و دوباره دنیای بلک متال متحول شد.
بارزام یکی از قطب های بلک متال بوده و هست و آلبوم 2010 خودش رو در همین ماه پخش کرد،بعد از سالها سکوت دوباره کاری رو از بارزام شاهد هستیم که کلیشه ها رو "به زیبایی" شکسته و به درستی می شه گفت که این آلبوم شاهکار بارزام هست.
آخرین آلبوم بارزام در سال 1996 پخش شد که خود varg در خیلی از مراحل ضبط و پخش شرکت نداشته و درگیر کارای دادگاهیش بوده.اما این آلبوم ،نتیجه حدود 13 سال تفکر و تکامل عقاید varg هستش و حاصلش هم دیدیم.
این آلبوم شامل 8 ترک هستش.
اولین چیزی که نظر آدم رو جلب می کنه،کیفیت ضبط این آلبوم هست که مثل همیشه زیرزمینی بودن خودش رو به رخ می کشه.
از نظر موسیقی تحول های چشمگیر و کلیشه شکنی های ناب رو می بینیم.آهنگها خیلی گیتار محور (گیتار الکتریک) شدند و یک خلاقیتی که varg به اجرا در آورده و کاملا موفق بوده اینه که گیتار لید جای گیتار ریتم رو گرفته یا به عبارت دیگه گیتار لید هست که داره کار گیتار ریتم رو انجام می ده ودر بک گراند گیتار ریتم رو با کمترین صدا می شنویم و روی اون صدای گیتار باس رو به "وضوح" می شنویم،به این می گن یک خلاقیت در یک سبک که بارزام همیشه ابداع گر طرح های "جدید" و "موفق" در بلک متال بوده،همین دپرسیو بلک متالی که ما داریم گوش می کنیم حاصل کلیشه شکنی های مردی به نام Varg Vekernes هستش که باز هم در این آلبوم مسیر بلک متال رو عوض کرد و نوآوری رو در زمینه بلک متال به گوش مخاطب فهموند.
اشعاری زیبا و طبیعت گرایانه،موسیقی جدید و عجیب حیرت آور باهم گره خوردند و شاهکار آفریدند.از همین الان که اوایل سال 2010 هستیم با قاطعیت می گم که (حداقل) تا یکی دو سال دیگه در سبک بلک متال همچین آلبومی رو شاهد نخواهیم بود.
از دیگر مشخصه ها نوازندگی گیتار لید رو به سبک بلک متال در بیشتر آهنگها می بینیم که این هم یک تحول بسیار بزرگ و واقعا ارزشمند هستش.در خیلی از موارد آهنگ در محور ریتم خالص گیتار باس می چرخه و حتی لید گیتار هم به بک گراند رفته .که این یک کار بسیار بزرگ و یک کلیشه شکنی عالی هست که خیلی خوب از آب دراومده.این جور خلاقیت به خرج دادن ها کار اصلا ساده ای نیست و همیشه همونی نمی شه که سازنده می خواد،ولی در این آلبوم کاملا موفق بوده.
هر 8 ترک این آلبوم با هم فرق دارن ولی "یک حس عجیبی" در هر 8 ترک آلبوم وجود داره و این یعنی "تمرکز احساسات و تفاوت در زیبایی ها"،این آلبوم با عشق ساخته شده.واقعا این رو نمی شه توضیح داد فقط باید گوش کنین،انگار که تمام این آهنگها در یک لحظه ساخته شده اند که یک حس مشابه و در عین حال متفاوت باهم دارن.عالیه.
تا به الان بارزام رو به عنوان یک از بهترین ها وبزرگترین بندهای بلک متال قبول داشتم ولی با شنیدن آلبوم 2010 این گروه "اعتقاد" پیدا کردم که چراغ راهنمای بلک متال بند "تکنفره" بارزام است.بارزام هستش که مسیر بلک متال رو نمایان و تعیین می کنه.
ترک اول :
Leukes renkespill
مقدمه این آلبوم هستش که 32 ثانیه هست و صدای ضربه یک شی فلزی به یک جای سفت مثل کاشی زمین شنیده می شه و در این 32 ثانیه تکرار می شه.
ترک دوم :
Belus doed
با یک گیتار لید سریع شروع می شه و بعد از چند ثانیه گیتار ریتم ، ریتم خودش رو شروع می کنه و گیتار باس داره ریتم گیتار ریتم رو می زنه ولی باصدای رو و کاملا واضح و بعد وکال شروع به خوندن می کنه و به اواسط آهنگ که می رسیم گیتار لید ریتم خودش رو عوض می کنه و بعد دوباره به ریتم خودش بر می گرده.
ترک سوم :
Glemselens elv
از ثانیه آغازین خلاقیت رو شاهد هستیم که درام،گیتار لید و گیتار ریتم به بک گراند رفتن و گیتار باس داره روی همه می زنه که واقعا زیبا دراومده و بعد از چند ثانیه به ناگاه آهنگ جان به خود می گیره و همه اجزا سمفونی بلک متالی نوین رو به اجرا در می آرن و وکال هم همراه با یک صدای صاف که کم شنیده می شه وارد داستان می شه و گیتارلید و گیتارباس باهم رو می زنن و تا دقیقه 7 چند بار ریتم عوض می شه و به حالت خودش برمی گرده.به دقیقه 7 که می رسیم ریتم به کل عوض می شه همه اجزا مسیر خودشون رو تغییر می دن و کمی بعد شاهد دو گیتارلید،یکی در بک گراند و یکی روی کا هستیم درحالی که گیتار ریتم هم صداش شنیده می شه و این شاهکار باز هم تغییرات دیگه ای می کنه و این آهنگ 11:35 دقیقه ای به پایان می رسه.
