۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

Mar de Grises

و دوباره کارم رو با بندی از سبک doom metal آغاز می کنم. با دریایی از غم.

دریای اندوه بندیست که اغلب با سبک melodic death\doom ثبت شده، همینطور جاهایی می بینیم که با سبک melodic death\progressive\doom درج شده.
اما سبک اصلی بند، doom با تاثیرات خیلی کمی از progressive هستش. پراگرسیو توی کارش اونقدر ناچیز هست که بشه گفت سبکش Doom metal خالصه، سبک پراگرسیو رو صرفا برای "تصور" دقیق سبک گفتم.

متاسفانه در موسیقی متال چیزی به اسم سبک شخصی نداریم، در هنرهای تجسمی سبکی به اسم سبک شخصی ، سبک شناخته شده ای هستش، ولی مثلا یک بند رو همیشه با کلیشه های مختلفی که به اسم سبک شناخته می شه نامگذاری می کنند، همیشه هر اثر هنری ای به یک سبکی نزدیک هستش، به عبارت دیگه کلیت سبک همیشه مشخصه، ولی اینکه بخوایم سبک یه بند رو به صورت دقیق "بیان" کنیم، مجبوریم از سبکهایی استفاده کنیم که نزدیک ترین شباهت رو به "خاص" اون گروه دارن.

در مورد Mar de Grises هم مثل هزاران بند دیگه همینطوره، کلیت سبک مشخصا Doom metal هستش ولی دووم متالی به شیوه ی Mar de Grises.
اگر اینطور نبود الان تمام بندهایی که در یک سبک هماهنگ کار می کردن، فقط از نظر "جنس صدا" باهم تفاوت داشتن، درسته ؟!

Mar de Grises بندیست از کشور شیلی، اسم بند به معنی "دریای اندوه" هست(اسم به زبان مردم شیلی(اسپانیایی) هستش).
Mar de Grises هم از جمله بندهاییست که نه تنها در ایران بلکه در دنیا کم طرفدار داره و خیلی کم می شناسنش، یکی از لایو هایی که ازش می دیدم تعداد تماشاچی ها واقعا حداکثر شاید به 20 نفر می رسید. خب این ویژگی که یک همچین بندی ، کاری به تجارت نداره و برای مخاطبهای خاص خودش کار می کنه برای من یک ویژگی فوق العاده مثبته. کلا بیشتر لایوهاشون خلوته به غیر از اون فستیوال 2008 که خود لیبل firebox برگزار کرد که لایو از همه لحاظ با کیفیتی بود.
و البته طرفدارای این بند هم ارادت ویژه ای نسبت به این بند دارن.

Mar de Grises رو نمی دونم به همه پیشنهاد کنم یا نه، واقعا نمی دونم چه کسایی خوششون میاد و کیا خوششون نمیاد، اما با وجود این مسئله که از بین کسانی که به دووم متال علاقه مندند هم شاید عده ای باشند که پس از شنیدن کار این بند راضی نشند، باز هم کارهای Mar de Grises رو به همه پیشنهاد می کنم.
درضمن اگر از کارهای این بند خوشتون نیومد، با اینکه خوشتون نمیاد ولی یک ماه روی یکی از آلبومها مخصوصا آلبوم سال 2008 تمرکز و بارها گوش کنیدش. شاید بعد از یک ماه نظرتون به کل عوض شد !

شخصا Mar de Grises جزو بهترینهای doom خودم هست و به شدت برام ارزش داره. فقط این نکته رو دوباره بگم که کارهای این گروه نیازمند مدتها وقت گذاشتنه و به قول معروف دیرهضم هستش، نزدیک به دو سال پیش بود که این بند رو به یکی از دوستانم معرفی کردم، دفعه اول خوشش نیومد و تازه چند ماهه که بعد از یک سال و چند ماه گوش سپردن به شدت به این بند علاقه مند شده ; و خب عده ای هم مثل خودم بار اول شیفته این بند می شن.

اگر خواستید آلبومی از این بند گوش کنید، آلبوم streams inwards-2010 و یا آلبوم draining the waterheart رو گوش کنید.

نظر من و هرکسی که آهنگهای Mar de Grises رو شنیده خوب و عالی بوده، از نظر من دریای اندوه بندی عالی، بی نظیر و خاصه، و سلیقه های خاص رو به خودش به شدت جذب می کنه. بی شک یکی از بندهای بی نظیر دووم متال هستش و متاسفانه/خوشبختانه از جمله گروه های تا حدود زیادی ناشناختست.

Mar de Grises در سال 2000 تشکیل شد.

اعضای بند :

Juan Escobar : vocal , keyboard
Rodrigo Galvez : bass
Rodrigo Morris : guitar
Sergio Alvarez : guitar
Alejandro Arce : drum

Mar de Grises از بندهای زیادی از جمله my dying bride,tiamat,death,emperor تاثیر گرفته و از ابتدا کارشون رو با لیبل firebox شروع کردن و در سال 2010 لیبلشون رو به Season Of Mist تغییر دادن.

دیسکوگرافی :

Demo(demo)-2002
The tatterdemalion-2004
Draining the waterheart-2008
First river regards-2009
Streams inwards-2010

در آهنگسازی از بند saturnus هم تاثیرات زیادی گرفتن، و ارتباط خوبی با saturnus دارن، شاید کسانی که از Saturnus خوششون میاد بتونن با Mar de Grises ارتباط برقرار کنن. البته saturnus از جمله بندهای دوومی هست که هرکسی آهنگهاش رو گوش کنه بهش علاقه مند می شه ولی Mar de Grises این ویژگی خوب/بد رو نداره.
ترجمه زیر، ترجمه لیریک ترک One Possessed از آلبوم Draining The Waterheart هستش.

یک تسخیر شده


Need a sign
نیاز به یک نشانه

Something within me
چیزی درونم است
If! could escape
اگر قادر به فرار کردن بود
..!I'd stay here to cry
To cry like a child
باید همینجا بمانم تا..
تا همانند یک کودک گریه کنم
My tears are flames in pain
اشکهای من همچو شعله هایی درون رنج است
I swear I'd kill for you
قسم می خورم که باید به خاطر تو کشته شوم
I swear I am possessed
قسم می خورم که تسخیر شدم
I breathe and I can't sleep
می توانم نفس بکشم اما توان خوابیدن ندارم
Thunder in the sky
رعد و برقی در آسمان
Fear, I don't believe
I breathe and I can't sleep
می ترسم، نمی توانم باور کنم که
نفس می کشم اما توان خوابیدن ندارم
Thunder in the sky
رعد و برقی در آسمان
Fear in my dark mind
درون ذهن تاریکم ترسی نهفته است
I feel the loneliness in the dark
احساس می کنم درون تاریکی به تنهایی رها شده ام

Falling down into the eternal night
درون شب جاویدان سقوط کرده ام
Full moon blinds my tired soul
ماه کامل روح خسته ام را نا بینا کرد

In the end I see your ambitious mind
سرانجام ذهن بلند پروازت را مشاهده کردم
But when I can see your soul, my heart
اما آن هنگام که درونت را دیدم، قلبم...
I will see that mind as mine
من آن ذهنی را خواهم دید که همچو ذهن من خواهد بود
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

آلبوم sound of atria



دوستان برای تهیه آلبوم sound of atria به یکی از سه مرکز زیر مراجعه کنند :


1- شهرک غرب ، بلوار فرحزادی ،بلوار دادمان ، خیابان فخار مقدم ، بالاتر از مسجد پلاک 49 آموزشگاه هنگام.

2- جمهوری ، نرسیده به سی تیر ، گالری بهروز موزیک ( آوانس یا امیرحسین).

3- نارمک ، میدان هفت حوض ، کوچه امام زمان ،پلاک 18 ، ...طبقه 4 واحد 12 ، آموزشگاه آوای پارسی.


۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

ترجمه کامل آلبوم Void Of Silence - The Grave Of Civilization 2010



قسمتهای فوق العاده عالی ای که همواره در تمام لیریکهای Void Of Silence وجود داشته و دارند ، در این آلبوم هم به وفور یافت می شن ، جملاتی که برای شخص من مقدس و آسمانی هستند، تا وقتی که آلبوم ها و آهنگ های Void Of Silence وجود دارند تمام انتظارهایی که از موسیقی و شعر دارم برطرف شده هستند.

نمونه هایی از این جملات :


باقیمانده های استخوانی همچو ساختمان ها
بر روی آسمان سمی پنجه انداخته
همانند دستهای فسیل مانند و پژمرده ی
خدایان مرده
شهر اجساد توده ایست از
حشره های منقرض شده ی عظیم الجثه
زوزه باد بی قرار و آشفته
در میان لوله های زنگ زده
اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری

در مورد قسمتی که لیریک بالا خونده می شه یک توضیح بدم، در این قسمت از ترک The Grave Of Civilisation در اواخر دقیقه 12 بعد از یک فضاسازی فوق العاده همراه با صدای بی نظیر و همیشگی کلین گیتار ivan zara موسیقی کم کم به سمت نقطه اوج می ره و هنگامی که جملات بالا توسط بروک جانسون خونده می شه همزمان سولوی فوق العاده سوزناکی رو می شنویم که گویا داره همزمان لیریک رو به زبان موسیقی بیان می کنه ، طوری که می شه هارمونی بین سولو و وکال رو به صورت جامع یاد گرفت، گیتار سولو درحال انتقال حس و وکال در حال انتقال جزئیات و کمک در تجسم فضا هستش، قسمتی که گفته می شه : زوزه باد بی قرار و آشفته ، در میان لوله های زنگ زده ; صدای گیتار به حالتی در میاد که مرز بین صدای سوت آشنای باد و صدای گیتارالکتریک مشخص نیست و سیستم شنوایی ما در هیجان شنیدن صدایی جدید و فکر ما در حال گیرایی کلمات و درک جزئیات هستند.

سوخت فسیلی جلوی نفس خورشید را گرفته
تا برای آخرین نسل انسان درس عبرتی باشد

فرایند محصور کردن اندیشه ها
منجر به انجام کارهای کوته فکرانه می شوند

اگر ما اسیر شده ی ذهنمان نباشیم
با خوشحالی خودمان را زنجیروار اسیر کسانی می کنیم تا ایده ال های بزرگمان را از پا در بیاورند
این گونه محدودیت ها قید و بند به وجود میاورند و زندگی را نابود می کنند
این ما هستیم که انتخاب می کنیم که تعظیم کنیم و درمانده شویم
و به جایی نزول کنیم که تعلق داریم

در این زمین بی بها، یافته هایمان فاسد خواهند شد
بر این نوشته مزار گنگ اگر فقط می توانستی که ترانه ای بخوانی
از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟

در سه خط بالا که قسمتی از شاهکار none shall mourn هست ، سطر اول به داستانی که از این دنیا هیچ چیز نمی توانیم با خود ببریم اشاره داره ، استفاده از این استعاره که : یافته هایمان فاسد خواهند شد، بسیار بسیار برام جالب و ستودنی بود ، یافته ها همان چیزهایی اند که به سختی به دست آوردیم و یک تاریخ انقضایی دارن ، همونطور که خودمون روزی به دامان مرگ می ریم.

از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟

چه چیزهایی می تونست وجود داشته باشه ؟
ما چه چیزهایی رو از دست دادیم ؟ اونقدر زیاد هستند که نشه از بینشون یک ترانه استخراج کرد ؟


به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید


در این قسمت (به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید) از ترک empty echo اگر بخوایم که به زبان روان و متنی ترجمه کنیم : از تجربه گذشتگانمان درس بگیرید.

---> با کمی دقت در لیریکهای اصلی این آلبوم می بینیم که قافیه بندی و وزن آهنگینی در کار نیست ، مدت زمانی که خوندن بعضی از سطرها می بره 4-5 برار سطر قبلی و یا بعدی هست و در کل همچین لیریکهای طولانی ای عموما در سبکهایی مثل متال کر و مخصوصا بروتال دث و ترش متال کاربرد فراوان دارن ، مثلا نحوه خوندن لیریک سبک بروتال دث بسیار سریع و کوتاه و شکسته شکسته هستش تا به تمپوی بالای آهنگ هم ضربه نزنه ، ولی در سبک دووم متال عموما حتی اگر قافیه بندی ای هم در کار نباشه ولی یک آهنگی توی لیریک وجود داره که باعث موزون شدنش می شه.

اما در لیریکهای این آلبوم با وجود بی وزن بودن اشعار وقتی بروک جانسون اونها رو می خونه به طور کامل حس می شه که داره کار خودش رو عالی انجام می ده ، داره متن طولانی ای رو طوری می خونه که برای آدم کاملا زیبا و تاثیر گذار می شه و نمی ذاره که حالت بی وزنی متن به شنونده منتقل بشه .

به غیر از سبک تاپ خوندنش این یکی از نقاط قوتی بود که در کار بروک جانسون دیدم و لازم دونستم که بگم.

توضیحات بیشتر رو در پست قبلی ای که در مورد این آلبوم نوشته بودم بخونید : نقد آلبوم دفن(قبر) تمدن-Void Of Silence-the grave of civilization 2010

قبر تمدن

خرابه ها و غباری که در زیر
پاهای خسته ام هستند تمام چیزهایی اند
که باقی می ماند از جهانی که به یاد می اورم
بوی تعفن و پرثمر این زوال
وارد ذهنم می شود و
بر روی روحم می نویسد
این مکان تحزن آمیزی که روزی سرزنده بود
هم اکنون مرده و سرد است

بر مرگ غبطه می خورم
بر مرگ غبطه می خورم

قبر تمدن
اطرافم را بسته کرده است

سکوت رنج آور است
و خلاص شدنی هم نیست
من به همراه صدای پوچی تنها مانده ام
صدای پاشنه های پایم می پیچد
بلوک های بتنی خاکستری

خرابه ها و غباری که در زیر
پاهای خسته ام هستند تمام چیزهایی اند
که باقی می ماند از جهانی که به یاد می اورم

با ویرانی رنگ آمیزی شده اند
بر روی بوم ساخته شده از بتن
افتخار به سطح پایینی رسیده است
زندگی ها غرق در استخوان شده اند
در جایی که زمانی کندوهای انسانی
تلاش کردند تا به آسمان راه پیدا کنند
جایگاهی برای انتشار فساد
تا مایل های پی در پی

لایه ای از خاکستر نجیب
ذهن و اندوه را خاک آلود می کند
اما هیچ کس زنده باقی نمانده
هیچ کس نفس نمی کشد که بخواهد اشکی بریزد
ابرهای اندوهگین بد یمن
روح خورشید را کفن می کنند
در این خرابه ها به تنهایی پرسه می زنم
و برای فرا رسیدن پایان التماس می کنم

باقیمانده های استخوانی همچو ساختمان ها
بر روی آسمان سمی پنجه انداخته
همانند دستهای فسیل مانند و پژمرده ی
خدایان مرده
شهر اجساد توده ایست از
حشره های منقرض شده ی عظیم الجثه
زوزه باد بی قرار و آشفته
در میان لوله های زنگ زده
اینها مجموعه ای از تردستی های حزن انگیز هستند
قباحتی خودبینانه
از حرص و طمع بشری

غروبهای بلعیده شده
برای آخرین بار
طی هزاران سال
زمین مرده شیشه ای در حال سرد شدن است
برف کثیفی می بارد
از آسمان درخشنده و بیمارگونه
ویرانی ها و استخوان ها تمام نشدنی اند
بازگشتی درکار نخواهد بود
بر مرگ غبطه می خورم
بر مرگ غبطه می خورم

--------------------------------------------------------------------------

در خور نوشته سنگ قبر

نوشته سنگ مزار مناسبی باش
تا آگاه شوی
هنگامی که هوش
بارش را از روی مغز بر می دارد

سری که بر روی شانه های بی میل قرار دارد
از آغوش زمین و خورشید متولد شده است

--------------------------------------------------------------------------

معبد رکود

معبد رکود
کندوهایی ساخته شده از شیشه و استیل
ساختمان غول پیکر بردگی
تمام امیدها میان چرخ دنده ها خورد و نابود شدند
میلیون ها مقید در سلسله ی تجارت
شهرهای عمرانی از استخوانهای انسانی ساخته شده اند
در برابر خدایان حریصمان تحقیر شده اند
بدنهای قربانیان خرد می شوند
در میان دنده های ماشین دنیوی
سوخت فسیلی جلوی نفس خورشید را گرفته
تا برای آخرین نسل انسان درس عبرتی باشد
این همان است که می خواستیم ؟
این همان است که برایش جنگیدیم ؟
این همان است که می خواستیم ؟
این همان است که برایش می مردیم ؟
ما مرگ را ننگ می شماریم
فرایند محصور کردن اندیشه ها
منجر به انجام کارهای کوته فکرانه می شوند

زانو می زنیم تا چاپلوسی کنیم
التماس می کنیم تا از اربابهای باد کرده یمان ته مانده ای بگیریم
دستانمان را بر روی خاک ترک خورده می گسترانیم
و می دانیم که می خواهیم به زمین تجاوز کنیم
میلیاردها شیون و زاری در زیر آسمانهای حال به هم زن
آشغال های نفرین شده ای بی ستاره و بی خورشید
آغوشت را بگستران
و جهانی که خودمان برای خودمان درست کرده ایم را در آغوش بگیر
--------------------------------------------------------------------------


هیچ کس نباید شیون کند

قرنها خون ، سرت را بر زمین بگذار و گریه کن
چه بذرهایی که در کشتار دسته جمعی قلبها برداشت نشد
چرک و کثافت بر سنگینی زندگی ها افزوده است
حیات یافته با ترس در زیر آسمانی پوچ
بی قید و بند از دروغ خداوند
که مارا بر روی زمین گذاشت تا رنج ببریم

و هیچگاه شک نکرد که ما تنهاییم
این جهان سرد و بی اهمیت است
پس آزاد و بدون عذاب وجدان زندگی کن
خدای انتقام گیرنده ای وجود ندارد که بخواهی ازش بترسی

اگر ما اسیر شده ی ذهنمان نباشیم
با خوشحالی خودمان را زنجیروار اسیر کسانی می کنیم تا ایده ال های بزرگمان را از پا در بیاورند
این گونه محدودیت ها قید و بند به وجود میاورند و زندگی را نابود می کنند
این ما هستیم که انتخاب می کنیم که تعظیم کنیم و درمانده شویم
و به جایی نزول کنیم که تعلق داریم
هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و دنیا همین گونه خواهد ماند
هر آنچه که آرزویش را داشتی
به جای باقی رویاها خواهد آمد

و بیش از این نمی توانیم با این ساختار مدارا کنیم
سرنوشت دیگران بر ما تحمیل شده

ما مسیر تاریکی را طی می کنیم
و هیچ کس بر مزار این قبر گمنام نخواهد گریست
در این زمین بی بها، یافته هایمان فاسد خواهند شد
بدون هیچ کس و فقط ستارگان هستند که شاهد اند
بر این نوشته مزار گنگ اگر فقط می توانستی که ترانه ای بخوانی
از همه آنچه که می توانسته وجود داشته باشد ، چه ترانه ای را می سراییدی ؟
چه مصیبت و چه قربانی و رستگاری با شکوهی وجود داشته
هیچ کدام از اینها نخواهد آمد
هم اکنون نسل ما از خجالت سرش را پایین انداخته
همه کارهایمان پودر خواهد شد
--------------------------------------------------------------------------

طنینی پوچ

صدای من طنینی از دوردست خواهد بود
در این دنیای پوچ و خالی
به وسیله روح خاطرات مرده آگاه باشید
به راستی که خود گفتم تنهایی را دوست دارم
و اکنون تنها هستم


کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

دموی جدید بند ایرانی Atria



بند Atria رو قبلا در پست : معرفی و مصاحبه بابند Atria ، معرفی کرده بودم.

و بلاخره بند Atria یک ترک کامل و یک دمو از آلبوم جدیدش رو پخش کرد.

دانلود یک ترک کامل :

sound of atria - download

دانلود دموی کلی آلبوم :

demo-download


دوستان به این نکته واقف باشن که هر دولینک ، با کیفیت دمو هستند گرچه باز هم کیفیت خیلی خیلی خوبی دارن ، ولی کیفیت آلبوم اصلی از این هم بیشتره.

نکته بعد اینکه کسانی که تکنیک پسند و یا جویای تکنیک هستند ، حتما این دمو و این ترک رو دانلود کنن.

بعد از دانلود، حتما نظر خودتون رو بگید، ممنون.

این آلبوم رو شخصا تضمین می کنم، مخصوصا از لحاظ تکنیک.

خبر پخش آلبوم به زودی در همین وبلاگ.

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

معرفی و مصاحبه با بند ایرانی Nazhand



اگر از طرفداران موسیقی تیره و تاریک و سرشار از غم و اندوه هستید ، آلبوم life ruins-2009 از بند نژند رو به شما پیشنهاد می کنم.



(پسورد فایل بالا : suicidal-depressive )



بند تکنفره نژند در پائیز سال 2004 در تهران تشکیل شد، لغت نژند به معنی افسردگی هستش. محتوای اشعار رو تاریکی، افسردگی، انسان گریزی و خودکشی تشکیل می دن.
ادامه توضیحات رو در مصاحبه ای که با نژند عزیز انجام دادم بخونید.


trane : سبک نژند رو برای کسانی که تا به الان با کارهات آشنایی نداشتن تعریف کن و بگو که چرا اسم سبک نژند رو "Blackness" گذاشتی ؟

Nazhand : اونایی که نمیدونن برن از اونایی که میدونن، بپرسن! موزیک که تعریف کردنی نیست، شنیدنیه. اگه قابل بیان بود که دیگه چرا با ساز به مخاطب میرسونیمش؟!
به نظر من (و کسایی که بلک رو درست متوجه شدن) موزیک ما هیچ وجه تشابهی با دری وری هایی که متال نامیده میشن، نداره. پس هیچ دلیلی نداره که ما هم از پسوند اونا برای خودمون استفاده کنیمو به موزیکمون بگیم Black Metal! اسمی که بیانگر هنر ما باشه، Blackness هست. پس موزیک ما هم Blackness Music هست.

trane : آیا بلکنس چیزی جدای از متال و بلک متال هستش ؟

Nazhand : نه من به همون بندهایی که بلکمتال نامیده میشن، میگم بلکنس میوزیک. فقط تاکیدی بر لغت سیاهی و موزیک سیاهه.

trane : دمو ای که در سال 2008 به اسم Blackness منتشر شد ، شامل یک ترک 13 دقیقه ای بود ، ریتم آهنگ از اول تا آخر هیچ تغییری نمی کنه و همچنان یک صدای سوزناک رو می شنویم ، خیلی از بندها موقع آهنگ سازی خودشون رو محدود می کنن و به نوعی خودشون در یک مواقعی به جای مخاطب تصمیم می گیرن و اگر قرار باشه تو یک ترک 13 دقیقه ای یک ریتم روتکرار کنن به این فکر می کنن که احتمال داره که کمتر کسی این ترک رو بپسنده از این کار خودداری می کنن ، تو چرا این کار رو نمی کنی ؟ موقعی که ترک بلکنس رو ساختی به نظر و سلیقه مخاطب هم فکر می کردی یا اینکه کار خودت رو به خاطر مخاطب تغییر نمی دی ؟

Nazhand : خیلی از بچه ها به من پیشنهاد میکنن که که کاشکی فلان جا کمتر تکرار میکردی، یا کیفت فلان آلبوم رو بالاتر میذاشتی. اما دلیل اینکه من همچنان کار خودمو میکنم، سلیقمه که باعث میشه اون حالت خاص از موزیک به دلم بشینه (همون حالتی که ممکنه به دل خیلیا نشینه!). من که نمیتونم اون مدلی که به نظرم سیاه تره رو ول کنم، بشینم ببینم شنونده احتمالا چیرو بیشتر خواهد پسندید! بعدشم، به طور کلی موزیک نژند موزیک تکرار و تکراره. خوب اگه کسی آدم تنوع طلبیه و از تکرارهای پشت سر هم خسته میشه، اساسا اون آدم سلیقش با من جور در نمیاد، هیچوقتم هوادار نژند نمیتونه بشه، پس چه اصراریه که من رضایت اون تیپ آدمارو جلب کنم. همینطور درمورد قضیه کیفیت. من کار با کیفیت بالا و استودیویی خوشم نمیاد، حس خفه و سیاه رو از کار کم کیفیت میگیرم، برای همینم معمولا دستی کیفیتمو میارم پایین. حالا دوستانی که کیفیت بالا دوست دارن، خوب بفرمایند، کارای با کیفیت بالاتر نژند رو گوش کنن. تا حالا سه چهار تا آلبوم با کیفیت نسبتا بالا دادم بیرون چون به نظرم به اون کارا کیفیت نسبتا بالا میومده. اگر بندی بر خلاف سلیقه خودش عمل کنه (و زیر زمینی هم باشه) آدمه عجیب غریبی باید باشه که با اینکه از موزیکش پولی در نمیاره، به فکر جلب مشتریه بیشتر باشه!

trane : لیریکهای نژند رو بر چه اساسی می نویسی ؟ وقتی غرق در غم و اندوهی شروع به نوشتن لیرک می کنی یا اینکه رسیدن یه شعر جالب به ذهنت برای نوشتن لیریکها کافیه ؟

Nazhand : چون ما اینجا در مورد موزیک بلکنس فعالیت میکنیم، پس عقل سلیم حکم میکنه که برای ما موزیسینها موزیک حرف اول رو بزنه نه متنی که وکال میخونه. من به خود وکال به عنوان یه لاین موسقی نگاه میکنم. برای احساسات پیچیده، کلام عنصر بسیار ناقصی به شمار میاد. تصاویر انتزاعی، یا اصوات موزون خیلی بهتر میتونن اینجور احساسات رو به مخاطب القا کنن. من روی موزیک تاکید بیشتری دارم، برای همینه که خیلی از ترکها رو بدون لیریک یا حتی بدونه وکال میذارم. مخاطب منم جز خواصه نه عامه مردم. اون خواص با زبان موسقی بهتر از زبان ادبیات ارتباط برقرار میکنن. (شاید به علت اینکه اکثر هوادارای من نوازنده ان). اینا به معنی شعر بند تومبانی گفتن نیست. بلکه صحبت سر تاکیداته.
من موزیک رو میسازم، بعد میذارم اجرا شه و یه حسی ازش میگیرم. اسم ترک رو انتخاب میکنم و بعد شروع میکنم به نوشتن متنش. متن اولیه رو تهیه میکنم و بعد در چندین نوبت متن رو ارتقا میدم تا وقتی که آماده خوندن شه.

trane : به غیر از بلکنس به موزیکهای دیگه ای هم علاقه داری ؟ رابطه ای هم بینشون هست، اگر هست چرا ؟

Nazhand : هر موزیکی که حرف از سیاهی بزنه به نظر من نوعی بلکنس میوزیک حساب میشه. معمولا موزیکایی که از سیاهی میگن، سوز دارن. حالا ممکنه تحت عنوان موزیک فولکلور یه منطقه عرضه شه، یا تحت عنوان موزیکهای جهانی مثل بلکنس میوزیکی که ما میزنیم.

trane : هدف از تشکیل نژند چی بود ؟ این هدف از ابتدای کار تا به الان تغییر هم کرده ؟

Nazhand : هدف؟! من تو عمرم هدف عمده ای نداشتم تا به حال. اهداف کوچیک و موضعی بحثش جداست. اما هدف بلند مدتی تاحالا نداشتم. بگن چرا موزیک میزنیو این همه وقت میذاری و زحمت میکشی؟ میگن نمیدونم والا. شاید وقتی یه ترک رو میبندی و یه سیگار روشن میکنیو میشنی گوشش میدی، حس خوشآیندی به آدم دست میده.

trane : وقتی که به فکر ساخت یک آلبوم میفتی ، در درجه اول اولویت رو با چه عنصری می دونی ؟ لیریک یا موسیقی ؟

Nazhand : موسقی

trane : برات مهم هست که آلبوم ها تفاوت چشمگیری هم باهم داشته باشن یا اینکه خوب بودن همه آلبوم ها رو حتی اگر فرق آنچنانی باهم نداشته باشن کافی می دونی ؟

Nazhand : فرق که مسلما دارن. اما حرف کلیه نژند یه چیزه. حالا این حرفو تحت عناوین مختلف میزنم، با رنگ و لعابهای مختلف.

trane : قطعا موسیقی زیرزمینی مخصوصا در اینگونه سبکها با هدف معروف شدن نیست ، خودت چه انگیزه ای داری که آهنگسازی می کنی، یعنی چی باعث می شه که ساخت یک آلبوم جدید رو شروع کنی ؟

Nazhand : من همیشه با سازم ور میرم. کمتر پیش میاد کاری رو اتود کنم، یعنی روی یه قطعه که دیگری ساختتش تمرین کنم. توی این بازی کردنهام بعضی وقتها یه ریف به ذهنم میرسه. قبلا هم گفتم، هروقت یه ریف به ذهنم میرسه، خودش ریف بعدی رو برام تداعی میکنه و همینطور پشت سر هم تایه ترک ساخته شه. یه روز دیگه که داشتم با گیتار بازی میکردم، یه ترک دیگه به ذهنم میرسه و اینطور میشه که یه آلبوم میسازمو میدمش بیرون. یه وقفه و استراحت چند هفته ای میکنمو دوباره شروع میکنم. برای همینم معمولا همیشه دارم روی یه آلبومی کار میکنم.

trane : به نظرت چه چیزی باعث می شه که یک بند ، به عنوان بند زیرزمینی یا Underground مطرح بشه ؟ صرفا زیرزمینی بودن رو یک ویژگی عادی می بینی یا یک افتخار ؟

Nazhand : خوب یه چیز عادیه. بعضی ها دوست دارن شهرت بیشتر داشته باشن. هوادارهاشون تعداد بیشتری باشه اما کیفیتشون کمتر. بعضی ها هم مثل من ترجیخ میدن تعداد کمتر باشه اما کیفیت هواداراشون بالاتر باشه. درضمن یه بند به اصطلاح زیرزمینی در قید و بند نیست ولی بندهایی که با تعداد بالا کاراشونو نشر میکنن، قید و بندهای زیادی دستو بالشونو میبنده. آیا مردم ازین کار خوششون میاد؟ آیا این آلبوم به سرعت کافی به فروش میرسه؟ آیا توی این وبسایتهای دکون مآبانه (که همشون با مقاصد مطلقا اقتصادی به آلبومها رنک میدن) میشه روی این آلبوم سرمایه گذاری کرد؟ اسپانسرمون چی میخواد؟ آلبومهاییمون که مشهورتر شدن چه سبکی بودن؟...
اما یه بند زیرزمینی (و مخصوصا سبک ما که ایجاب میکنه تک نفره کار کنیم) ازین درگیری ها نداره.

trane : اگر در ایران شرایط برای ساخت و انتشار هر سبک موسیقی ای فراهم بود ، بازهم نژند یک پروژه زیرزمینی بود ؟ چرا ؟

Nazhand : فکر کنم آره. گفتم بالا.

trane : هنر رو چگونه تعریف می کنی ؟

Nazhand : آها. سوال خوبیه اما نمیتونم جوابشو درست بدم منظورم اینه نمیتونم نعریف کامل و جامع و مانعی از هنر ارائه بدم. اما میتونم بگم چیزی که از سیاهی حرف نزنه رو اساسا هنر حساب نمیکنم. هنر بایستی از بطن حقایق اموری حرف بزنه که دقدقه های جاودانه بشر هستن. یعنی من به هذیان گویی های پائوکویلو یا شاملو نمیگم هنر. اما به رباعیات خیام میگم! چرا که این از حقایق حرف میزنه اما اونا از چیزی که دوست داشتن حقیقت اونطور باشه حرف میزنن. البته باید بگم که بیان هر حقیقتی هم جز هنر حساب نمیشه، فی المثال روشنگریهای سیاسی یا اجتماعی هیچ ربطی به هنر نداشتن و نخواهند داشت چونکه تاریخ انقضا دارن... یکی از خصوصیات هنر اینه که محصور به زمان خاصی نباشه. یعنی اون نوشته یا اون موزیک یا اون نمایشنامه رو اگر صد سال بعد بخوان استفاده کنن، باز قابل استفاده باشه. جای بیان اون حقایق یه جا دیگست. تو رسانه هاست، توی سایتها و وبلاگهاست، توی مقاله هاست. اما توی هنر نیست! هنر باید از دقدقه های تقریبا حل نشدنی و جاودانه ای حرف بزنه که مشمول همه نوع بشر بشه. دقدقه های حقیقی و همچنین حائز اهمیت.

trane : در مجموع به چه سازهایی تسلط داری ؟

Nazhand : گیتار و کیبورد.

trane : چه چیزی رو عامل اصلی موفق بودن یک اثر هنری می بینی ؟ تسلط هنرمند به کارش یا توانایی در بروز احساسات ؟

Nazhand : بستگی داره موفق بودن رو چی تعریف کنی.
مسلما هدف هنرمند بروز احساساته. تسلط هنرمند هم، تسلط به بروز احساساته!

trane : در پایان اگر مسئله ای بود که باید مطرح می شد و از قلم افتاد ، خودت مطرح کن.

Nazhand : عرضی نیست.