( البته در نوازندگی ) مثل این بند ندیدم ، وقتی دوتا ترک اول آلبوم 2007 این بند رو شندیم ، همون موقع در آهنگسازیشون شک کردم ، این بند هم آهنگهایی غیرقابل تصور که در حد و اندازش نبود ساخت ، به ناگهان تحت ساپورت بندهای هم سبک خودش که اونها هم از جمله گروه های تحت حمایت بودن از جمله decapitated و necrophagist ، لایوهایی با تبلیغات گسترده برگزار کردند، یکی از اون لایو هارو که می دیدم ، واقعا لایوی بود که فقط هزینه ی میلیاردی برای صدابرداریش خرج کرده بودند ، با یه سوال ساده که این پولهارو "چه کسانی" و "برای چی" برای این بندهای تازه کار خرج می کنن، به جواب پی می برید.



----> و اما نکته جالب ...
در 4 تا بندی که در بالا نام بردم ، همون شخص Jason Suecof به عنوان تهیه کننده وارد گروه شده ! تمام آهنگسازی هارو انجام داده ، پولهایی که رقمهاش برای ما نا آشناست دریافت کرده و بعدش هم رفته !!

و به این ترتیب می شه که گروهی مثل All that remains با خرج خودش و تمام کسانی که حمایتش می کنن آهنگی می سازه که خودش نقشی در اون نداشته و به خاطر همون یک آهنگ تمام متالهد های دنیا می شناسنش و به قول معروف مرگ یه بار و شیون هم یه بار، یک شب پول قلک خودش و بقیه رو می ده به جاش فردا صبح می شه one of number one's !!!

برای درک راحتتر به سولوی آهنگ like lights to the flies از بند trivium و سولوی آهنگ six از بند all that remains گوش کنین. خب حالا براتون مشخص شد که سولو توسط یک نفر که اون هم Jason Suecof هست نوشته شده ؟

و نه تنها سولوی این آهنگ بلکه هر سه تا آلبوم august burns red و نزدیک به 90% از آهنگهای trivium و all that remains و نزدیک به 60% از آهنگهای بند beneath the massacre "به طور کامل" توسط Jason Suecof نوشته شده .
Jason Suecof کسی هست که مغزش برای آهنگسازی ساخته شده ، یک نابغه تمام عیار که تمام آهنگهایی که ساخته یک شاهکار تکرار نشدنی به حساب میان ، این آدم کسی هست که علاقه ای به شهرت نداره ، فقط و فقط پول رو به همه چیز ترجیح می ده ، از یک بند مبلغ خیلی خیلی هنگفتی می گیره و یک آهنگ می سازه ، در عوض اون بند بعد از مدت خیلی کوتاهی چند برابر اون پول رو در میاره .

-- من خودم علاقه بسیار زیادی به سبک metalcore و بندهایی مثل august burns red و trivium دارم ، ولی ، می دونم که وقتی می گم طرفدار آهنگهای این بندها هستم ، در اصل طرفدار آهنگهای Jason Suecof هستم ، trivium یا بندهایی از این قبیل فقط ظاهر قضیه هستند و نوازندگانی با مهارت اند که نمایشنامه های اشخاص دیگری رو اجرا می کنند و در حقیقت ماشین اجرای برنامه هستند. --

جا داره که این رو هم بگم که این آفت = یا با ما باش یا از بین می بریمت ، در بین بندهای قدیمی هم به وفور یافت می شه که دوتا از اون ها رو نام بردم ، برای مثال بند kreatror که این همه از murder و خون و خونریزی و نمی دونم enemy of god و این چیزا حرف می زنه ، همش حرف چیز هستش و الکی می خواد کله ی مخاطب هاش رو به کاربگیره ، در ضمن اشعارش هم خودش نمی نویسه . بند slayer هم همینطور.

در کل این کارا چیز جدیدی نیست و از قدیم بوده ، فقط امروزه به یک نحو جدید داره دنبال می شه و مخصوصا با سبک متال کر روی کار اومده ، بندهای زیادی هستند که فقط به چنتاشون اشاره کردم.


به علت اینکه شاید بعضی از دوستان بخوان که آشنایی بیشتری با بندهای ذکر شده پیدا کنند ، در ادامه به معرفی مختصر دو بند beneath the massacre و august burns redهم می پردازم.



Trivium ) رو قبلا دربارش در پست trivium نوشتم )


---بند benetath the massacre :

یک بند آمریکایی هستش که در سال 2004 در کانادا تشکیل شد، تا به حال سه اثر از خودش به جا گذاشته که شامل یک ep و 2 آلبوم کامل بوده ، سبک گروه technical brutal death هستش.

نکته جالب و قابل توجه در این بند این هست که christopher Bradley تنها گیتاریست این بند هست و شخصا تا به حال همچین عجوبه ای در این سبک پیچیده و سنگین ندیدم ، برای مثال در آلبوم 2007 که بهترین آلبوم این بند هست ، سرعت در جابه جایی آکوردها و از همه مهمتر تپینگهای بسیار با سرعت این آلبوم واقعا حیرت انگیز هست ، و نکته دیگر آلبوم 2007 این هست که تمام ملودی هایی که به عنوان سولو زده می شه ، تماما با تپینگ اجرا شده و در حقیقت تمام سولوهای این آلبوم که عمدتا در آهنگها پراکنده شدن با تپینگ اجرا شدند .

christopher Bradley از گیتارهای guerilla استفاده می کنه ( مدل سفارشی) که هفت سیم هم هست.


اشعار بند هم برای من چیز جالب و متفاوتی نداشت ، اغلب در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی در یک فالب خیلی معمولی و کلیشه ای هست.

دیسکوگرافی :


Evidence of Inequity EP-2005

Mechanics of Dysfunction Full-length-2007

Dystopia Full-length-2008

اگر در سبک brutal death خواستار آهنگهایی با سرعت بسیاربالا و گیتاری با تکنیک و در کل خواستار کار بسیار تکنیکی هستید ، beneath the massacre از جمله بهترین هاست.


---بند august burns red :

اگر به سبک Metalcore علاقه دارید ، و هیچ چاشنی اضافی ای مثل death یا thrash یا progressive رو در این سبک نمی پسندید ، قطعا بهترین انتخاب بند august burns red هست. یک متال کر کاملا خالص ، موسیقی و ریتمهای بسیار قوی و زیبا و اصولی ، وکالی قدرتمند و بسیار با حس ، بسیار تاثیرگذار و اشعاری پر محتوا و جالب .

این بند آمریکایی در سال 2003 توسط چند جوان کم سن و سال تشکیل شد ، ولی خب اگر می بینید که آهنگها فوق العاده قوی و عجیبه ، همونطور که در مطالب بالا گفتم به این دلیله که اصلا آهنگها رو خود اعضای بند نساختن .


دیسکوگرافی :

Looks Fragile After All-2004

Thrill Seeker-2005

Messengers-2007

Lost Messengers-2009

Constellations-2009


نمی خوام بیشتر از این این پست طولانی بشه ، حتما در آینده درباره august burns red دوباره می نویسم .


و در آخر بگم
برای همین بود که وقتی این وبلاگ رو درست کردم گفتم که اینجا بیشتر به بندهای ناشناخته پرداخته می شه ، کسانی که موسیقی متال گوش می کنند ، اکثرا بعد از چند سال این موسیقی رو کنار می ذارن ، ولی کسانی که همواره به این موسیقی پایبندند ، دیر یا زود به حرف من خواهند رسید که برای گوش دادن به موسیقی واقعی و بدون حاشیه باید به سراغ بندهای کم سر و صدا و یا منزوی رفت. قول .

کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

نقد آلبوم دفن(قبر) تمدن-Void Of Silence-the grave of civilization 2010


بیاییم سر سجده بر زمین بگذاریم

پس از سالها انتظار و ناراحتی و در غم دوری سوختن و ساختن ...

عظمت موسیقی دنیا برگشت، مافوق ستایش Void Of Silence با یک تصمیم ،با یک آلبوم، و با یک دنیا حرف زندگی رو برای من روشن کرد و از این به بعد وقتی به Void Of Silence فکر می کنم در حسرت از دست دادن این بند افسوس نمی خورم، چرا که که تک ستاره زندگیم دوباره روشن شد.

بعد از غیرفعال شدن و 6 سال انتظار، Void Of Silence آلبوم جدید خودش رو پخش کرد و باز به من ثابت کرد که طعم موسیقی رو باید با Void Of Silence چشید و باز به من گفت که : من یکی ام .

وقتی زبون آدم بند میاد و فشار آدم میفته پایین نه تنها حرف زدن،بلکه نوشتن هم کار مشکلی می شه.

چند ماه پیش که خبر این آلبوم رو دادم، گفتم : " چه چیزی در رابطه با این آلبوم می شه گفت ؟ اصلا چیزی هم می شه گفت ؟ "

و الان باید بگم همونطور که به طور کامل انتظار می رفت،چیزی نمی شه گفت، یا شاید تا چند روز اول که آدم ماتش برده چیزی نمی شه گفت.

اگر بخوام اتمسفر آلبوم رو با چیزی که خودم گوش کردم وهمچنین چیزی که در تنها نقد منتشر شده در نت ترکیب کنم و راست و پوست کنده تشریح کنم : شاهد شاهکاری melancholic و بدون نقطه روشنایی و روزنه امیدی در سبک دووم متال هستیم.فقط ناامیدی و ویرانی و پریشانی.

نکته : هنوز(89\2\10) هیچ لیریکی از این آلبوم موجود نیست، به همین دلیل تا زمان پخش لیریکها از ترجمه و بررسی دقیق محتوا معذورم.


--> نقد کاور آلبوم دفن(قبر) تمدن-the grave of civilization :

همونطور که میبینین یک کاور بسیار عالی،پر مفهوم،رسا هستش که می تونه چکیده ای از مفهوم آلبوم رو بیان کنه.

انسانی در حال ورود به میان دالانی که در انتهای اون تاریکی مطلق مشاهده می شه و این دالان در یک ساختمان بزرگ که نمادی از تمدن هستش قرار گرفته.

در عین حال راه تیره و تار و طولانی در مقابل این انسان قرار گرفته، فضای پشت سر و کنونی انسان(انسان قبل از تمدن) کاملا سفید و روشن هست که در تضاد با اون دالان تاریک هستش.

نمای عکس برداری تصویر از پایین به بالاست که در هنر سینما و تصویربرداری به نمای low angel معروف هست. از این نما برای قدرت و عظمت بخشیدن به سوژه مورد نظر استفاده می شه، با کمی دقت به عظمت پردازی "بیرونی" و "ظاهری" ساختمان می شه به این مطلب پی برد، در حالی که درون اون دالان که در دل و در حقیقت ماهیت این عظمت هست قدم به قدم تیره و تیره تر می شه تا جایی که از سیاهی دیگه انتهاش پیدا نیست و زاویه ی پرسپکتیو طوری انتخاب شده که این دالان به سمت پایین (زوال) حرکت کنه.

درکنار انسان ایستاده سایه ای رو می بینیم که مشخصا نماد قبری هستش که عاملش وجود خود انسان هست و در عین حال یک پدیده ی غیر قابل انکار،چون سایه رو نمی شه از انسان یا هر چیزی جدا کرد (همون چیزی که قبلا هم بهش اشاره و مفصل بحث کرده بودم،انسان=تخریب ) .

نتیجه گیری مطلب : ساختمان که نماد تمدن هست در حالی که خیلی با شکوه و با عظمت به نظر می رسه دارای ماهیت و محتواییست که کم کم به سمت زوال و تاریکی می رود و نماد این محتوا دالانییست در وسط این بنا قرار گرفته، انسانی که در روشنایی قرار گرفته در حال ورود به این دالان تاریک یا به عبارت دیگه در حال متمدن شدن هستش که این روشنایی رو ازش خواهد گرفت.

سایه کنار انسان هم با توجه به توضیحات بالا و توضیحات قبلی به "مقصر بودن خود انسان" به واسطه وابستگی سایه انسان به خود انسان اشاره داره که که جدایی پذیر هم نیست.

قطعا منظور از تمدن تیره و تار این نیست که انسان نباید از عصر وحشی گری و بی فرهنگی و بی خردی پا به تمدن می ذاشت، بلکه با توجه به آلبوم های قبلی Void Of Silence می شه به این نتیجه رسید که Void Of Silence با زندگی ماشینی مخالفت می کنه و در این آلبوم هم به همین موضوع اشاره داره و منظور از "قبر تمدن" اینه که : انسان با دست خودش برای خودش قبری ساخت به نام تمدن که در ظاهر و در اوایل دارای عظمت بود ولی رفته رفته به یک قبر واقعی تبدیل شد.

-نظر من :

این آلبوم از اسم تا کاور آلبوم یک شاهکار ایده ئولوژیک (مثل آلبومهای قبل) به حساب میاد که جای جایش به یک مفهوم بزرگ می رسه. در ضمن کاور آلبوم هم یک شاهکار به تمام معنای عکاسی به حساب میاد که قطعا اگر در جشنواره های معتبر شرکت داده می شد مقام خیلی خوبی میاورد. اینطور نیست ؟

از نظر موسیقی ، باز هم Void Of Silence حداقل من رو مثل همیشه خیلی بیش از حد انتظارم ارضا کرد. واقعا خیلی بیش از حد انتظارم.

در هر آلبوم Void Of Silence یک حرکت مخصوص به خودش رو وارد هنر هنرمندانه ش می کنه. تو این آلبوم یکی از چیزهایی که در جای جای اون به چشم می خوره به کار گیری "سولو" های فراوان و البته سوزناک و آرام هستش. دیگر عنصر تازه وارد که البته فقط در ترک آخر که اسمش empty echo هستش اسفاده شده و تا به حال همچین خلاقیتی در هیچ بندی مشاهده نشده این هستش که در اول این ترک صدای فلوت های مخصوص سرخپوستان شنیده می شه و بعدش صدای گیتار کلین ناب ivan zara وارد کار می شه و آدم معنی هارمونی رو هنگام اضافه شدن کیبورد به گیتار و فلوت رو می فهمه، این صدای فلوت یکی از آهنگهای معنی دار سرخپوستان هست که حالت هشدار برای یک چیز بد رو داره.

در اینجا باید به اینکه با توجه به اسم آلبوم همچین خلاقیتی انجام شده یک تحسین تکرار نشدنی گفت که آبروی Doom metal رو به جان خرید. " از نظر من این یک خلاقیت بسیار بسیار ارزشمند و بسیار جالب و بسیار زیبا و از جمله بهترین خلاقیت های این آلبوم هستش " .

یکی دیگه از عناصر جدید ،دابل پیکینگ های ivan zara هست که تا حد نه چندان زیاد و افراطی ای استفاده شده و در کل گیتار این آلبوم پیشرفت زیاد و جذابی داشته.همچنین از عناصر جدید دیگر به طور واضح وکال جدید بند brooke Johnson هستش که از نظر جنس صدا شباهت زیادی به وکال قبلی داره ولی با این تفاوت ها که اولا بریتانیایی هستش و از ایتالیایی خوندن خبری نیست، دوما سبک خوندن متفاوتی رو وارد Void Of Silence کرده که برای من به شدت قابل قبول و تحسین بود، خیلی خیلی عالی مثل تمام عناصر و اجزای Void Of Silence .

و باز هم مثل آلبومهای قبلی ترکهای کوتاه و "مو به تن سیخ کننده" Void Of Silence موجود هستند که همونطور که می دونید Void Of Silence در هر آلبوم 2 ترک کوتاه و به حق شاهکار می سازه که واقعا هر کدوم بعد به پایان رسیدن اشک آدم رو در میاره.

در این آلبوم دو ترک empty echo و predule to the death of hope از این جمله هستند. که predule to the death of hope رو به شخصه تا الان قطعا بالای 60 بار گوش کردم.

کلا Void Of Silence در هر آلبوم از تک تک عناصر برای ساختن شخصیت خاص خودش بهره می گیره و در این آلبوم هم یک برگشت به آلبوم های قبل رو شاهد هستیم ( در ترک temple of stagnation ) که اهل Void Of Silence منظورش رو باید بدونن.و باز هم با آلبومی با 6 ترک روبه رو هستیم که به غیر از آلبوم criteria ov 666 دو آلبوم دیگر 6 ترک داشتن.و باز هم کلمات رمزی موجود اند !

ترکهای شدیدا شاهکار این آلبوم :

Prelude To The Death Of Hope

The Grave Of Civilisation

Apt Epitaph

Temple Of Stagnation

None Shall Mourn

Empty Echo

هستند ! (وقتی هر 6 ترک واقعا شاهکارن مجبورم هر 6 تا رو انتخاب کنم) !


--> در آخر باید بگم که حس می کنم دوباره زنده شدم.


بیاییم سر سجده بر زمین بگذاریم


کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

nortt - De Dødes kor


Nortt--De Dødes kor
lidende skrig
dødelig blasfemi
mørkets poesi
nattens symfoni

mørket er sendt
alt endt
de dødes kor

dømte sjæle i
natten bor
forvist fra himlen

hvor korset stod
den sande brud
drak livets blod
baade bleg og sort
elendigheden bort

de dødes korel
sket er hvert et ord

فریاد درد و رنج
توهین به مقدسات مرگبار
شعری تاریک
ارکستر سمفونیکی در شب

در تاریکی ارسال شده است
همه چیز به پایان رسیده
گروه کر مرده
روح محکوم است درشب زنده شود
ودر بهشت تبعید شود

جایی که صلیب ایستاده بود
عروس واقعی
خون زندگی را نوشید
هم سیاه و هم سفید
بدبختی ای در دوردست اند

گروه کر مرده
عاشق هر کلمه
-----------------------------------------------------------------
هر روز یه خاکسپاریه
یه روز لعنتی و یه شکست دیگه
لعنت

Heaven Shall Burn


زمانی که دو غول metalcore و death metal با هم ترکیب می شن عظمتی به و جود میاد به اسم death/metalcore و از میانش چیز وحشتناکی بیرون میاد به اسم Heaven Shall Burn که هیچ اسم دیگه ای جز وحشتناک نمی شه روش گذاشت.

این گروه واقعا خارق العادس و همیشه خودش رو از تجاری شدن دور نگه داشته، اگر هم تا این حد بعضیها تعصب خاصی روش دارن ( البته مثل همیشه در خارج از کشور ) به این دلیله که از روی انصاف کارش از خیلی گروه های هم سبک خودش بهتره و به نظر من اگر این گروه نباشه یه جای سبک metalcore و death metal می لنگه. موسیقی و وکال هر دو ترکیب عالی ای از دو سبک ذکر شده هستند.صدای وکال به طور وحشتناکی وحشتناک و پرقدرت و خشن هستش،ولی نه خشن بی نظم و قاعده .

از نظر موسیقی و زیبایی موسیقی .... .بسیار خشن و بدون احساس و فوق العاده محرک و پرانرژی و سریع هستش ولی باز هم با نظم و قاعده.

جالبه که همچین گروهی با این سبک ،حقوق حیوانات و ضد فاشیزم ; مضمون اشعارش رو تشکیل می دن و گاهی هم مسائلی مثل ابراز خشم و نفرت و مسائل اجتماعی.

یک گروه آلمانی که در سال 1996 تشکیل شده و روابط خوبی با گروه killswitch engage دارن و حتی لوگوی گروه هم بیسیست گروه killswitch طراحی کرده. (البته آهنگهای این دو گروه تشابهی به هم ندارن)

اعضای گروه :

Maik Weichert - Guitar

Marcus Bischoff - Vocals

Matthias Voigt - Drums
Alexander Dietz - Guitar

Eric Bischoff - bass

دیسکوگرافی :

In Battle There Is No Law EP - 1998

Heaven Shall Burn / Fall of Serenity Split - 1999

Caliban vs. Heaven Shall Burn - The Split Program Split - 2000

Asunder Full-length - 2000

In Battle... (There is No Law) Best of/Compilation - 2002

Whatever It May Take Full-length - 2002

Antigone Full-length - 2004

Tsunami Benefit Split - 2005

The Split Program II Split - 2005

Deaf to Our Prayers Full-length - 2006

Iconoclast Full-length - 2008

Endzeit Single - 2008

Bildersturm – Iconoclast II (The Visual Resistance) DVD - 2009

Invictus Full-length – 2010

اسم گروه به معنی (بهشت باید بسوزد) هست.اگر به یکی از دو سبک death و metalcore علاقه دارید با گروهی روبه رو هستید که معجون قدرت رو ساخته و شیفته اون خواهید شد،یکی از نکات قوت گروه که نظیرش رو تا به حال ندیدم این هست که در خیلی از ترکهای گروه با توجه به تمپوی بالای آهنگ،با ریتم ها و ملودی های غمناک مواجه هستیم که با سرعت زیادشون نه تنها کم رنگ نمی شن بلکه تاثیر خیلی شدیدتری می ذارن و به نوع جالبی قابل لمس می شن.

آهنگهای Heaven Shall Burn بسیار سنگین هستن و اگر می خواین آهنگهای این بند رو تهیه و گوش کنین، حتما آلبوم به آلبوم پیش برین تا دچار سردرگمی نشین و نهایت استفاده رو از هر آلبوم ببرین و برای هر آلبوم هم حداقل 2 هفته وقت بذارین.اصلا نمی خوام اغراق کنم.

البته اشعار خیلی روان و قابل فهم هستند ولی موسیقی گروه به خاطر سبکش واقعا سنگین و گیرا هستش.

یکی از بهترین ترکهای Heaven Shall Burn رو هم برای دانلود گذاشتم که مربوط به آلبوم محشر iconoclast 2008 هستش به همراه لیریک و ترجمه همین آهنگ "فوق العاده".

--> آهنگ رو حتما دانلود کنین.
--> لیریک رو حتما بخونید.

دانلود ترک endzeit
endzeit
ششم

nothing, just nothing
هیچ چیز،انصافا که هیچ چیز
nothing will wipe this heart out
هیچ چیز توان از بین بردن این شجاعت رو نداره
and no one, just no one will break this frontline
و هیچ کس، انصافا هیچ کس نمی تونه این خط حمله رو درهم بشکونه
We are, we are, we are the fighting ones
ما..، ما..، ما افراد جنگجو ایم
We are, we are the, we are the final resistance
ما .. ، ما .. ، ما نهایت ایستادگی ایم

we're fighting to the last
تا آخرین لحظات می جنگیم
driven by your hate awoken us
نفرت مهارنشدنی خودت ما رو بیدار کرد
No long we surrender
پس هیچ علاقه ای به تسلیم شدن نداریم
a storm will break the silence
یک حمله می خواد سکوت رو بشکنه
this storm will break the silence
این حمله می خواد سکوت رو بشکنه

Nothing, just nothing, nothing will wipe this heart out
هیچ چیز، انصافا هیچ چیز ، هیچ چیز توان از بین بردن این شجاعت رو نداره
We are, we are the, we are the final resistance
ما.. ، ما.. ، ما نهایت ایستادگی ایم

this vengeance is justice and justice will be done
این انتقام عادلانست و عدالت می خواهد اجرا شود
your end is our triumph and the day will come
نابودی شما ; پیروزی ماست و این روز خواهد آمد
a reign of terror, an life of horror, nothing will remain
سلطنتی وحشت بار، زندگی ای مخوف ، هیچ چیز باقی نخواهد ماند
a promise to the fallen, we'll make them feel our pain
پیمانی با کشته شدگان، کاری می کنیم که رنجمان را احساس کنند
a promise to the felons, you'll never rise again
پیمانی با جنایتکاران، شما هرگز صعود نخواهید کرد


,we'll take it back
باید اینو پس بگیریم
we'll take it all back
باید همش رو پس بگیریم
,we'll take it back
باید اینو پس بگیریم
we'll take it all back
باید همش رو پس بگیریم

This vengeance is justice
این انتقام عادلانست
And justice will be done
و عدالت می خواهد انجام شود
Your hate has so betrayed us
کینه ورزی شماها داره خیلی به ما نمک به حرومی می کنه
Everyday we come
هر روز می آییم
A promise to the fallen
پیمانی با کشته شدگان
We make them feel our pain
کاری می کنیم که رنجمان را احساس کنند
A promise to the felons
پیمانی با جنایتکاران
You'll never rise again
شما هرگز صعود نخواهید کرد


Nothing, just nothing, nothing will wipe this heart out
هیچ چیز، انصافا هیچ چیز ، هیچ چیز توان از بین بردن این شجاعت رو نداره
And no one, just no one, no one will break this frontline
و هیچ کس، انصافا هیچ کس ، هیچ کس نمی تونه این خط حمله رو درهم بشکونه
We are, we are, we are the fighting ones
ما..، ما..، ما افراد جنگجو ایم
We are, we are the, we are the final resistance.
ما.. ، ما.. ، ما نهایت ایستادگی ایم
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

معرفی و مصاحبه با بند Qutin


سبک این بند melodic death هستش که تاثیراتی از thrash هم گرفته.

یک گروه ایرانی که کیفیت رو به آلبوم های موفق بین المللی رسونده و آلبومی فوق العاده رو بیرون داده که با آلبوم های موفق و پرطرفدار خارج از کشور برابری می کنه.

اسم این بند Qutin هستش.

این آلبوم حدودا یک ماه پیش بیرون اومد و خود من از اون موقع تا حالا بارها اونو گوش کردم و لذت بردم،چون وقتی می بینم همچین آلبومی با این سبک در کشور خودمون ساخته شده حس خیلی خوبی بهم دست می ده.

گروه های مطرح دنیا که آلبوماشون رو می تونن خیلی راحت در بیشتر کشورها پخش کنن و در کشورهای مختلف کنسرت های بزرگی بذارن، راه های زیادی برای شناخته شدن دارن و البته آلبوم هایی هم که می سازن با امکانات و استودیو های خیلی پیشرفته و هزینه های هنگفت هستش.

آلبومی که گروه Qutin به اسم rationalism بیرون داده; آلبومی هست که با توجه به امکانات موجود در ایران یک کار خارق العاده به حساب میاد،چون تمام کارهای این آلبوم توسط اعضای گروه انجام شده و توانستن کیفیت رو به استاندارد جهانی برسونن.

اگر از این سبک خوشتون میاد،قطعا یکی از بهترین آلبوم هایی که در این سبک گوش کردین همین آلبوم هستش.برای این آلبوم وقت زیادی گذاشته شده و زحمات بسیار زیادی کشیده شده تا همچین چیزی شده.

مصاحبه ای رو با پارسا رادمنش،نوازنده گیتارالکتریک بند Qutin انجام دادم تا توضیحات این آلبوم و بندشون رو از زبان خودش بشنوید.

در پایین یکی از ترک های این آلبوم هم برای دانلود گذاشتم به هراه لیریک همون ترک.

دوستانی که مایل به خرید این آلبوم هستند،در قسمت نظرات شماره یا e-mail خودشون رو بذارن تا بقیه مراحل انجام بشه (اگر می خواین شماره تون رو بنویسین نظر خصوصی بذارین).


دانلود ترک A Future Without Tomorrow


-- اگر از لینک بالا نتونستین دانلود کنین از این لینک استفاده کنین


لینک دوم


A Future without Tomorrow

Looking at my surrounding ditches
Like a shadow in the Darkness
I feel the Society's hatred
Of a slaughtered future

Walking in the crowd of silence
Abundance of idle thoughts in chaos
I look at a future without tomorrow
Which borns my existence

Flying to my future dreams
Some burnt parts of my past
Ruined are my futile fancies
And on fire is my humanity

Runs in my nightly insomnia
My unconscious burnt dreams
I look at my dried desert
which is burnt without light

Drowned rage of my existence
The battle of dream 'n the reality of life
The creation was just the reflection of light
And annihilation has been my only obtained

Finally I've reached my today
Quiet 'n full of vague complexes
I've accepted the meaning of naught
And burnt the futile future

I've accepted this void Space
And ruined the futile fancies
I've accepted this void Space
And ruined the futile Dreams

trane: قبل از همه چیز می خوام یک دلیل قانع کننده بیاری که این آلبومتون چرا اینقدر خوب شده !؟ به نظر خودت چی باعث شده که همچین چیزی از آب دراومده ؟

پارسا: اصلی ترین دلیل اینکه مخاطبها احساس می کنند این آلبوم از نظر کیفیت خوب شده به خاطر وسواس بیش از حد اعضای گروه بوده که حتی باعث شد ما چنتا آهنگ رو چندبار با سیستم های مختلف صدابرداری رکورد کنیم.وسواس بیش از حد و هدفی داشتیم که کیفیت رو، به کیفیت کارای بین المللی نزدیک کنیم و تنها در حد یک کار خونگی و ضعیف نمی خواستیم به کار نگاه کنیم و براش هدف داشتیم.و همه براش تلاش کردیم.مهمترین مسئله تلاش جدی اعضای گروه بود.

trane: در مورد بندتون، سبکتون ، اعضا و این آلبوم و هر چیزی که لازم می دونی توضیح بده ؟

پارسا: با یه درامر و بیسیست شروع کردیم با دوتا گیتاریست و اول وکال نداشتیم بعد یکسری تمرین تو استودیو انجام دادیم موقع رکورد آلبوم که رسید به علت اینکه درامرها نمی تونستن ترکهارو اجرا کنن تصمیم گرفتیم که برای مدتی درامر نداشته باشیم تا کار رکورد آلبوم تموم بشه و گرفتار مسائل بندی نباشیم.فعلا منم و آتیلا گیتارست و یه وکال هم پیدا کردیم که تونست ترکهارو بخونه به اسم مرتضی که فعلا سه نفریم و دنبال درامر هم هستیم که بتونه کارامون رو اجرا کنه.
سبکمون هم ملودیک دثی هست که تاثیراتی از ترش هم گرفته.

trane: طرح لیبل سی دی خیلی جالب بود. روی لیبل سی دی اسم فرقه ها یا بهتر بگم اسم فلسفه های فرقه های مختلف نوشته شده،از جمله anarchism ، marxism ، holism و .... ، و اسم آلبوم rationalism (فلسفه عقل گرایی) هستش.
اگه می شه بگو که چه رابطه ای بین اسم این آلبوم(rationalism) و طرح این سی دی وجود داره ؟

پارسا: روی طرح خود سی دی اسم تعداد زیادی از مکاتب فکری دنیا اومده.بیشتر فکرمون این بوده که نشون بدیم که انسانها در گردابی از افکار مختلف احاطه شدن و هرکسی یک طرز تفکری رو انتخاب می کنه که به نظرش درسته.عکس روی آلبوم هم انسانی رو نشون می ده که گرفتار افکار مختلف شده و داره سعی می کنه که از فکرش استفاده کنه تا راهی به سمت اون حقیقتی که فکر می کنه درسته پیدا کنه که شاید اون هم یک توهم باشه.

trane: در مورد پخش آلبوم برای دوستان توضیح بده،به نظرت روزی می شه که به یک همچین آلبوم کامل و بی نقصی با این موسیقی پرقدرت مجوز داده بشه ؟

پارسا: کلا پخشی وجود نداشته و بیشتر سعی کردیم بین بچه ها و دوستان و نزدیکامون پخش کنیم.ولی درکل چیزی به اسم پخشی که توی کل دنیا می شناسن نبوده.همه کارشو خودمون کردیم،دست به دست پخش شده و زیاد هم خوب نبوده.کلا تو ایران حمایت از موسیقی کمه،بیشتر از این جهت، و اینکه مجوز بخواد بگیره با این شرایط فعلی ایران بعیده.

trane: این اولین آلبومی بود که پخش کردین یا اینکه قبل از rationalism هم آلبومی پخش کرده بودین ؟

پارسا: قبلا یک دمو رکورد کرده بودیم که تو همین آلبوم دوباره رکوردش کردیم دوباره گذاشتیم به اسم doom in heaven که با یه وکال دیگه بود.اون رو به صورت یک دمو نزدیک به یک سال پیش دادیم که بتونیم فیدبک بچه هارو ببینیم و روی اینترنت گذاشتیمش و خیلی هم دانلود شد.بعدش تصمیم گرفتیم ترک هارو جمع کنیم که به صورت آلبوم ارائه بدیم.

trane: تا الان کنسرتی هم گذاشتین ؟ اگر نذاشتین تو فکرش هستین ؟

پارسا: سه تا اجرا داشتیم ، دوتا در یک دانشگاه خصوصی موسیقی به اسم کنسواتوار و یکی هم در جایی که تقریبا تعلیم خصوصی بود ، توی کنسواتوار که بودیم سعی کردیم ترکهای خودمون رو بزنیم که وسط کار جلومون رو گرفتن.با ترکهای خودمون که بعید می دونم بتونیم کنسرتی بذاریم چون آلبوم مجوز نداره.اون چنتا اجرایی هم که داشتیم ترکهای خودمون نبوده،بیشتر کارای راک و خیلی لایت تر بوده.

trane: استقبال مخاطب ها تا الان از این آلبوم چطوری بوده ؟

پارسا: استقبال مخاطب که هنوز زوده بخوایم نتیجه گیری کنیم ولی کسانی که تا الان از نزدیکان و دوستان گرفتن بیشتر خوششون اومده و ارتباط برقرار کردن.

trane: کیفیت آلبوم وصدا واقعا خیلی خوبه.از نظر استودیو و ضبط و میکس مشکلات زیاد بود یا این که همه چیز خوب پیش رفت ؟

پارسا: از لحاظ استودیو موقعی که شروع به کار کردیم چهار،پنج تا استودیو مختلف رفتیم و از نظر کیفیت صدا نتیجه ای نگرفتیم و پول زیادی هم باید خرج می کردیم.به همین دلیل تصمیم گرفتیم خودمون یکسری وسایل تهیه کنیم و تو خونه رکورد رو انجام بدیم.
اولین مشکلمون این بود که اون وسایل رو تهیه کنیم.وسایل رو که تهیه کردیم مشکل بعدی علمی بود که باید به دست می آوردیم برای رکورد و ضبط که اون هم کم کم به دست آوردیم و با هزارتا مشکل کار رو تو خونه رکورد کردیم و بحث بعدیش میکس و مستر بود که اون هم خودمون انجام دادیم و آلبوم رو جمع کردیم.تقریبا همه کارها تو خود بند انجام شده.

trane: خودت به عنوان نوازنده گیتارالکتریک این آلبوم، تکنیک آلبوم خودتون رو در چه سطحی می بینی ؟

پارسا: اون زمانی که آلبوم رو می ساختیم بیشتر تکنیک مد نظرمون نبوده و بیشتر مفهوم و زیبایی کار مد نظرمون بوده.شاید الان بخوایم کار جدیدی رو بسازیم از تکنیک بالاتری استفاده کنیم.ولی این آلبوم نه خیلی تکنیکیه و نه غیر تکنیکی ، در حد نرمالی هستش.

trane: ترک tide در حالی که شخصیت متفاوتی با بقیه آهنگها داره نقش یک پل ارتباطی قوی رو ایفا می کنه.گاهی حسی که در این ترک وجود داره ، در قسمتهایی از بقیه ترک ها هم احساس می شه،مثلا در قسمتهایی از ترک doom in heaven این تشابه احساسی رو می بینیم،یک حس دپرسیو،این حالت رو خودتون خواستین به وجود بیارین یا اینکه فقط برداشت من بوده ؟

پارسا: دقیقا، خودمون می خواستیم این حالت پیش بیاد.

trane: اشعار rationalism چه مضمونی داره ؟ تمام لیریک ها با یک هدف مشخص نوشته شدند یا اینکه شعر هر ترک بیانگر یک چیز متفاوت هستش ؟

پارسا: هر کدوم جداگانه یک مفهوم و یک مضمون جداگانه ای داره و درسته در کل به هم نزدیک هستش به خاطر اینکه یه نفر شعرهارو گفته ولی از هم جدا هستن.

trane: به نظرت در سبک متال می شه با لیریک فارسی به اندازه لیریک انگلیسی گیرایی به وجود آورد ؟ چرا در این آلبوم از اشعار فارسی استفاده نکردین،زبان فارسی با موسیقی متال خیلی ناهماهنگه و سخته یا اینکه سلیقه خودتون روی وکال انگلیش بود ؟

پارسا: از نظر ساختاری که زبان فارسی داره و هجاهای کشیده زبان فارسی یه جور ناهماهنگی بین سرعت موزیک متال و شعر فارسی وجود داره.شعر فارسی یک شعر کشیده است و اگر بخوایم روی سرعت بالای موزیک متال پیادش کنیم با گفتن یک بیت از شعر نصفی از آهنگ تموم می شه.ولی در انگلیسی می تونه خیلی شکسته شکسته و کوتاه بیان بشه ولی نشدنی نیست،فقط یک عده باید بشینن و روی این مسئله کار کنن.ولی من علاقه ای نداشتم این کارو بکنم.

trane: یکی از ترک ها کاور آهنگ spirit in black از slayer هست،با توجه به این که سبک آلبوم دث متال هستش چرا این آهنگ رو انتخاب کردی ؟ به خاطر علاقه به اسلیر و این آهنگش و تاثیراتش روی دث متال بوده یا این که به دلیل اینکه می خواستی با شعرش منظور خاصی رو برسونی ؟

پارسا: آلبوم ما چون به طور کامل دث متال خالص نیست نمی شه گفت چون دث متاله چرا آهنگی از اسلیر رو کاور کردیم.چون مقداری از تاثیرات ترش متال هم داره و این ترک از اسلیر خیلی به کارای این آلبوم نزدیک بود و همچنین به خاطر علاقه ای که از قدیم هم من و هم آتیلا به اسلیر داشتیم تصمیم گرفتیم این ترک رو کاور کنیم.البته این ترک تنها یک کاور نیست و یه جورایی تغییر پیدا کرده و ریتم ها جدیدتر و مدرن تر شده و می شه گفت این ترک به استایل گروهمون تنظیم و هماهنگ شده.

trane: نوازندگیت که جدا حرف نداره، به غیر از موسیقی در زمینه هنری دیگه ای هم فعالیت داری و در کل به چه هنرهایی علاقه مندی ؟

پارسا: به غیر از موسیقی کارهای گرافیکی انجام می دم وبه عکاسی هم خیلی علاقه دارم و نقاشیم هم بد نیست.

trane: در آخر اگر صحبتی یا حرف نگفته ای با مخاطبها وطرفدارای بندتون داری مطرح کن ؟

پارسا: فقط از کل جامعه موزیسین های متال و راکی که تو ایران کار می کنن می خوام که این موسیقی رو حمایت کنن.


سایت بند Qutin

forest of shadows


نزدیک به یک ماه بود که آپ نکرده بودم.اصلی ترین دلیلش قطع شدن اینترنت بود.یه مقدار هم سرم با آخرین بدبختیای سال 88 لعنتی گرم بود.آشغالترین سال زندگیم سال 85 بود و بعد از اون سال 88.مخصوصا ماه اسفندش که وقتی یادش می افتم دوباره خاطرات لعنتی اون ماه برام تداعی می شه.البته کثافت های سالهای 86،87 هم هیچ وقت یادم نمی ره.بگذریم .

می خوام دوباره کارمو با یه بند دووم متال شروع کنم.

Forest of shadows بدون شک یکی از بندهایی بود که برام نقش یک مُسَکِن قوی داشت.از اولین بندهای doom بود که باهاش آشنا شدم.به همین دلیل خاطرات زیادی باهاش دارم; خاطرات تلخ و روزمره ای که forest of shadows اونارو برام قابل تحمل می کرد.

موسیقی این گروه به طور شگفت آوری زیباست.اگر بخوام 5 تا از بهترین بندهای DOOM رو نام ببرم قطعا نام جاویدان forest of shadows یکی از اونهاست.اشعار forest of shadows فوق العاده عمیق و زیبا هستند.اشعاری که حاصل تجربیات و تفکرات Niclas Frohagen هستش.

برای هر کسی در موسیقی متال یک یا چند سبک جالب تر هستش،و در بین اشعار گروه های سبک مورد علاقه هرکسی نوع یا انواع خاصی از اشعار روبیشتر می پسنده،بعضی ها از خشونت،بعضی از اشعار اجتماعی و سیاسی و ... .

از بین اشعاری که من به شدت بهش علاقه دارم،اشعار forest of shadows هستش. گاهی مثل تعریف چیکده ای از یک زندگی می مونه،و اکثرا حالت رسیدن به انتهای زندگی رو داره.یک حالت کاملا تجربی که نه با گوش و نه با عقل و نه با قلب درک می شه.

الان که دارم این پستم رو می نویسم داره بارون بسیار زیبا و دلنشینی میاد و واقعا عجیبه که چرا خیلی از مواقع که صدای forest of shadows رو می شنوم هم زمان بارون می گیره،احساسمی کنم آسمون هم با آهنگهای این گروه گریه می کنه.

یکی از علایق من پدیده ی "مه" یا مه گرفتگی هستش.پدیده ای که در اثر سنگین شدن ابرها رخ می ده و ابرها به زمین نزدیک می شن و بیشتر در مناطق مرتفع و کوهستانی و جنگلی رخ می ده.وقتی که به آهنگهای forest of shadows گوش می کنم از لحظه اول یاد آسمون پربار و کره زمینی خالی از انسان و پر از مه می افتم.یه حس کاملا آشنا و بی نظیر.

اکثرا این گروه رو می شناسن.البته تا قبل از سال 2008 یکی از بهترین گروه های شناخته نشده بود،وقتی که سال 2008 آلبوم six waves of woe رو پخش کرد،نسبت به قبل خیلی شناخته شده تر شد چون آلبومش به عنوان بهترین آلبوم در سبک doom metal در سال 2008 انتخاب شد و نقدهای زیادی در موردش نوشتن که خوب یا بدش مهم نیست،چون هر چه قدر که از هر گروهی هر نوع نقدی نوشته بشه بیشتر شناخته می شه.و البته قبل از سال 2008 هم forest of shadows گروه کمی نبود و به نظرم از اول کارش بی نظیر بود و تجلی اش رو هم در آلبوم departure می شه دید.

یکی از نکات قوت گروه(از نظر من) اینه که از نظر نوازندگی گروه تکنیک بالایی نداره،ولی سرشار از احساس و هارمونی و فضاسازی و هرچیز دیگه ست.

اگر از من بپرسن که زیبایی چیه میگم که "زیبایی یعنی،زیبایی در عین سادگی"

اینکه در تعریف من از زیبایی، کلمه زیبایی رو دوباره تکرار می کنم و توصیفش نمی کنم چون زیبایی توصیف نشدنی هستش و به تعداد نظرات و سلیقه هازیبایی وجود داره، و این که می گم در عین سادگی به این دلیله که منطقم بهم می گه که هرچیزی که در عین زیبایی ساده تر باشه،زیباتر و در عین حال ارزش دوچندان داره.

در forest of shadows دقیقا این جمله صدق می کنه.من خیلی از گروه ها رو دیدم که زیبایی ها رو قربانی نوازندگی تکنیکی شون کردن،عموما اینطور گروها از نظر من حداکثر به اندازه تعداد انگشتان یک دست آهنگ زیبا دارن.

و البته منظورم این نیست که گروهی نداریم که هم تکنیک و هم زیبایی رو باهم به خوبی نداره.اصلا همچین برداشتی نکنین.البته این نکته هم باید در نظر گرفت که در موسیقی متال کلمه تکنیک مفهوم خیلی "کم گستره ای" نداره و اگر بخوایم که تکنیک یه گروه سبک doom رو برای مثال ارزیابی کنیم باید به تکنیکهای گیتار الکتریک و کیفیت صداش،گیتار باس،درام،تکنیکها و افکتهاو نحوه صدابرداری کیبورد،افکتها کیفیت افکت های درام و نوع صدایی که از درام گرفتن،تکنیکها و خلاقیت های استفاده شده در میکس،جا افتادگی صدای وکال و چندین نکته ریز و درشت دیگه توجه کنیم.پس نمی تونیم خیلی راحت بگیم چه گروهی در مجموع از نظر تکنیک در چه حدیه و forest of shadows فقط از نظر نوازندگی گیتارالکتریک کارخاصی انجام نمی ده،ولی اون ریتم و ملودی که forest of shadows از گیتار می گیره اون هم به این سادگی ، برخلاف چیزی که فکر می کنین اصلا چیز راحتی نیست.

بیوگرافی این گروه به زبان فارسی توی نت زیاده و خوشبختانه لازم به نوشتن بیوگرافی در این پست نیست و فقط در این حد بگم که یک گروه سوئدی هستش،اسم گروه به معنی "جنگل سایه ها" ست،در اصل یک بند یک نفره است که در مجموع حدودا با 7 یا 8 نفر تو آلبوماش کار کرده(یعنی همه آلبوماش تماما حاصل کار Niclas Frohagen نیست) ، در سال 1997 تشکیل شده و تا الان تعداد "آلبومهای رسمی این بند" 2 تا بوده یکی در 2004 و یکی در 2008 و تا قبل از اون چندین دمو و یک ep فوق العاده در سال 2001 پخش کرده.مضمون اشعار در مورد غم و اندوه های یک آدم شکست خورده یا افسرده ومصیبت هاست که به طور شاهکاری با طیعت گره خورده و عناصر طبیعت به وفور در اشعار forest of shadows استفاده می شه.

فکر کنم بیوگرافی مختصر و مفیدی بود.

--> لیریک و ترجمه ای که از forest of shadows گذاشتم،یکی از بهترین آهنگهایی بوده و هست که در doom متال شنیدم؛آهنگی به اسم sleeping death،یکی از برترین اشعاری که شنیدم و موسیقی ای عجیب و در کل یکی از بهترین آهنگهای مربوط به یکی از بهترین گروه های زندگیم که مغز و وجودم رو به کار می گیره. از نظر من این آهنگ و شعرش بیشتر از حدی ارزش داره که بخوایم با طلا بنویسیمش و از هر نظر تا ابد مثل یک دفترچه خاطرات برام باقی می مونه مثل یک میراث.

و چه روزهایی که زندگیم بدون رنگ بود و forest of shadows اونها رو برام زنده و رنگ آمیزی کرد.
Sleeping Death :
مرگ خفته

bleak silver streams
جویبارهای نقره ای غم افزا
the light of many a star
نور چندین ستاره
born from thrones in dark heaven
متولد شده از سلطنتی در سیاهی بهشت
and swept in the suns demise
و متمایل به مرگ خورشید
bleak silver streams
جویبارهای نقره ای غم افزا
the radiance of eternity
پرتوان درخشنده ی جاودانگی
paint the meadows in dismal shades
نقاشی کردن علفزارها در سایه های ملالت انگیز
as sleeping death seep thru the clouds
هنگامیکه مرگ خفته در سرتاسر ابرها تراوش می شود

i stand motionless and
بی حرکت می ایستم و
marvel with empty eyes
با چشمان پوچم حیرت زده می شوم
like a portrait of bliss forsaken
مثل به تصویر درآوردن دست کشیدن از خوشی ها
wearing the colors of loss
رنگهای زوال فرسوده می شوند
i stand motionless
بی حرکت می ایستم
like a grieving graveyard statue
مثل مجسمه غمگین یک قبرستان
and i drape my face with my bare hands
و صورتم را با دستان برهنه ام می پوشانم
as sleeping death seeps thru the clouds
هنگامیکه مرگ خفته در سرتاسر ابرها تراوش می شود
i felt a dying embrace
احساس می کنم مرگ را در آغوش گرفته ام
a soft breeze of weary winds
یک نسیم ملایم از منشاء بادهای بیزار
singing silent lamentations
علامتهای خاموش و بی صدای سوگواری
a prologue to a tragedy untold
مقدمه ای برای یک فاجعه آشکارنشده اند
clad in the cold breath of October
مزین شده با تنفس سرد ماه اکتبر
the stars fall from their thrones
ستاره ها از سلطنتشان سقوط می کنند
and my last gleam of hope fade away
و آخرین پرتوهای امید ضعیف ام نا پدید می شوند
in this crestfallen orchard
در این باغ سرافکندگی
where the final chapter lies written
جایی که آخرین فصل(کتاب) دروغ ها نوشته شده
dressed in a robe of shattered dreams
لباس رویاهای داغان شده ام را می پوشم
as the flower withers
زیرا گلها پژمرده شده اند
in this crestfallen orchard
در این باغ سرافکندگی
where fallen leaves lies dying
جایی که دست کشیدن از دروغ های زوال در حال از بین رفتن است
i kneel down in solitude
در تنهایی ام زانو می زنم
as sleeping death seeps thru the clouds
هنگامیکه مرگ خفته در سرتاسر ابرها تراوش می شود
i stare into the forever night
به سوی شب جاویدان خیره می شوم
and i travel beyond the fallen stars
و به ماوراء ستاره های سقوط کرده سفر می کنم
i sink into oblivions twilight dream
در رویای فراموش شده سپیده دم رسوخ می کنم
where my sleeping beauty
در جایی که زیبایی خفته است
lies sleeping with the dead
دروغها با مرگ خفته اند
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

نقد آلبوم 2010 burzum - belus


و دوباره دنیای بلک متال متحول شد.

بارزام یکی از قطب های بلک متال بوده و هست و آلبوم 2010 خودش رو در همین ماه پخش کرد،بعد از سالها سکوت دوباره کاری رو از بارزام شاهد هستیم که کلیشه ها رو "به زیبایی" شکسته و به درستی می شه گفت که این آلبوم شاهکار بارزام هست.

آخرین آلبوم بارزام در سال 1996 پخش شد که خود varg در خیلی از مراحل ضبط و پخش شرکت نداشته و درگیر کارای دادگاهیش بوده.اما این آلبوم ،نتیجه حدود 13 سال تفکر و تکامل عقاید varg هستش و حاصلش هم دیدیم.

این آلبوم شامل 8 ترک هستش.

اولین چیزی که نظر آدم رو جلب می کنه،کیفیت ضبط این آلبوم هست که مثل همیشه زیرزمینی بودن خودش رو به رخ می کشه.

از نظر موسیقی تحول های چشمگیر و کلیشه شکنی های ناب رو می بینیم.آهنگها خیلی گیتار محور (گیتار الکتریک) شدند و یک خلاقیتی که varg به اجرا در آورده و کاملا موفق بوده اینه که گیتار لید جای گیتار ریتم رو گرفته یا به عبارت دیگه گیتار لید هست که داره کار گیتار ریتم رو انجام می ده ودر بک گراند گیتار ریتم رو با کمترین صدا می شنویم و روی اون صدای گیتار باس رو به "وضوح" می شنویم،به این می گن یک خلاقیت در یک سبک که بارزام همیشه ابداع گر طرح های "جدید" و "موفق" در بلک متال بوده،همین دپرسیو بلک متالی که ما داریم گوش می کنیم حاصل کلیشه شکنی های مردی به نام Varg Vekernes هستش که باز هم در این آلبوم مسیر بلک متال رو عوض کرد و نوآوری رو در زمینه بلک متال به گوش مخاطب فهموند.

اشعاری زیبا و طبیعت گرایانه،موسیقی جدید و عجیب حیرت آور باهم گره خوردند و شاهکار آفریدند.از همین الان که اوایل سال 2010 هستیم با قاطعیت می گم که (حداقل) تا یکی دو سال دیگه در سبک بلک متال همچین آلبومی رو شاهد نخواهیم بود.

از دیگر مشخصه ها نوازندگی گیتار لید رو به سبک بلک متال در بیشتر آهنگها می بینیم که این هم یک تحول بسیار بزرگ و واقعا ارزشمند هستش.در خیلی از موارد آهنگ در محور ریتم خالص گیتار باس می چرخه و حتی لید گیتار هم به بک گراند رفته .که این یک کار بسیار بزرگ و یک کلیشه شکنی عالی هست که خیلی خوب از آب دراومده.این جور خلاقیت به خرج دادن ها کار اصلا ساده ای نیست و همیشه همونی نمی شه که سازنده می خواد،ولی در این آلبوم کاملا موفق بوده.

هر 8 ترک این آلبوم با هم فرق دارن ولی "یک حس عجیبی" در هر 8 ترک آلبوم وجود داره و این یعنی "تمرکز احساسات و تفاوت در زیبایی ها"،این آلبوم با عشق ساخته شده.واقعا این رو نمی شه توضیح داد فقط باید گوش کنین،انگار که تمام این آهنگها در یک لحظه ساخته شده اند که یک حس مشابه و در عین حال متفاوت باهم دارن.عالیه.

تا به الان بارزام رو به عنوان یک از بهترین ها وبزرگترین بندهای بلک متال قبول داشتم ولی با شنیدن آلبوم 2010 این گروه "اعتقاد" پیدا کردم که چراغ راهنمای بلک متال بند "تکنفره" بارزام است.بارزام هستش که مسیر بلک متال رو نمایان و تعیین می کنه.


ترک اول :

Leukes renkespill

مقدمه این آلبوم هستش که 32 ثانیه هست و صدای ضربه یک شی فلزی به یک جای سفت مثل کاشی زمین شنیده می شه و در این 32 ثانیه تکرار می شه.

ترک دوم :

Belus doed

با یک گیتار لید سریع شروع می شه و بعد از چند ثانیه گیتار ریتم ، ریتم خودش رو شروع می کنه و گیتار باس داره ریتم گیتار ریتم رو می زنه ولی باصدای رو و کاملا واضح و بعد وکال شروع به خوندن می کنه و به اواسط آهنگ که می رسیم گیتار لید ریتم خودش رو عوض می کنه و بعد دوباره به ریتم خودش بر می گرده.

ترک سوم :

Glemselens elv

از ثانیه آغازین خلاقیت رو شاهد هستیم که درام،گیتار لید و گیتار ریتم به بک گراند رفتن و گیتار باس داره روی همه می زنه که واقعا زیبا دراومده و بعد از چند ثانیه به ناگاه آهنگ جان به خود می گیره و همه اجزا سمفونی بلک متالی نوین رو به اجرا در می آرن و وکال هم همراه با یک صدای صاف که کم شنیده می شه وارد داستان می شه و گیتارلید و گیتارباس باهم رو می زنن و تا دقیقه 7 چند بار ریتم عوض می شه و به حالت خودش برمی گرده.به دقیقه 7 که می رسیم ریتم به کل عوض می شه همه اجزا مسیر خودشون رو تغییر می دن و کمی بعد شاهد دو گیتارلید،یکی در بک گراند و یکی روی کا هستیم درحالی که گیتار ریتم هم صداش شنیده می شه و این شاهکار باز هم تغییرات دیگه ای می کنه و این آهنگ 11:35 دقیقه ای به پایان می رسه.

ترک چهارم :

Kaimadalthas nedstigning

با یک درام سریع شروع می شه و خبری از گیتارلید نیست و صدای گیتار ریتم و باس شنیده می شه در ثانیه 35 وکال روی همون ریتم می خونه و در دقیقه 1 لحظه ای گیتار ریتم قطع می شه و ریتم درام آروم می شه و صدای صاف وکال چند کلمه می گه و گیتار لید جای گیتار ریتم رو می گیره و دوباره ریتم مثل فبل می شه و این تعویض چندبار انجام می شه و هنگامی که به دقیقه 3:18 می رسیم شاهد چه چیزی هستیم ؟
به ناگاه گیتار لید شروع به تراوش زیبایی می کند و ذهن آدم رو یاد یه جنگل روشن و زیبا می اندازه مثل همون جنگلی که بر روی عکس کاور این آلبوم وجود داره و این یعنی شاهکار.

ترک پنجم :

Sverddans

یک ریتم سریع شروع می شه و وکال باهاش شروع به خوندن می کنه و تغیر ریتم های کوتاه و ناگهانی رو می بینیم تا به دقیقه 1:04 می رسیم که دیگه به طور کاملا علنی خلاقیت نوازندگی کیتار لید بلک متال رو می شنویم و تا نزدیکای آخر آهنگ گیتار لید می زنه و در آخر آهنگ یه ریتم جدید به خودش می گیره و بعد این آهنگ با زمان 2:23 تموم می شه.کاملا مشخصه که این آهنگ بر روی گیتارلید داره تاکید می کنه.

ترک ششم :

Keliohesten

با یک ریتم نسبتا حماسی شروع می شه و بعد بقیه اجزا بهش می پیوندند و نکته جالب اینه که گیتار لید کمی به بک گراند ملحق شده و در این آهنگ گیتارریتم هستش که به خود نمایی می پردازه و یه تصویر قلعه یا یه صحنه جنگ رو در ذهن تداعی می کنه که خیلی هنرمندانه ساخته شده نسبت به بقیه آهنگها کلیشه شکنی کمتری رو شاهد هستیم.می شه این آهنگ رو به چهار قسمت تقسیم کرد که قسمتهای زوج با زوج و فرد با فرد با هم یکی هستند و بیشتر بلک متال حقیقی و سرعتی کلیشه ای رو دنبال می کنن ولی با کلیشه های جدید.

ترک هفتم :

Morgenroede

این آهنگ توصیف نشدنیه،عجیبه،عجیبه،واقعا عجیبه،ببخشید

ترک هشتم :

Belus tilbakekomst

یک ریتم فوق العاده،در حد و اندازه بلک متال،یک گیتار ریتم یکسره که هر چند ثنایه یکبار گیتارریتم دیگه ای بهش جون می بخشه ،درام با حس می زنه،و گاهی این اجزا باهم به آرامی خاموش می شن و دوباره اوج می گیرن،در اواسط آهنگ گیتار لید شروع می کنه و در اصل همون گیتار ریتم یکسره ای هستش که به گیتار لید تبدیل می شه و باز هم تغییراتی در این جابه جایی ها صورت می گیره و این آهنگ یک مسیر معین رو دنبال می کنه و یک آهنگ بی کلام هستش.

--> بیشتر موسیقی نوین این آلبوم رو مورد نقد قرار دادم،چون که تغییرات اساسی رو در موسیقی شگرف این آلبوم شاهد هستیم و در مورد اشعار این آلبوم باید بگم که تماما به زبان نروژی هستن و یک تم کلی طبیعت گرایانه بسیار زیبا درش به چشم می خوره.که گاهی با تاریکی و گاهی با مسائل دینی پیوند داده شده. نصفی از کلمات حتی نروژی هم نیستند و واقعا این زبان خیلی مشکل و نا آشنا هستش، لیریک یکی از ترک های جاویدان این آلبوم رو که ترجمه کردم می ذارم.


Morgenrøde
صبح قرمز
Første vårens søndagsmorgen

اول بهار ، صبح یکشنبه
kan vi igjen se den skare.
ما دوباره می توانیم جمعیت را ببینیم.
Er endelig slutt på sorgen,
آیا این پایان نهایی غم است،
over åker løper hare.
خرگوش در پیش زمینه در حال اجرا است
På det høyeste fjell i øst
در بالاترین کوه در شرق
kan du se solen den røde.
شما می توانید خورشید قرمز را ببینید.
Du kan se, og nyte den trøst,
شما می توانید مراجعه کنید و از راحتی لذت ببرید،
fra varden se jorden føde.
از چراغ دریایی برای دیدن زمین استفاده کن.
Solen har fått sin kraft tilbake.
خورشید را به قدرتش بازگرداندم.

Eikeånden er født påny.
Eikeånden دوباره متولد شده است.
Solen har fått sin makt tilbake.
خورشید را به قدرتش بازگرداندم.
Sommeren har kommet.
تابستان شروع شده است.
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

Swallow the Sun


Swallow the sun یک بند فوق العاده DOOM metal هستش.اشعاری درون گرا و در عین حال واضح و کم نظیر.سبک گروه melodic death doom metal هست.از جمله گروه های سبک دووم هستش که گیتار تکنیکی داره.صدای وکال توصیف نشدنی که با ریتم آهنگ همخوانی عالی داره.""بعضی"" از آهنگهای گروه خیلی به funeral doom نزدیک می شه. تم اشعار اغلب در مورد ناامیدی و مرگ و زوال هستش.

این گروه چند سالی هست که نسبت به قبل خیلی شناخته شده تر شده.و این هم به دلیل آلبوم های موفق و حیرت آورشه.

واقعا برام سخته بخوام این گروه رو توصیف کنم.تجسمی واضح.

Swallow the sun در سال 2000 در فنلاند تشکیل شد.اعضای گروه به این گونه بود :

Juha Raivio - Guitars

Mikko Kotamäki – Vocals

Matti Honkonen – Bass

Markus Jämsen – Guitars

Aleksi Munter – Keyboards

Pasi Pasanen – Drums

در همین سالی هم که پشت سر گذاشتیم درامر گروه عوض شد و Kai Hahto به جاش اومد و نوازندگی درام رو به عهده گرفت.لیبل گروه Spinefarm Records هستش.

دیسکوگرافی :

Out Of This Gloomy Light Demo-2003

The Morning Never Came Full-length-2003

Forgive Her... Single-2005

Ghosts of Loss Full-length-2005

Don't Fall Asleep (Horror Pt. 2) Single-2007

Hope Full-length-2007

Plague of Butterflies EP-2008

New Moon Single-2009

New Moon Full-length-2009

اگر این پستم کوتاهه به این خاطره که نمی خوام فکرتون زیاد مشغول بشه.فقط آهنگی رو که ترجمش رو گذاشتم با ترجمش گوش کنین می فهمین .می خوام روی این آهنگ تمرکز کنین.یک آهنگ عجیب زیبا هم از نظر موسیقی و هم از نظر شعر،وقتی به نکات تاکیدی می رسه آهنگ غوغا می شه و غیر قابل توصیف.لینک دانلود این آهنگ هم گذاشتم 9 مگ بیشتر نیست،با dial up هم یک ربع بیشتر طول نمی کشه.
نباید خوابت ببره

Don't fall asleep
نباید خوابت ببره
To the weeping of the birds
در برابر گریه پرندگان
Don't fall asleep
نباید خوابت ببره
In this room of the fallen
در این اتاق ویران شده
Don't fall asleep
نباید خوابت ببره
To the breathing of the walls
در برابر تنفس دیوارها
Don't fall asleep
نباید خوابت ببره
In this room of loss
در این اتاق زوال
Don't fall asleep
نباید خوابت ببره
In the arms of dead air
در آغوش هوای مرده
Don't fall asleep
نباید خوابت ببره
In this symphony of the damned
در این سمفونی جهنمی
"Time stands still in this chamber of pain
هنوز زمان ایستادن در این محفظه رنج
The clock stops and the horror comes
ساعت می ایستد و وحشت می آید
The children cry and weep
کودکان گریه و زاری می کنند
In this room of the unforgiven
در این اتاق نابخشودنی
Lie down because you'll never leave
استراحت کن چون که هرگز نتونستی رها بشی
Lie down because you'll never leave
استراحت کن چون که هرگز نتونستی رها بشی
Lie down because you'll never leave
استراحت کن چون که هرگز نتونستی رها بشی

Lie down, but don't fall asleep"
استراحت کن، اما نباید خوابت ببره
The signs show slowly with the dark
نشانه ها به آرامی نمایان می شوند همراه با تاریکی
They glow brighter as the shadows grow deeper
آنها روشنتر درخشیدند هنگامی که سایه ها عمیقتر روییدند
Blood marks on the walls and the ceiling and on the floor and the doors, oh how they flow!
نقاط خون روی زمین و در و دیوار ،آه آنها چگونه لبریز شدند
Little voices like the whining of the birds
صداهای کمی مثل ناله های پرندگانAs the closet door opens
هنگامی که در_ انزوا باز می شودI still can hear them screaming
هنوز می تونم بشنوم جیغ هایشان را
And the shape... Is it me on the piano?
و تصور کن...آیا این من هستم پیش پیانو ؟
Playing the symphony of the damned
نواختن سمفونی جهنمی
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

Void Of Silence - war - Peace

The sun never sets where our flag flies high
Victory is simple as it shines up in the sky

We'll hang 'em high as we hail new glory
So raise the flag once more
And remind us what we're fighting for
As our blood and loyalty reign

Reign forever more
Reign forever more

Victory! for the ashes that we left behind
Victory! for the sake of those who fought and died
Victory! for our freedom 'til the end of time
Victory! you'll soon hear our battle cry karnix

All hail new glory
All hail new glory

Krieg!
Krieg!
Krieg!
Krieg!

We'll always have our hearts and that they can't take
We'll always have our heads to know what's at stake
We'll always have our pride and not know disgrace
We'll stand against the world and never hid our face
از ترجمه لیریک بالا معذورم،ببخشید; شاید یه روز ترجمش رو گذاشتم.این یک آهنگ و لیریک معمولی نیست.لیریک آهنگ Victory از Void Of Silence بود.یک شاهکار موسیقی.شاهکار به تمام معنا.

سالهای ساله که Void Of Silence در مورد جنگ جهانی و جنگ خونده و وقتی بعضی ها به این گروه مقدس گوش میدن فکر می کنن داره در مورد مسائل سطح پایین و انسانی می خونه و دچار "افسردگی بی جهت" می شن.

بله Void Of Silence رو میشه بزرگترین خلقت جهان از روز اول تا به امروز نام گذاری کرد.

Void Of Silence آدم رو در عمیق ترین فکرها غرق می کنه .

می دونید که اشعار در ادبیات از دید اندیشه به قسمت های مختلفی تقسیم می شه که یکی از اون ها اشعار "جهانی" هستش که مشکلات فرای بشری رو بیان می کنه،که بالاترین مرتبه این اشعار اون دسته ای هستند که در مورد "صلح" سروده می شن.چیزی که بشر بویی ازش نبرد و نخواهد برد.چیزی که حماقت انسان ها رو به بهترین شکل نشون می ده.اهداف کاملا پوچ انسان رو به راحت ترین شکل ممکن نشون می ده.وقتی که آدم فکر می کنه چقدر آدم در جنگ جهانی سر "هیچ" تاکید می کنم سر "هیچ" مردن واقعا بر انسان بودن خودش تاسف می خوره و از طرفی هم می گه همچین آدمایی چرا دست به این حماقت های بزرگی زدن که اسمش رو "جنگ" می ذارن.و از طرف دیگه شاید حق همچین آدمهایی بوده که به همچین سرنوشت هایی دچار بشن.ولی واقعا همچین چیزی بوده ؟

واقعا واقعیت باید اینقدر تلخ باشه ؟

واقعا حق انسان چیه ؟

سرنوشت بشر به کجا می ره ؟

سرنوشت بشر،سرنوشت جهان رو داره به کجا می بره ؟

به غیر از زوال چیز دیگه ای انتظار انسان رو می کشه ؟ نسل حیوانات یکی یکی داره منقرض می شه،یخ های قطبی تا چند ده سال دیگه از بین می ره،هوای کره زمین هر روز کثیف تر می شه،آب دریا ها به همین ترتیب و موجودات آبزی هم در تعدادهای چند هزارتایی دارن از بین می رن،درختان و جنگل ها هم که روز به روز از مساحتشون کم می شه،وقتی یخ های دو قطب شمال و جنوب ذوب بشه;کره ی زمین تمام اشعات مضر کهکشانی و خورشیدی رو به خودش جذب می کنه،اگر انسان تا اون موقع که خیلی هم دور نیست جنگ جهانی راه نندازه و از این وحشی تر نشه تا اون موقع بر اثر سرطان و مریضی های دیگه نابود می شه،این وسط دیگه مواد غذایی نمونده،تمام آبها به اسید تبدیل شدن و دیگه هوایی هم برای تنفس نیست....

و هزاران مشکل دیگه که اگر ما دلمون رو به هیچ خوش کنیم و بگیم تا اون موقع انسان بر اثر جنگ منقرض نمی شه بر اثر "وجود انسان" می میره،چون انسان یعنی تخریب.

لیاقت انسان همینه.امیدوارم اون روز رو نبینم و تا اون موقع هزاران کفن پوسانده باشم.

اینها همه چیزهایی هستند که با صلح حل می شدن یا حداقل به تاخیر میفتادن ولی انسان از چیزی به اسم صلح نمی تونه چیزی بفهمه چون وجودش مملو از "تناقض" هستش.این تناقض وجودی رو Void Of Silence فقط با اسم آلبوم human antithesis و آهنگی به همین اسم برای بشر نمایان می کنه.

از روز اول وجود انسان تا به الان بزرگترین حرف ها رو در دنیا گروهی به اسم Void Of Silence زد.و می دونم که تا ابد همچین حرف هایی رو نمی شه از جایی شنید.قوی ترین موسیقی جهان به دستان ivan zara و Ricardo conforti در گروهی به اسم Void Of Silence در سبک DOOM metal ساخته شد.بزرگترین آثار هنری دنیا آهنگ های Void Of Silence هستند.و والاترین مقام رو Void Of Silence در تمام زمینه ها داره.

اینها نظر شخصی من هستند و چیزی نیست که تنها از روی احساسات بگم.


نمونه هایی از حرف های مافوق ستایشی به نام Void Of Silence،بزرگترین حرفهای گفته شده توسط بشر :
You can pray to God
تو می تونی خدا رو عبادت کنی
You can pray to Allah
تو می تونی الله رو عبادت کنی
You can pray to whomever
تو می تونی هرکسی رو عبادت کنی
He will not hear you
او تو را نخواهد شنید
your empty prayers
دعاهای پوچ تو
you embarrass yourself
تو خودت را دستپاچه کردی
like some infected junkie
مثل بعضی شیره ای(معتاد) های آلوده شده
you're searching for a fix.
دنبال یک مواد مخدر می گردی

Your God is a needle
خدای تو یک سوزن تزریق است
Your God is rusted razor
خدای تو یک تیغ زنگ زده است
the filth in your blood
چرکی در خون تو
the filth in your vein
چرکی در رگ تو


They say there is nothing left in this world worth fighting for, nothing left in this world worth dying for...
آنها گفتند هیچ چیز در این دنیا ارزش جنگیدن رو نداره برای،هیچ چیز در این دنیا ارزش مردن رو نداره برای....
This is a lie.
این یک دروغه.
There is so much to fight for, so much to die for.
خیلی ها جنگیدند برای،خیلی ها مردند برای
There is one true enemy in this world.
یک دشمن واقعی در این جهان هست.
Do i need to say it ?
آیا لزوم داره این رو بگم ؟
Do I need to stain the air with it’s name?
آیا لزوم داره هوا رو با این اسم آلوده کنم ؟
Or to soil the page?
یا صفحه رو لکه دار کنم ؟


I ask, what price the martyred man?
سوال من،ارزش یک مرد شهید چقدره


I ask a simple question.
یک سوال ساده می پرسم.
Who shall stand and who shall fall?
چه کسی باید بایستد و چه کسی باید سقوط کند ؟
Whose deeds shall become song,
کردارهای چه کسی باید به آواز تبدیل شود ؟
and whose words shall become law?
و کلمات چه کسی باید به قانون تبدیل شود ؟
کلمات مقدس بالا قسمت هایی مربوط به آهنگ human antithesis از آلبوم human antithesis از مافوق ستایش،Void Of Silence بود.خواهش می کنم که همونطور که برای مهمترین کارای زندگیتون وقت میذارین،برای این کلمات وقت بذارین و فکر کنین.

فکر کنین که انسان چی بود،الان چی شده و چه خواهد شد.جنگ جهانی(اول و مخصوصا دوم) چی بود و چه حاصلی داشت و میلیون ها انسانی که مردند سر "چه چیزی" مردند و چه رقمی رو برابر با حماقت انسان می شه مساوی دونست.

و Void Of Silence وجود انسان رو آشکار کرد و برای صلح خوند.
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

TRIVIUM


همه و همه و همه می دانید و می دانیم که سبک متال اول از راک شروع شد و بعدش که دیگه به طور کامل از راک جدا شد با thrash metal و heavy metal آغاز شد.اگر متالر هستیم دیگه سلیقمون تو این یه زمینه نباید دخالت کنه چون اصل متال heavy و thrash هستش.اگر طرفدار دووم،بلک،دث،پراگرسیو یا هر چیز دیگه ای هستید نباید دو سبک هوی و ترش رو فراموش کنید.

معمولا بیشتر وبلاگها وقتی می خوان این دو سبک رو معرفی کنن،با قدیمی های این دو سبک شروع می کنن مثل metallica,iron maiden,megadeth,sepultra که البته این کار غلطی نیست ولی یه کم خسته کننده شده.من خودم تا حالا انواع و اقسام بیوگرافی های iron maiden رو خوندم البته هنوز سیر نشدم.و هستن گروه هایی که جدید باشن ولی کارشون عالی باشه.

این بار می خوام در مورد یکی از گروه های ترش متال بنویسم. درعین حال که یه گروه جدیده یکی از بهترین های این سبک هستش و باز هم نکته جالب این که از این گروه تو وبلاگای فارسی چیزی تا حالا ندیدم.نمی دونم چرا اینطوریه.از گروه هایی مثل gorgoroth تا جا داشته نوشتن ولی از گروه هایی مثل mastodon و trivium و paradise lost هیچ خبری نیست.خیلی جالبه.

ترش متال همواره یکی از سبکهای مورد علاقم بوده و هست.

اسم این گروه TRIVIUM هستش.TRIVIUM به معنی علوم سه گانه هستش که راهیست برای ورود به مدرسه الهیات و کشیش شدن.سبک گروه تلفیقی از thrash metal و metalcore هستش.بدون شک یکی از گروههایی بوده که توی ترش متال برام از متالیکا کمتر نبوده.موسیقی این گروه رو می شه مجموعه ای از نقاط قوت ترش متال دونست.یا به عبارت دیگه تمام زیبایی های ترش متال توی آهنگهای این گروه وجود داره.تنها نقطه ضعف گروه درامر گروه بود که اون هم در سال 2009 از گروه بیرون کردن و یه درامر جدید به جاش آوردن.برای من هم همیشه سوال بود که آهنگای به این زیبایی و تکنیکی چرا یه همچین درام ساده و گاهی یکنواختی داره که این مشکل هم حل شد.البته باید بگم که توی آهنگای گروه این موضوع آنچنان حس نمی شد ولی برای من سوال بود.یکی دیگه از نکات جالب یا قوت گروه این هستش که از اولین آلبومش تا آخرین آلبومش تک تک آهنگاش زیبا بوده و تا حالا چیزی به اسم آهنگ بد نساخته که این موضوع برای من خیلی مهمه.خیلی از گروه ها هستن که بعد از دادن چندتا دمو و آلبوم خودشون رو جمع و جور می کنن ولی TRIVIUM از اول تا اکنون کارش خوب و عالی بوده و این نشون می ده که این گروه از اول سواد و علم ساخت آهنگهای بی نظیر رو داشته و اینطور نبوده که با تشکیل دادن گروه و در سیر تکاملی گروه افراد گروه به تکامل برسن.یعنی در یه حد بالای استاندارد بودن و در ادامه به تکامل رسیدن نه اینکه گروه رو تشکیل بدن و به جای اینکه خودشون گروه رو بسازن ، گروه اونا رو بسازه.این خیلی مهمه.

TRIVIUM درسال 2000 در اورلاندو واقع در ایالت فلوریدا آمریکا تشکیل شد.لیبل این گروه roadrunner هستش و تا 2009 (قبل از عوض شدن درامر) اعضای گروه اینگونه بوده :

Matt heafy=vocals,guitar

Corey beaulieu=guitar,vocals

Paolo gregoletto=bass,back vocals

Travis smith=drums

درامر جدیدی هم که تو گروه اومده nick augusto نام داره.

Matt heafy گیتاریست و یکی از وکال های گروه مرد اول گروه هستش.یکی از بهترین نوازنده هایی بوده که تا حالا دیدم و یکی از خوش سلیقه ترین ها.matt heafy طرفدار شدید گروه متالیکا هستش و با کرک همت دوست هست و در خیلی از کنسرت ها آهنگای متالیکا رو کاور می کنه و تو یه کنسرت هم master of puppets از متالیکا رو کاور می کنه.همچنین به گروه های mayhem و iron maiden علاقه داره.چه جالب.

Matt heafy در سال 1993 تو یک گروه تکنیکال دث متال و در سال 1998 در یک گروه بلک متال به اسم های mindscar و capharnaum فعالیت داشته.matt heafy یک نوازنده ی گیتارالکتریک حرفه ای هستش و توی کنسرتها هم همیشه تمیز می زنه و از گیتارهای DEAN استفاده می کنه.بیشتراز مدل های razorback و MLknight استفاده می کنه.



Discography :


Trivium- ep 2003

Ember to inferno-2003

Ascendancy-album 2005

The crusade-album 2006

Shogun-album 2008


البته در این بین حدود 14 تا single هم بیرون می ده که یکیش هم تو سال 2009 بود.
مضمون و تم اشعار گروه اغلب در مورد خشم و نفرت هستش که یکی از تم های مورد علاقه ی منه که این اشعار با موسیقی سرشار از انرژی و تحرک TRIVIUM به اوج خودش می رسه.می تونم بگم شاید تاثیرگذار ترین ترش متالی که گوش کردم و خیلی براش ارزش قائلم این گروه هستش.اگر این گروه رو نمی شناسید حتما آهنگاش رو گوش کنین. اگر بخوام آلبومی رو بهتون پیشنهاد کنم ، آلبوم Ascendancy-2005 و آلبوم shogun-2008 رو پیشنهاد می کنم.البته آلبوم Ember to inferno هم عالیه.همونطور که گفتم همه آهنگای این گروه در سبک خودش عالی هستند.

یک ترجمه لیریک هم می ذارم که یکی از بهترین آهنگای آلبوم 2005 هستش.البته تو این آهنگ حرف اصلیش در مورد خشم یا نفرت نیست با اینکه داره خشم و نفرتش رو بروز می ده ولی چون یک آهنگ فوق العادس ترجمش کردم.یک آهنگ استثنایی.

لینک دانلود این آهنگ(like light to the flies)



Like Light To The Flies
مثل تابش نوری به مگس

Behold our beloved revels
عیاشی های مورد علاقه مان را ببین
In tragedy (in tragedy)
در مصیبت (در مصیبت)
Self-denying avarice for bloodshed
طمع انکار کردن نفس خود برای خونریزی
Behold hypocrite
آدم دو رو را ببین
Those who run will be burned
آنان که می دوند می خواستند بسوزند
Those who run will be burned
آنان که می دوند می خواستند بسوزند
Those who run will be burned
آنان که می دوند می خواستند بسوزند
Those who run will be burned
آنان که می دوند می خواستند بسوزن
دDevoutly wished for blinded eyes
از روی تقوی آرزو داشتند برای چشمان نابینا
This tragedy's like light to the flies
این مصیبت مثل تابش نوری به مگس می مونه
This seems to suit you better
ظاهرا این برای بهبودی تو مناسب تره
Bleeding out the eyes
خارج شدن خون چشمان
Hope's left in chain suspension
امیدها از زنجیر آویزان نجات چیدا می کنند
Holding onto lies, to make the truth
اتصالی به دروغها،برای رسیدن به حقیقت

Behold our beloved revels
عیاشی های مورد علاقه مان را ببین
In tragedy (in tragedy)
در مصیبت (در مصیبت)
Self-denying avarice for bloodshed
طمع انکار کردن نفس خود برای خونریزی
Behold hypocrite
آدم دو رو رو ببین

Those who run will be burned
آنان که می دوند می خواستند بسوزند
Those who run will be burned
آنان که می دوند می خواستند بسوزند
Those who run will be burned
آنان که می دوند می خواستند بسوزن
دThose who run will be burned
آنان که می دوند می خواستند بسوزند
Devoutly wished for blinded eyes
از روی تقوی آرزو داشتند برای چشمان نابینا
This tragedy's like light to the flies
این مصیبت مثل تابش نوری به مگس می مونه
This seems to suit you better
ظاهرا این برای بهبودی تو مناسب تره
Bleeding out the eyes
خارج شدن خون چشمان
Hope's left in chain suspension
امیدها از زنجیر آویزان نجات چیدا می کنند
Holding onto lies, to make the truth
اتصالی به دروغها،برای رسیدن به حقیقت
Devoutly wished for blinded eyes
از روی تقوی آرزو داشتند برای چشمان نابینا
This tragedy's like light to the flies
این مصیبت مثل تابش نوری به مگس می مونه
This seems to suit you better
ظاهرا این برای بهبودی تو مناسب تره
Bleeding out the eyes
خارج شدن خون چشمان
Hope's left in chain suspension
امیدها از زنجیر آویزان نجات چیدا می کنند
Holding onto lies, to make the truth
اتصالی به دروغها،برای رسیدن به حقیقت

This seems to suit you better
ظاهرا این برای بهبودی تو مناسب تره
Bleeding out the eyes
خارج شدن خون چشمان
Hope's left in chain suspension
امیدها از زنجیر آویزان نجات چیدا می کنند
Holding onto lies, to make the truth
اتصالی به دروغها،برای رسیدن به حقیقت
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

zaraza

خیلی وقته که سبک funeral doom داره رو به فراموشی می ره.گرچه قبلاهم جای خودش رو تو وبلاگای فارسی پیدا نکرده بود.درباره یکی از بزرگترین،ناشناخته ترین،قدیمی ترین و بهترین بندهای این سبک می نویسم.

اسم این گروه zaraza است. zaraza یک لغت صربستانی به معنی "بیماری" هستش.سبک این گروه ترکیب فوق العاده ای از industrial و funeral doom است.مفهوم و مضمون اشعار این گروه در مورد افسردگی های "خاص"،روزمرگی زندگی و مرگ هستش.یک DOOM متال کامل.

تا الان همیشه در مورد خیلی از گروه ها وقتی که نوشتم سعی کردم ریز و درشت هر گروه رو بگم و حتی برای چنتا از پست هام یک روز کامل وقت گذاشتم.ولی متاسفانه تو کشور ما با سلیقه های سطح پایین ما،هر چی از گروه های بهتر بنویسی و هرچی بیشتر و کامل تر بنویسی،مخاطب کمتر وقت می ذاره و اول میشمره چند خط نوشتی اگه از 5 خط بیشتر بود بی خیال می شه.البته من هم نمی خوام دروغ بگم چون در این بین همیشه بودن و هستن کسایی که به آدم انرژی بدن و برای خوندن پستهای طولانیم وقت بذارن.من هم به عشق اونا می نویسم.

و واقعا از وقتی که این وبلاگ رو درست کردم تا حالا با خودم کلنجار رفتم این بند رو معرفی کنم.ولی هر دفعه به دلایلی که خودتون بهتر می دونین بی خیال می شدم.این بار دل رو زدم به دریا و دربارش نوشتم و یک ترجمه لیریک هم ازش می ذارم.و باید بگم که همچین لیریکی از همچین گروهی تو سایت هایی مثل دارک لیریک و سایت های مشابه گیر نمیاد و با مشقت ها این لیریک رو گرفتم.

Zaraza یک بند دو نفره است که در سال 1993 توسط دو نفر به نام های :

Jacek (The DoomHammer) - lead vocals, drum machine, samplers, keyboards

Grzegorz Haus ov Doom - operatic vocals, samplers, keyboards

در کانادا تشکیل شد.


Discography :

Life is Death Postponed-demo

Slavic Blasphemy-album-1997

No Paradise To Lose-album-2003

Montrealska Akropola-mcd-2004

Life is Death Postponed-album-rerelease-2004

Montrealska Acropola-album-2004


لیبل این گروه total zero هستش و ازجمله گروه های منحل شده هستش.و چه قدر حیف که یه همچین گروهی دیگه کار نمی کنه.بدون شک یکی از بهترین های funeral doom بودند و هستند.حتما آهنگ های این گروه رو گوش کنین.بیشترتون که اینترنت پر سرعت دارین،نمی دونم تو اینترنت آهنگاش هست یا نه ولی احتمالا پیدا می شه.zaraza یک گروه نیست،یک رویاست.

Every day is a funeral
هر روز یک خاکسپاری است

-Every day is a funeral
هر روز یک خاکسپاری است
-Another instance of forsaken dreams
یک نمونه دیگر ترک کردن رویاها
-Another case, another nail to the coffin
یک موقعیت دیگر،یک میخ دیگر برای تابوت_
-Of expectations
امید

-It is so hard
این خیلی سخته
-It is so immense
این خیلی گزافه
-Task faces us
چهره هایمان تحمیل شده
-Failure feels so intense
شکست رو به شدت می شه حس کرد

-Pain...pushing up the boulder
رنج...رو به تخته سنگ هل می ده
-Up the steep and stony hill
رو به شیب و تپه سنگی
-Suffer!
تحمل کردن
-Pain...zero in for the soft kill
رنج...مبدا مرگ آرام است
-It is our only cane
چوب خوردن ما تنها این است
-Suffer!
تحمل کردن

-As the mourning women gather
مانند عزاداری جمعی زنان
-Around the usual grave
اطراف قبر همیشگی
-Shudder as you wait to see who will be called
لرزیدن هنگامی که در انتظار دیدنی که چه کسی صدات می کنه
-To fill up the space today
برای پر کردن فضای خالی امروز

-Every day is a funeral
هر روز یک خاکسپاری است
-Another failure, another cry
یک شکست دیگر،یک گریه دیگر
-Feel the pain
رنج لمس می شه
-When you see the warning flashing,Transaction canceled
وقتی تو چراغ چشمک زن خطر رو می بینی,معامله لغو می شه

-Beneath the paint
پستترین نقاشی
-There is a razor burning
آن یک تیغ سوزان است
-Beneath the paint
پستترین نقاشی
-There is a boulder churning
آن یک تخته سنگ سازی است
-I feed the grinder
من از سمباده تغذیه می کنم
-Every long, long day
همیشه طولانی،روز طولانی
-I feed the razor
من از تیغ تغذیه می کنم
-There will yet be time to play
هنوز هم فرصت بازی هست
-No second thoughts
ثانیه ای فکر مکن
-No hidden regrets
تاسفت رو پنهان نکن
-Crying is hard enough
گریه های زیاد کافی است
-When your roses are selling pain
وقتی رزهایت به رنج فروخته می شوند

-Every day is a funeral
هر روز یک خاکسپاری است
-Every day is a curse
هر روز یک مصیبته
-Every day is a funeral
هر روز یک خاکسپاری است
-Every day is a curse
هر روز یک مصیبته

-Curse
لعنت
-Curse
لعنت
هر روز یه خاکسپاریه
یه روز لعنتی و یه شکست دیگه
لعنت
---------------------------------------
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

summoning



در گوشه تاریک این دنیا،به هنگام صبح،ابرهایی پربار در راه اند،تا طراوت بخشند فکر تو را

و هنگامی که غنچه ای شکفت،تو به آسمان می نگری و کوچکترین ستاره را خواهی دید ...

این ها و این ها در لحظه ای نیستند ...

یک مسیر دارد و بس ...

مسیرش خود بودم و نه از خود بی خبر ...

بعد از مشقت های زیاد و انجام نشده.

بعد از جستجو های زیاد برای حل مشکلات پاره ای وقت نصیبم شد تا پست جدیدی بنویسم.

و هنوز که هنوزه مشکلاتم مسیر ترقی رو طی می کنند و روز به روز بهشون اضافه می شه.و چه بد و چه قدر تلخه وقتی که برای حل مشکلات کوچیک با مشکلاتی حل نشدنی همخونه می شی. تا جایی که دیگه خودت یه مشکلی و حل نشدنی و برای حل خودت دنبال راه حلی.
و چه قدر تلخ و سخته وقتی که راه حل را می دانی و توان دیدن و در معرض خطر گذاشتن زندگی را نداری.

در این روزهای سخت بود که پنهان دوردست را کشف کردم و فهمیدم لحظاتی از گذشته هنوز جریان دارد و از کودکی فقط لحضات تلخ نصیبمان نشده است.در آن مابین بوده خاطره هایی که مرا در زندگی ای جدید و در عین حال قدیمی غرق کند و چه قدر شیرین است زندگی ای که در آن بتوان با خودها سخن گفت.

نه،این بار شعر و چند خطی که خوندید از یک گروه متال نبود.بلکه شعر ومتنی بود که حاصل تجربیات خودم است و سروده و نوشته ی خودم که مرحمی است در این روزهای به واقع سخت و شاید آینده ای سخت تر.

بریم سر گروهی که می خوام در بارش بنویسم

باز هم مثل همیشه از گروه های بزرگ،مطالب فارسی یا تو اینترنت نیست یا اگرهم هست خیلی کم و مختصر.به این دلیل یک بیوگرافی هم از این بند به علاوه ی توضیحات می نویسم :

همیشه گروه هایی بودند و هستند که حرفهاشون با بقیه متفاوت هست و دنیا و فضاشون ،دنیا و فضایی متفاوت با بقیه است.مطمئن ام که summoning چیزی جدای گروه های بلک دیگه است.گروه های black metal دیگه ای در حد summoning گرچه وجود دارن.اما summoning دو خصلت و دو اصل زندگی رو باهم داره.

یکی naturalism یا همان طبیعت گرایی و دیگری عقاید misanthropy یا همان انسان گریزی هستش.که به نظر من اگر گروهی در سبک متال هردوی این اصول رو داشته باشه بهترین در سبک خودشه. یا حداقل یکی از بهترین های سبک خودشه.که البته نا گفته نماند که این دو اصل عقیده هستند و در قالب موسیقی زیبا تجلی خود را پیدا می کنند.

اشعار summoning به تاریکی اشاره دارد که باعث رسیدن به روشنایی و امید و زندگی می شود.این تاریکی،تاریکی نیست جز همان تاریکی شب که در وجود حس می شود.این تاریکی،تاریکی است که وقتی در شبی تاریک در جایی دور از شهر با نظاره به کوهی تاریک حس می شود.و تاریکی که مکمل روشنایی است و فلسفه ای روشن دارد.آن هم اینکه در روشنایی مطلق هیچ چیز دیده نمی شود و همچنین در تاریکی مطلق هیچ چیز پیدا نیست.اگر این اصل مادر و ساده و قابل درک رو بفهمیم می شه حرف خیلی از بندهای متال رو فهمید.همه چیز خیلی پیچیده نیست و خیلی از مواقع خودمون می خوایم که مسائل ساده رو برای خودمون بزرگ جلوه بدیم.

Summoning گاهی به قدری زیبا از عناصر طبیعت استفاده می کنه که حرفی رو باقی نمی ذاره.

در مورد عقاید misanthropy هم به نظر من در سبک هایی مثل black و doom و neofolk کاملا لازمه.

که البته بیشتر اوقات عقاید طبیعت گرایی مسیر انسان گریزی رو طی می کنه که باعث ارزش فزونی اون می شه.که در این مواقع شاید نشانه های misanthropy دیده نشه ولی به طور واضح حس می شه.


در موسیقی summoning درام و گاهی سازهای کوبه ای دیگری یک ریتم حماسی و اسطوره ای رو دنبال می کنند و یک نکته عالی اینه که ریتم درام خیلی کم تغییر می کنه که باعث می شه هر آهنگ اون ریتم و شخصیت خودش رو حفظ کنه.البته این که من این مشخصه رو مثبت می دونم به خاطر سبک و نوع خاص آهنگاشونه ولی تو یه سبکی مثل death اگر ریتم درام تغییر نکنه آهنگ اصلا جالب به نظر نمی رسه.

خیلی سخته که بخوایم نوع ریتم های گیتاراکتریک این گروه رو توصیف کنیم.تنها دو جمله می شه در مورد گیتارالکتریکشون گفت :

1- ریتم ها و حس گیتارالکتریکش شباهت زیادی به سبک black metal نداره.

2- گیتارالکتریک با صداش صحبت می کنه.

یکی از مهمترین عوامل موسیقی با ارزششون فضاهای حماسی هستش که به وسیله کیبورد خلق می شه که مثل فضایی بی کلام است که گیتارالکتریک و درام از طریق موسیقی به آن زبان می بخشند.

گاهی اوقات نگاه کردن به کاور آلبوم هاشون مخصوصا کاور آلبوم stronghold من رو همون قدر که در آهنگاشون غرق می کنه ، در خودش غرق می کنه.


-این گروه در سال 1993 در اتریش توسط 3 نفر تشکیل شد :

protector : با نام واقعی Richard lederer

silenius : با نام واقعی Michael gregor

trifixion : با نام واقعی Alexander trondl

Protector در گروه هایی از جمله :

ice ages,die verbannten kinder evas,grabesmond,marlignom,pazuzu
فعالیت داشته.

Silenius هم در گروه های زیادی از جمله :

die verbannten kinder evas,pazuzu,cromn,abigor,……
فعالیت داشته.

Trifixion از اعضای سابق گروه بوده و درامر بوده و در گروه های زیر فعالیت داشته :

Pervertum,pazuzu,trifixion


Summoning به معنی احضار هستش.سبک گروه atmospheric\epic black metal از نوع ناب هست.
لیبل این گروه napalm records هستش.بعد از جدایی trifixion در سال 1995 گروه تا الان دونفره بوده :

drum programming,keyboards,guitar,vocals : Protector

bass guitar,keyboards,vocals : Silenius

Discography :

Upon the Viking Stallion Demo, 1993

The Urilia Text Split, 1994

Anno Mortiri Domini Demo, 1994

Promo Tape Demo, 1994

Lugburz Full-length, 1995

Minas Morgul Demo, 1995

Minas Morgul Full-length, 1995

Dol Guldur Full-length, 1996

Nightshade Forests EP, 1997

Stronghold Full-length, 1999

Let Mortal Heroes Sing Your Fame Full-length, 2001

Lost Tales EP, 2003

Oath Bound Full-length, 2006

Sounds of Middle Earth Boxed set, 2007


-->نقد آلبوم شاهکار stronghold :

همونطور که گفتم این گروه در سال 1993 تشکیل شد وتا آخرسال 1997 سه آلبوم رسمی و چندین demo و ep منتشر کرد و می شه گفت که در این 4 سال گروه خودش رو پیدا کرد و بعد از دو سال سکوت آلبومی به اسم stronghold منتشر شد که به نظرمن نه تنها بهترین آلبوم این گروه بوده،بلکه یکی از بهترین آلبوم های تاریخ بلک متال هستش.آلبومی متشکل از اشعاری بسیار زیبا و موسیقی به واقع حماسی و در عین حال تاریک ولی پرانرژی.

آلبومی که از تصویر کاورش تا موسیقیش همه و همه حرف می زنند و معنا و مفهومی رو دنبال می کنند.اشعار این آلبوم دید و چشم و گوش انسان رو به درون خود انسان باز می گردونه.

تمام ترک های این آلبوم به واقع جادویی و حماسی و پر رمز و راز هستند.


اسم این آلبوم stronghold به معنی (دژ،پناهگاه،محل امن،قلعه نظامی) هست.ولی مقصود از این اسم یک قلعه نظامی نیست.همانطور که از اشعار پیداست این یک قلعه ایست که در ذهن خود داشته یا داریم که در لحظات سخت به آن پناه ببریم.یک قلعه ایست محکم تر از یک قلعه نظامی.قلعه ای که آرزو ها و امید ها در آن نمی میرند.قلعه ای وسیع که مال خود آدم است و دور از همه چیز و بر روی کوهی که نماد استواری است مستقر شده و از دل کوه برون آمده.

قلعه ای که درون تاریکی است ولی رویش به سمت روشنایی ... که به واضح به امید روشن اشاره داره و درعین حال به تاریکی وجود.همچنین چیزی که در این عکس خودنمایی می کنه کادری است که دور قلعه هست.که به صورت دایره هستش.مثل اینکه داریم با دوربین یا از یک جای بسته به این قلعه نظاره می کنیم.که معنای بزرگی در اینجا خودنمایی می کنه.باید خودمون رو از این جای بسته رها کنیم تا به این قلعه دست یابیم.

این جای بسته همین مشکلات روزانه ایست که توش دست و پا می زنیم و در این مواقع به این قلعه تاریک و مسکون به عنوان یک پناهگاه نیاز داریم.


مشخصه گروهی که فقط با عکس کاور آلبومش همچین حرفهای بزرگ بزرگ بزرگ و بزرگی رو می زنه چه عقاید و چه درجه ای داره.فقط با درک مفهوم کاور این آلبوم به عقاید misanthropy و naturalism این گروه می شه پی برد.همین که این قلعه رو که نماد استواری و پناهگاه هست رو روی کوه که خود نماد استواری و استحکام هست بنا کرده یکی از نشانه های عقاید طبیعت گرایانه گروه است که البته با خواندن اشعار گروه هم این مسئله به وضوح نمایان می شود.در کاور آلبوم های minas morgul و oath bound هم از کوه استفاده شده که باز حتی کاور آن دو آلبوم هم جای نقد بسیار داره.


بدون شک 2 ترک از آلبوم stronghold به نام های long lost to where no pathway goes و where hope and daylight die فراموش نشدنی هستند.و بدون شک تمام ترک های این آلبوم بی نظیر هستن حتی ترک اول که بی کلام هستش و حالت ambient داره.

به طور قطع یکی از 3 آلبوم شاهکار بلک متال،آلبوم stronghold از summoning هست.

لیریک و ترجمه آهنگ where hope and daylight die رو می زارم.در این اهنگ یک وکال female مهمان می خونه که صدایی بی نظیر و پراحساس داره.
Where Hope And Daylight Die
جایی که امید و روشنایی روز می میرد

Still here I wake and I think of you
هنوز در اینجا شب زنده داری می کنم و به تو فکر می کنم
I see you, I see you far away
تو را میبینم،تورا در دوردست ها می بینم
Answer my call, can you hear my voice?
صدا زدنم را پاسخ بده ، می توانی صدایم را بشنوی ؟
I hear you...
تو را می شنوم

For we are gone and forever lost
چون ما رفتیم و برای همیشه گم شدیم
Broken I lie, broken here I lie
دروغ من نمایان شد،دروغم در اینجا نمایان شد
Beneath, the shadows sink where daylight dies
تحت نفوذ،سایه ها رسوخ می کنند در جایی که روشنایی روز می میرد
I wake for you...
برای تو شب زنده داری می کنم

But here I stand and think of
لیکن اینجا می ایستم و فکر می کنم به
The days the grass was green and my heart was so young
روزهایی که چمن ها سبز بود و قلبم خیلی جوان بود
They've never been past
آنها هرگز پایان نیافته اند
Forever lost...
برای همیشه گم شده

In better lands the sun may shine
در سرزمین های بهتر خورشید قادر به درخشیدن است
And green leaves on trees spring
و روییدن برگ های سبز روی درختان بهاری
Opening in its blossoming
سرآغازی در این شکوفه دادن
And hear the raven sing...
و شنیدن آواز کلاغ زنگی
For we are gone and forever lost
چون ما رفتیم و برای همیشه گم شدیم

Broken I lie, broken here I lie
دروغ من نمایان شد،دروغم در اینجا نمایان شد
Beneath, the shadows sink where daylight dies
تحت فشار،سایه ها رسوخ می کنند در جایی که روشنایی روز می میرد
I wake for you...
برای تو شب زنده داری می کنم
-->نقد آهنگ where hope and daylight die :

تمام این شعر بالا رو وکال زن می خونه.نمونه بارز چیزی که گفتم "تاریکی و امید به آینده ای روشن" در این آهنگ
نمایان می شه.قسمت هایی که می گه :

روزهایی که چمن ها سبز بود و قلبم خیلی جوان بود

آنها هرگز پایان نیافته اند

در سرزمین های بهتر خورشید قادر به درخشیدن است

و روییدن برگ های سبز روی درختان بهاری

سرآغازی در این شکوفه دادن

به طور واضح به این مسئله اشاره داره.یکی از نکات یا شاید رازهای این آهنگ صدای وکال مرد هستش.

اگر این آهنگ رو شنیده باشین احتمالا نمی دونستید که وکال مرد هم تو این آهنگ می خونه.اگر یه جای آروم بشینید و کمی با صدای بلند به این آهنگ گوش کنید صدای وکال مرد رو می شنوید که چندجا می خونه.البته اصلا معلوم نیست چی می گه ولی صداش شنیده می شه.

مهمترین نکته و اصل آهنگ در این قسمتهاش نهفته است :

Answer my call,can you hear my voice ?
I hear you… (اوایل آهنگ)
I wake for you… (اواسط آهنگ)
I wake for you… (پایان آهنگ)

صدا زدنم را پاسخ بده ، می توانی صدایم را بشنوی ؟ ، تو را می شنوم
برای تو شب زنده داری می کنم
برای تو شب زنده داری می کنم

-در هردفعه که این کلمات گفته می شه بعدش صدای گیتارالکتریک به طوری شنیده می شه که انگار می خواد خودش رو خالی کنه و ناگهان بغزش می ترکه و حرفش رو می زنه.(گوش کنین کاملا متوجه می شین)

و وقتی که وکال زن می گه "تو را می شنوم" این صدای گیتارالکتریک به گوش می رسه و اون صدای وکال مردی هم که گفتم در بین صدای گیتارالکتریک شنیده می شه که نمایان گر پاسخی است که وکال زن انتظار آن را می کشد.آهنگی که از گیتارالکتریک شنیده می شه تمام حرف ها و دردهای وکال مرد رو بیان می کنه و نمی دونم چه طور این آهنگ نوشته شده که اینگونه از زبان انسان بهتر صحبت می کنه.-

در آخر باید بگم که آهنگی است شاهکار،خارق العاده،رمزآلود و پربار که تمامی اجزا همخوانی و یک هدف دارند و summoning گروهی است "کاملا" متفاوت.

کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....