ترک چهارم :
Kaimadalthas nedstigning
با یک درام سریع شروع می شه و خبری از گیتارلید نیست و صدای گیتار ریتم و باس شنیده می شه در ثانیه 35 وکال روی همون ریتم می خونه و در دقیقه 1 لحظه ای گیتار ریتم قطع می شه و ریتم درام آروم می شه و صدای صاف وکال چند کلمه می گه و گیتار لید جای گیتار ریتم رو می گیره و دوباره ریتم مثل فبل می شه و این تعویض چندبار انجام می شه و هنگامی که به دقیقه 3:18 می رسیم شاهد چه چیزی هستیم ؟
به ناگاه گیتار لید شروع به تراوش زیبایی می کند و ذهن آدم رو یاد یه جنگل روشن و زیبا می اندازه مثل همون جنگلی که بر روی عکس کاور این آلبوم وجود داره و این یعنی شاهکار.
ترک پنجم :
Sverddans
یک ریتم سریع شروع می شه و وکال باهاش شروع به خوندن می کنه و تغیر ریتم های کوتاه و ناگهانی رو می بینیم تا به دقیقه 1:04 می رسیم که دیگه به طور کاملا علنی خلاقیت نوازندگی کیتار لید بلک متال رو می شنویم و تا نزدیکای آخر آهنگ گیتار لید می زنه و در آخر آهنگ یه ریتم جدید به خودش می گیره و بعد این آهنگ با زمان 2:23 تموم می شه.کاملا مشخصه که این آهنگ بر روی گیتارلید داره تاکید می کنه.
ترک ششم :
Keliohesten
با یک ریتم نسبتا حماسی شروع می شه و بعد بقیه اجزا بهش می پیوندند و نکته جالب اینه که گیتار لید کمی به بک گراند ملحق شده و در این آهنگ گیتارریتم هستش که به خود نمایی می پردازه و یه تصویر قلعه یا یه صحنه جنگ رو در ذهن تداعی می کنه که خیلی هنرمندانه ساخته شده نسبت به بقیه آهنگها کلیشه شکنی کمتری رو شاهد هستیم.می شه این آهنگ رو به چهار قسمت تقسیم کرد که قسمتهای زوج با زوج و فرد با فرد با هم یکی هستند و بیشتر بلک متال حقیقی و سرعتی کلیشه ای رو دنبال می کنن ولی با کلیشه های جدید.
ترک هفتم :
Morgenroede
این آهنگ توصیف نشدنیه،عجیبه،عجیبه،واقعا عجیبه،ببخشید
ترک هشتم :
Belus tilbakekomst
یک ریتم فوق العاده،در حد و اندازه بلک متال،یک گیتار ریتم یکسره که هر چند ثنایه یکبار گیتارریتم دیگه ای بهش جون می بخشه ،درام با حس می زنه،و گاهی این اجزا باهم به آرامی خاموش می شن و دوباره اوج می گیرن،در اواسط آهنگ گیتار لید شروع می کنه و در اصل همون گیتار ریتم یکسره ای هستش که به گیتار لید تبدیل می شه و باز هم تغییراتی در این جابه جایی ها صورت می گیره و این آهنگ یک مسیر معین رو دنبال می کنه و یک آهنگ بی کلام هستش.
--> بیشتر موسیقی نوین این آلبوم رو مورد نقد قرار دادم،چون که تغییرات اساسی رو در موسیقی شگرف این آلبوم شاهد هستیم و در مورد اشعار این آلبوم باید بگم که تماما به زبان نروژی هستن و یک تم کلی طبیعت گرایانه بسیار زیبا درش به چشم می خوره.که گاهی با تاریکی و گاهی با مسائل دینی پیوند داده شده. نصفی از کلمات حتی نروژی هم نیستند و واقعا این زبان خیلی مشکل و نا آشنا هستش، لیریک یکی از ترک های جاویدان این آلبوم رو که ترجمه کردم می ذارم.
Morgenrøde
صبح قرمز
صبح قرمز
Første vårens søndagsmorgen
اول بهار ، صبح یکشنبه
اول بهار ، صبح یکشنبه
kan vi igjen se den skare.
ما دوباره می توانیم جمعیت را ببینیم.
ما دوباره می توانیم جمعیت را ببینیم.
Er endelig slutt på sorgen,
آیا این پایان نهایی غم است،
آیا این پایان نهایی غم است،
over åker løper hare.
خرگوش در پیش زمینه در حال اجرا است
خرگوش در پیش زمینه در حال اجرا است
På det høyeste fjell i øst
در بالاترین کوه در شرق
در بالاترین کوه در شرق
kan du se solen den røde.
شما می توانید خورشید قرمز را ببینید.
شما می توانید خورشید قرمز را ببینید.
Du kan se, og nyte den trøst,
شما می توانید مراجعه کنید و از راحتی لذت ببرید،
شما می توانید مراجعه کنید و از راحتی لذت ببرید،
fra varden se jorden føde.
از چراغ دریایی برای دیدن زمین استفاده کن.
از چراغ دریایی برای دیدن زمین استفاده کن.
Solen har fått sin kraft tilbake.
خورشید را به قدرتش بازگرداندم.
خورشید را به قدرتش بازگرداندم.
Eikeånden er født påny.
Eikeånden دوباره متولد شده است.
Solen har fått sin makt tilbake.
خورشید را به قدرتش بازگرداندم.
خورشید را به قدرتش بازگرداندم.
Sommeren har kommet.
تابستان شروع شده است.
تابستان شروع شده است.
کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر